آمریکا میدان نبرد - ۶۸
نقطه غیرقابل برگشت
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
بیپرده بگویم، ما داریم در یک اردوگاه کار اجباری الکترونیک زندگی میکنیم. ما در نقطه پایان محکوم به شکست یک انقلاب فناورانهای هستیم که از پیش، کامپیوترهای ما، تلفنهای ما، اوضاع مالی ما، تفریحات ما، خریدهای ما، اسباب و ابزارهای ما و خودروهای ما را به گروگان گرفته است. ما از طریق یک سلسله اقدامات نامحسوس و تدریجی، با طیب خاطر به خود اجازه دادهایم در نظامی که از خصوصیترین جزئیات زندگی ما خبر دارد، آنها را تحلیل میکند و براساس آن با ما رفتار میکند، گرفتار شویم. ما چه از ترس تروریسم، چه از طریق تفریحات خودپسندانه و چه با مادهگرایی پوچ، به آرامی و به تدریج، اطلاعات خود را به انواع کائنات، شرکتی و حکومتی، عمومی و خصوصی، تسلیم کردهایم. اطلاعاتی که اکنون با استفاده از آن، ما را برای منافع خودشان میترسانند و کنترل میکنند.
اینگونه است که ما اکنون خود را در حال کار و فعالیت در یک الگوی عجیب و غریبی میبینیم که در آن حکومت آمریکا نه تنها به شهروندانش به چشم مظنونین مینگرد، بلکه همچون مظنونین هم با آنها رفتار میکند. حکومت از طریق زیر و رو کردن آشغالهای زندگی -یک زمانی- خصوصی شما، خودش به این نتیجه خواهد رسید که تو چه کسی هستی، متناسب کجا هستی و چنانکه نیاز باشد، چگونه به بهترین وجه با شما رفتار کند. در واقع ما همه در حال تبدیل شدن به دادههای جمعآوریشده در پروندههای حکومت آمریکا هستیم. دیدهبانی چه به دلایل «بیغرضانه»، صورت گیرد و چه نه، دیدهبانی همه شهروندان، حتی از نوع بیغرضانه آن، روح ملت را به تدریج مسموم میکند. دیدهبانی، اختیارات شخصی را محدود میکند- آزادی انتخاب را نفی میکند- و قدرت و اختیارات آنهایی را که در موقعیتی هستند که از ثمرات این فعالیت برخوردار میشوند، افزایش میدهد.
چنانکه این امر، «هنجار» جدیدی در ایالات متحده است، با آزادی در تضاد قرار میگیرد. به صراحت میگویم ما از نقطهای که میبایست از آنجا فقط احساس خطر میکردیم، خیلی وقت است که عبور کردهایم. اینها دیگر عبور از آزادیهای ما نیست. اینها اقدامات تجاوزکارانه و پرخاشگرانه است.
چیزی نمانده تا به نقطه پایان غیرقابل برگشت برسیم. سناتور ران وایدن،1 در 2013، هشدار داد که «چنانکه از این فرصت کم نظیر از تاریخ قانون اساسی ما، برای اصلاح قوانین و روشهای دیدهبانی استفاده نکنیم، همه ما پشیمان خواهیم شد. ترکیبی از یک فناوری به طور فزایندهای پیشرفته، همراه با درهم ریختگی نظام نظارت و موازنهای که اقدامات دولت را محدود نماید، میتواند ما را به سوی یک دولت دیدهبانی برگشتناپذیر سوق دهد.»
هر کس که در این اردوگاه کار اجباری، یعنی آمریکای امروز، زندگی میکند -که دست کمی از زندگی در یک غار ندارد- برای دسترسی به اطلاعات از طریق اینترنت، برقراری ارتباط با دوستان و خانواده، خرید غذا و لباس یا رفتن به سرکار باید زندگی خصوصی و آزادی خود را به یک اداره دولتی، به یک شرکت یا هر دو، واگذار کند. همانطور که جورج اورول هشدار داد، «مجبور بودید زندگی کنید- زندگی کردید، از سر عادتی که تبدیل به غریزه شد- با قبول این که هر صدایی شنیده میشد و به جز در تاریکی، هر حرکتی به دقت مورد بازرسی قرار میگرفت.»
فصل بیست و پنجم: ورطه برگشتناپذیر
توانمندی اداره امنیت ملی هر لحظه میتواند به سمت مردم آمریکا چرخش پیدا کند و اثری از زندگی خصوصی برای هیچ آمریکایی باقی نماند. این توانمندی به گونهای است که بر همه چیز نظارت دارد: مکالمههای تلفنی و پیامها فرقی نمیکند؛ هیچجایی برای مخفی کردن وجود نخواهد داشت. چنانکه هر آینه یک دیکتاتور زمام امور را به دست بگیرد، اداره امنیت ملی میتواند او را قادر سازد تا یک حکومت استبدادی مطلق تحمیل نماید و هیچ راهی برای ایستادگی و مقاومت وجود نخواهد داشت.
سناتور فرانک چرچ۲ (1975)
اختیاراتی که رؤسای جمهور [آمریکا] به لحاظ امنیت ملی مطالبه کردند به ابزار کنترل حکومت تبدیل شده و هر چیز دیگری را تحت انقیاد خود در میآورد. در این صورت، محرمانگی این امکان را به رئیسجمهور میدهد که به عنوان تنها قاضی صلاحیتدار راجع به اینکه چه چیزی به بهترین وجه امنیت ما را تأمین میکند، ظاهر شود. محرمانگی به کاخ سفید اجازه میدهد آنچه را دیگران میدانند، کنترل کند. بارها شنیدهایم که یک رئیسجمهور میگوید، «اگر فقط آنچه را که من میدانم، میدانستید؛ میفهمیدید چرا کاری را که دارم انجام میدهم، انجام میدهم.» اما این وضعیت محکوم به شکست است.
همانطور که لرد اکتون3 گفت، «هرچیز مخفیانه، به انحطاط کشیده میشود، حتی اجرای عدالت.» بنابراین در پناهگاه زیرزمینی کاخ سفید، آدمهایی که در خدمت رئیسجمهور هستند، وفاداری را فراتر از نقد و بررسی قرار میدهند. قضاوت، تسلیم اطاعت میشود. فقط ادای احترام کن و از دستورات پیروی کن. روزنامهنگار بیل مویرز،4 کسی که به عنوان دبیر مطبوعاتی در دولت جانسون، خدمت میکرد.
پانوشتها:
1- Ron Wyden
2- Frank Church
3- Lord Acton
4- Bill Moyers