kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۴۳۲۴
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۴۰۱ - ۲۱:۴۵

شمشیر دولبه تهدید و گفت‌و‌گو برای آزادی آشوبگران

 
 
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
به دنبال بازداشت و احضار برخی اشخاص منتسب به سینما که از اغتشاشات و اقدامات تروریستی اخیر حمایت کرده و اقدام به قانون‌شکنی در ملأ عام نموده بودند‌، برخی مدعیان اصناف سینمایی طی بیانیه‌ای برای تداوم رفتار غیرقانونی بازداشت شدگان‌، تهدید به اعتصاب و تحصن کردند، اما یکی از رؤسای همین حضرات که خود همواره در پست‌های مدیریتی یا مشابه آن در این مملکت قرار داشته، خواستار گفت‌و‌گو شد!
در اردیبهشت 1360 گروهک تروریستی منافقین طی نامه‌ای به امام خمینی، ضمن مظلوم‌نمایی و درخواست اجازه برای ملاقات امام، انقلاب و نظام و مردم را تهدید به قیام مسلحانه نموده بود! 
حضرت امام در پاسخ نامه منافقین فرمودند:
«... در آن نوشته‌ای که نوشتید، در عین حالی که اظهار مظلومیت‌های زیاد کرده‌اید، لیکن باز ناشی‌گری کردید و تهدید به قیام مسلحانه کردید. ما چه طور با کسانی که می‌خواهند بر ضد اسلام قیام مسلحانه بکنند می‌توانیم تفاهم کنیم؟...»
امام در ادامه فرمودند:
«... شما به قوانین اسلام سر بگذارید،‌ گردن فرو بیاورید، کشور اسلامی همه شما را می‌پذیرد... و من هم که یک طلبه هستم با شما حاضرم که... در ده‌ها جلسه با شما بنشینم و صحبت کنم... حالا هم به موجب احکام اسلام به شما نصیحت می‌کنم، شما در مقابل این سیل خروشان ملت نمی‌توانید کاری انجام بدهید... برگردید به دامن اسلام...»
اگرچه این مدعیان امروز اساسا در حد و قواره منافقین آن زمان نیستند اما ادعاهایشان چندان تفاوتی ندارد! منافقین در آن زمان‌، خود را جدیترین و موثرترین نیروی انقلابی تاریخ ایران می‌دانستند که گویا همه ملت ایران پیرو آنها هستند، درحالی که کلیت به اصطلاح مبارزاتشان از چند ترقه بازی و تعدادی ترور کور فراتر نمی‌رفت و سرانجام در مقابل سیل خروشان ملت نتوانستند بایستند. 
 امروز هم جناب همیشه مدیر سینمایی در مصاحبه‌ای ادعا کرده است:
«... سینما همواره نقش اجتماعی جدی- حداقل در کشور ما- داشته (!)... نقش هنرمندان در مسائل اجتماعی جدی بوده است. این را هم من نمی‌گویم، بلکه تحقیقات نشان می‌دهد که هنرمندان همواره جزو سه یا چهار قشر اول‌ مرجعیت جامعه در سه دهه‌ی گذشته بودند...»! 
اما براساس آماری که در دی ماه 1397 برروی وب سایت مرکز آمار ایران قرار گرفت، تنها حدود 7 تا 8 درصد جمعیت ایران تماشاگر این سینما (و همان نقش به اصطلاح جدی اجتماعی!) بوده‌اند؛ یعنی براساس همین آمار، 92 درصد مردم این سرزمین حتی در دوران پیش از کرونا، اساسا مخاطب سینمای ایران به حساب نیامده و آثار دست‌اندرکاران آن را ندیدند! 
در بخش دیگری از همان مصاحبه، جناب مدیر دائم المشغول هنر و سینمای ما اظهار داشته که هنرمندانش در مقاطع مختلف درباره موضوعات معضل جامعه ایران، فیلم ساختند ولی متاسفانه توجهی نشد! 
به راستی طی این سالها کدام فیلم‌ها درباره واقعیات جامعه ایران، ساخته شدند؟ اگر واقعا چنین است، پس چرا براساس آمار ذکر شده مردم از سالن‌های سینما‌گریختند؟! 
در اواخر سال 1396 در گزارش «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری» از جشنواره فیلم فجر سی و ششم، درباره انعکاس واقعیات جامعه ایرانی در آثار آن جشنواره چنین آمده بود:
«... تصویر «جامعه ایران» در مجموع فیلم‌های جشنواره فجر 96، تصویرِ جامعه‌ای «درهم»، «بی‌نظم»، «در آستانه اضمحلال» است و در آن «تضاد طبقاتی» با بیانی سطحی ارائه شده ‌است...»
نکته قابل توجه این که گزارش فوق مربوط به سال‌هایی است که از قضا دوستان همین جناب مدیر تحت عنوان دولت تدبیر و امید، کلیه سر رشته امور را در دست داشته و البته نه فقط در آن دوره بلکه در طی سال‌های قبل هم از سفره گشاد دولت‌های مدعی سازندگی و اصلاحات و حتی دولت دهم نیز متمتع شدند.
همچنین درباره حضور برخی از فیلم‌های این سینما در جشنواره کلن سال 2017، وب سایت رادیو آلمان (دویچه وله) در29 ماه مه همان سال نوشت:
«... از فیلم‌هایی که در این دوره از جشنواره به نمایش در آمدند، فیلم‌های اجتماعی سرانجام به فاجعه خانوادگی ختم می‌شدند؛ کمدی‌های شاد و سبک نیز دست آخر به مصیبت و ماتم رسیدند...»
وب سایت رادیو فرانسه (rfi) نیز در 28 مه 2017 به فضای فیلم‌های فستیوال یاد شده، اشاره داشت:
«... فضای بسیاری از این فیلم‌ها، مثل سال گذشته تیره، ناامیدکننده، ملال انگیز و در مواردی خشن و مازوخیستی بود. شاید به این دلیل...تنها چند ده نفر در سالن حضور داشتند و تعدادی نیز به عنوان اعتراض آشکار، سالن را ترک گفتند...»
اما نشریه گاردین، دو سال و‌اندی قبل از آن، آثار به اصطلاح اجتماعی در سی و سومین جشنواره فیلم فجر، را این‌گونه ارزیابی کرد:
«...اغلب آثار سینمایی در این دوره، محتوایی مملو از خیانت، اعتیاد، بارداری و روابط جنسی دارند... قصه‌هایی از طلاق، سقط جنین و خیانت که در ویلاهایی محصور در استخرهای آبی رنگ و باغ‌های مجلل روایت می‌شود...»
سال بعد از آن نیز BBC (رسانه سلطنتی بریتانیا) در تفسیری درباره سینمای ایران نوشت:
«...فیلم‌های ایرانی... آثاری شده‌اند مملو از پرخاش و خشونت، هیستری و دیگرستیزی و رسوخ نابسامانی در تمام وجوه زندگی...» 
اما حتی BBC هم علی رغم تمامی تبلیغات سرسام آور و غرض‌ورزانه اش علیه مردم ایران و انقلاب و نظام اسلامی، وقتی خبرنگارش به ایران آمد و اوضاع جامعه ایرانی را مشاهده کرد، به قول معروف آش سینمای ایران را آن قدر شور دید که صدایش در آمد و در همان تفسیر اضافه نمود:
«...با این وجود، صحنه زندگی اجتماعی ایران با تمام تنگناهای نفس‌گیرش هنوز از جنب و جوش همیشگی برخوردار است و مثل همیشه خوشی‌ها در کنار ناخوشی‌ها حضور دارند. پس چطور می‌شود که سینمای ایران چنین به سیم آخر زده و در ناامیدی محض غوطه خورده است...»!!
شگفت آنکه جناب ریاست مستمر حوزه هنر و سینمای ما در همان گفت‌و‌گو گفته است:
«... وقتی کارنامه هنرمندان را بررسی می‌کنیم- به گواه آثارشان- می‌بینیم که آنها بیشتر متوجه موقعیت و مسائل اجتماعی بودند، بیشتر آینده‌نگر بودند و به موضوع‌های امروز اشاره داشتند...»!
البته این نوع ادعای آینده نگری، تماشاگر حرفه‌ای سینما را به یاد آینده نگری از نوع‌هالیوود می‌اندازد که در مواردی مانند «11 سپتامبر» و «اشغال عراق» و «برجام» و «اغتشاشات 98» به آن نسبت داده شد، در حالی که براساس اسناد منتشره منابع غربی، در واقع هیچ‌گونه آینده‌نگری صورت نگرفته بود بلکه به دلیل حضور رؤسای کمپانی‌های‌هالیوودی در مراکز تصمیم گیری اقتصادی و سیاسی و نظامی ایالات متحده، آنها در واقع آنونس یا تیزر برنامه‌های طراحی شده آن مراکز برای وقایع یاد شده را به صورت فیلم و سریال پخش نمودند! 
اشتباه نشود، خدای ناکرده مقصود این نیست که دوستان مدعی سینما در ایران هم فی المثل برای برخی حوادث اتفاقیه در این سرزمین برنامه‌ریزی کرده‌اند، خیر! این دوستان اساسا در این حد و قواره هم نیستند!! بلکه منظور این است که برنامه‌ریزی طراحان غربی را (البته بنا به سواد و کارآیی‌اندک خود)، به گونه‌ای دست و پا شکسته و نیم بند اجرا نمودند! 
مثلا نتانیاهو در سخنرانی 11 سپتامبر 2002 خود در جمع کمیته صلح آمریکایی اظهار داشته بود: «بایستی با فیلم‌ها و سریال‌هایی به ایران حمله کنید که به نوعی سبک زندگی غربی را القاء کند مثل روابط بی‌بند و بار دختران و پسران، خانه‌های پر زرق و برق، روابط نامتعارف زن و مرد و....» و یا در فرمولی که سازمان CIA پس از جنگ جهانی دوم، برای‌هالیوود تدوین کرد، اساس تولید فیلم‌ها را بر تبلیغ و ترویج سبک زندگی غربی قرار داد و... 
و در کمال تاسف در این‌جا برخی حضرات به اصطلاح سینماگر و هنرمند به سخیفترین وجه این رهنمودها و فرمول‌ها را به اجرا درآوردند و بعضی از جمله جناب مدیر همیشه مدیر ما هم آن را به عنوان «آینده نگری جدی اجتماعی» محسوب کرده‌اند!!
جناب مدیر فوق‌الذکر در ادامه مصاحبه‌، از برخی به اصطلاح سینماگران یاد نموده که بازداشت شده و حتی نام یکی از آنها را هم ذکر کرده که ماجرایش به قضایای فتنه 88 باز می‌گردد اما اخیرا به دلیل امضای یک بیانیه ضدامنیتی، حکم قبلی اش که هیچ گاه اجرا نشده بود را به جریان‌انداخت! 
آیا جناب مدیر که کلی هم ادعای قانون‌مداری و قانون دانی دارد، مطلع نیست، افرادی که علنا و رسما اعضای نیروهای مسلح کشور را به سرپیچی و خودداری از انجام وظایف قانونی فراخوانند،در واقع، به امری غیرقانونی و اغتشاش و آشوب دعوت نموده و براساس ماده ۵۰۴ قانون «مجازات اسلامی تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده» مستوجب مجازات قطعی هستند؟!
آیا ایشان نمی‌داند در هرکشوری ایستادن در مقابل نیروهای نظامی و انتظامی و حمایت از آتش‌زدن و تخریب و قتل و سربریدن و پوست کندن و سوزاندن و وارونه جلوه دادن واقعیات و دمیدن در بوق گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلب (که با بیانیه‌های مکرر، اعمال تروریستی و اهدافشان را اعلام کرده و می‌کنند) جرم محسوب شده و ربطی به هنرمند و سینماگر بودن ندارد؟!!
چنان که در موارد بسیار جزئی و عادی و حتی بی‌ربط، معروفترین هنرمندان و سینماگران در غرب دستگیر و محاکمه و زندانی شدند:
«دیودونه»(کمدین مشهور فرانسوی) به‌دلیل انتقاد از هولوکاست به محاکمه کشیده و به زندان محکوم شد. «لارس فن تریر» (فیلمساز دانمارکی) به خاطر شوخی کوچکی با اسرائیل به عنوان عنصر نامطلوب از جشنواره فیلم کن اخراج گردید. «جیمز کرومول» بازیگر سرشناس آمریکایی در سال 1971 به‌ دلیل اعتراض علیه جنگ ویتنام برای اولین‌بار و در سال‌های ۲۰۱۲، ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ هم در تظاهرات بشردوستانه به زندان‌انداخته شد.
جرج کلونی (بازیگر و کارگردان و تهیه‌کننده مشهور‌هالیوود) در سال 2013، در یک اعتراض دسته‌جمعی، دستگیر شد. در سال 2016 «شی‌لین وودلی» بازیگر ۲۵ ساله، در اعتراض جمعی محیط‌زیستی در داکوتای شمالی بازداشت شد و در تظاهرات اعتراضی سال 2016 در مقابل کاخ سفید، سینماگرانی مانند «رزاریو داوسون» به خاطر حمایت از «برنی سندرز» یا دو سال پیش در جریان اعتراضات زیست‌محیطی مقابل کاخ سفید، سینماگران دیگری همچون «تددانسون» و «سام واترسون» بازداشت شدند.
جین فاندا (هنرپیشه و تهیه‌کننده و برنده جوایز اسکار) بارها و بارها به دلائل مختلف و در اعتراضات گوناگون محیط زیستی یا برعلیه جنگ ویتنام و دو سال پیش با وجود سن بالای 80 سال به دلیل اعتراض علیه ضد نژادپرستی دستگیر و به زندان رفت.
اما در مقابل این بازداشت‌ها و دستگیری‌ها، هیچ یک از انجمن‌ها و صنوف و اتحادیه‌های هنری و سینمایی حتی دم برنیاورده و اعتراضی نکردند، چراکه بازداشت و محاکمه و زندان سینماگران یاد شده اساسا به هنر و سینما ارتباطی نداشت و مسئله‌ای کاملا سیاسی و امنیتی قلمداد شد.