اسراف و مسرفان از نگـاه قـرآن (بخش اول)
عبدالاحمد صداقت
اسراف یکی از ناهنجاریهایی است که بشر با آن دست و پنجه نرم میکند. اسراف و مصرف نادرست از نعمتهای زندگی تاثیر مخرب بر تمام عرصههای حیات انسانی به جا میگذارد. قرآن کریم در این باره موضع قاطع و روشنی دارد که در مقاله حاضر ابعاد مختلف این رذیلت اخلاقی و رفتاری از نگاه آیات قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.
مطلب حاضر از نشریه مکتب اسلام شماره 663 و 664 انتخاب شده است.
بخش اول آن از نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
***
دین اسلام دین اعتدال، میانهروی و دوری از افراط و تفریط است. از این رو قرآن و احادیث،همواره به اعتدال و میانهروی و استفاده از اموال مشروع و منابع قابل دسترس تاکید شده است. اسلام مخالف افراط و تفریط است. امام علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: «الیمین و الشمال مضلهًْ و الطریق الوسطی هی الجادهًْ» (1) : چپ و راست (کمینگاه) گمراهی است و راه میانه، راه راست الهی است.
از این رو در جامعه اسلامی که اکثر افراد آن به مبانی ارزشی اسلام پایبند بوده و فرامین قرآن و ائمه معصومین(ع) را همواره مد نظر دارند. یکی از آسیبهای مهم بر فرد و جامعه، اسراف و زیادهروی است.
امروزه مسئله اسراف به یک مشکل جهانی تبدیل شده و مانند بیماری خطرناکی است که دامن تمامی جوامع بشری را گرفته و موجب ایجاد نابرابریها، خسارتهای بسیار و انحرافات گوناگون در جنبههای مختلف زندگی مردم در حوزههای عمومی و خصوصی شده است. این در حالی است که در مکتب انسانساز اسلام، اسراف و تبذیر جایی نداشته و مصارف زیاد از حد، امری مذموم و ناروا به شمار میآید.
بنابراین، مبارزه با این بیماری همهگیر و ایجاد آرامش و امنیت در جامعه اسلامی ماکه در تمام شئون زندگی از احکام و فرامین آسمانی اسلام بهره میگیرد، امری بسیاری جدی و حیاتی است. از بهترین و مهمترین راههای مبارزه و جلوگیری از اسراف، تقویت نیروی ایمان، پیروی از تعالیم اسلام و تربیت اسلامی و بهرهگیری از الگوی مصرف اسلامی است. به همین دلیل در این مقاله به بررسی اسراف و پیامدهای آن از دیدگاه قرآن پرداختهایم تا با بهرهگیری از آنها بتوانیم در راه نیل به الگوی مصرف صحیح گام برداریم.
تعریف اسراف
اسراف؛ واژهای عربی است و لغت پژوهان آن را به معنای زیر دانستهاند:
1- زیادهروی و تجاوز از حد اعتدال؛ 2- نادانی و جهل، در لغت عربی «سرف» به معنای جاهل است؛ 3- اسراف در برابر کلمه اقتصاد و قصد است و قصد در زبان عربی به معنای میانهروی است؛ 4- انفاق در راه غیرخدا و در مسیر اطاعت از غیر خدای متعال؛ 5- کلمه اسراف به معنای تجاوز از حد است؛ 6- و گاهی به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانی هم به چگونگی بذل مال و مورد آن اطلاق میشود و از این رو گفته شده است آنچه در غیر طاعت خدا مصرف شود اسراف است، گرچه مقدار آن کم و ناچیز باشد. (2)
لغتپژوهان و مفسران برای اسراف، نزدیک به ده معنا آوردهاند که معنای اول اهمیتی ویژه دارد و دیگر معانی به گونهای به آن بر میگردد که همان تجاوز از حد اعتدال است. باید توجه داشت که بر پایه این معنا، هر گونه زیادهروی از حد اعتدال، اسراف است اما آیا کوتاهی از آن به عبارت دیگر تفریط از حد اعتدال و تقصیر نیز اسراف است؟
گروهی بر این باورند که اسراف؛ هرگونه زیادهروی (افراط) و کوتاهی (تفریط) را در برمیگیرد و به افراط و تجاوز از حد اعتدال اختصاص ندارد، ولی به نظر میرسد از عناصر اصلی معنای اسراف، زیادهروی، تندروی، تجاوز از حد اعتدال و افراط است و همچنین بررسی دقیق کاربردها و مصادیق اسراف نیز نشان میدهد که اسراف در همین معنا به کار میرود نه مفهوم تفریط و تقصیر(3) بنابراین اسراف، زیادهروی در مصرف مال در امور مناسب است. اسراف اختصاصی به مال ندارد و در مورد هر چیزی که در جای خود نباشد، بـه کـار میرود(4) (اميرالمؤمنین علی(ع) در نهجالبلاغه در تعریف اسراف فرموده است: «إن إعطاء المال في غير حقه تبذير و إسراف»(5) یعنی مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن تبذیر و اسراف است. از آنچه در باب معانی اسراف گذشت، به دست میآید که اسراف هرگونه تجاوز از حد و یا افراط و تندروی و یا وضعیت نامناسب حالات نفسانی و روحیات و صفات غيرمعتدل اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی افراد در جامعه میباشد.
ادله حرمت اسراف
اسراف در تعالیم اسلامی اهمیت ویژهای دارد. واژه اسراف و مشتقات آن جمعاً بیستوسه بار در قرآن تکرار شده و این همه تکرار، نشان از اهمیت بسیار مسئله در شرع مقدس و نزد خداوند متعال دارد و حاکی از آثار بسیار مخرب و زیانبار آن بر روح و روان انسان، خانه و خانواده، اجتماع، طبیعت و حیوانات است. از اینرو، آیات و روایات فراوانی برای نجات بشر از عقوبت سخت و پیامدهای ویرانگر اسراف وارد شده است:
«إنه لا يحب المسرفين)(6) همانا خداوند اسرافکاران را دوست نمیدارد و در بعضی آیات، آنها را از اصحاب آتش شمرده است. در آیه ۴۳ سوره غافر آمـده است: «و أن المسرفين هم أصحاب النار» و در آیه ۳۵ از همان سوره میفرماید: «اینگونه خداوند هر اسرافکـار تـردیدکنندهای را گمراه میسازد.» در جایی دیگر به اسرافکاران وعده هلاکت میدهد و میفرماید: «و أهلكنا المسرفين»(7)
روایات فراوانی درباره اسراف وارد شده است که حیرتآور است. تنها از امام علی(ع) در برخی از منابع، درباره اسراف بیش از سی روایت نقل شده است که در جای خود اهمیت بسیار بالای این موضوع را میرساند ولی از آنجا که بحث ما قرآنی است نه روایی، از بررسی این روایات چشمپوشی میکنیم.
عوامل و ریشههای اسراف در قرآن
برای مبارزه با بیماری اسراف و رفاهزدگی، شناخت ریشههای آن بسیار مهم است. اصولاً در درمان بیماریهای روحی همانند بیماریهای جسمی، شناخت ریشهها، مقدمه درمان است که اسراف نیز مانند بسیاری از اعمال برخاسته از ریشهها و عواملی است که بدون توجه بدانها حذف آن از زندگی فردی و اجتماعی ما عملی نخواهد بود که ما به مقداری از ریشهها و عوامل اسراف اشاره میکنیم.
۱. برادران شیطان
از نگاه قرآن اسرافکنندگان، برادران شیطانند. کسانی که با آگاهی و از روی عـمـد بـه اسـراف میپردازند در واقع با شیطان همراه هستند.
کسی که در بیتالمال، عمر و هزینه زندگی، با آگاهی و علم اسراف میکند، از پرتو معارف دین دور است. قرآن میفرماید: «تبذیرکنندگان برادران شیطانند و شیطان کفران پروردگارش را کرد.»(8)
2. جهل و نادانی
یکی از عوامل اسراف، نادانی و آگاه نبودن از آثار و نتایج اسراف است. قرآن کریم پس از آنکه قوم لوط را مردمانی اسرافکار معرفی میکند(۹) و در بیان انگیزه و ریشه اسرافکاری آنان، نادانی آنها را مطرح کرده و میفرماید: «بلکه شـمـا گـروهی نـادان هستید».(10)
3. ضعف باورهای دینی
در آیاتی از قرآن، از عوامل انکار خداوند و پیامبران، شرک به خدا و بتپرستی و ایمان نیاوردن به آیات الهی، اسراف معرفی شده و آن را موجب بروز دشواریهای فراوان در زندگی دنیا و عامل نابینایی انسان در آخرت و گرفتاری در عذاب دردناک و ماندگار میشمارد(11). قرآن پس از طرح دفاع مؤمن آل فرعون از موسی(ع) منکران نبوت را مسرف و شکاک خوانده است: «... كذلك يضل الله من هو مسرف مرتاب (12)
همچنین جدال و اشکالهای بیدلیل انسانها در آیات الهی موجب بسته شدن دل برای پذیرش حقیقت دانسته شده است.(13)
در همین سوره (سوره غافر) با درخواست فرعونیان مبنی بر کفر به خدای یگانه، مخالفت ورزیده و پشتوانه آنان را در دنیا و آخرت سست و بیپایه میشمرد زیـرا هـمـه مـا بـه سـوی خـداونـد بازگشته و مسرفان در آن هنگام به آتش الهی دچـار خـواهـند گشت: «... و أن المسرفين هـم أصحاب النار».(14) آیات آغازین سوره انبیاء نیز مسرفان را مخالفان انبیاء در طـول تـاریخ و وصف میکند و به سرانجام هلاکتبارشان اشاره دارد: «... و أهلكنا المسرفين»(15)
بنابراین یکی از عوامل و ریشههای ارتکاب گناه و اسراف که در آیات قرآن به آن اشاره شده است بیایمانی و کفر به خداوند(۱۶) و عالم آخرت (۱۷) و یا ضعف ایمان و باورهای دینی است، زیرا اگر انسان ایمان به خداوند داشته باشد و بـه ایـن بـاور برسد کـه هـمه سرمایه و ثروتهای داده شده به او از امانتهای الهی هستند و روزی فرا خواهد رسید که باید درباره تمام نعمتهای داده شده پاسخگو باشد(18)، تمام سعی و تلاش خود را برای استفاده مفید از آن سرمایه صرف خواهد کرد یا اگر به این باور دست پیدا کرده باشد که همین ثروت در اختیار هم میتواند سبب بهرهمندی از زندگی جاودانه در آخرت و هم سبب خلود در جهنم شود حتما و ولخرجی پرهیز خواهد نمود.
انسان اگر به این اعتقاد برسد که تمام سرمایههای مادی و معنوی داده شده به او فقط برای آزمایش الهی است(19) تا مشخص شود که آیا او در مقابل این نعمتها شکرگزار است یا ناسپاس(20) هیچگاه آن را وسیله گمراهی، تکبر و مباهات بر دیگران قرار نخواهد داد.
4. رفاهزدگی
یکی از زمینههایی که موجب اسراف میشود غوطهور بودن در نعمت و ثروت است. ثروت فراوان درصورت نبودن ایمان و ضعف اخلاق موجب اسرافکاری، تجاوز و طغیان میشود. البته اسلام با داشتن ثروت مشروع مخالف نیست، ولی ثروتی را که مستی و غرور به همراه داشته باشد و زمینهساز اسراف و زیادهروی شود، ناپسند میداند.
گفتنی است که ارتکاب گناهان و گرایش به مادیات و قطع علاقه از خداوند موجب خروج انسان از راه حق شده و او را در یکی از منازل تاریک اسراف قرار میدهد. خداوند در آیه 53 سوره زمر گناهکاران را که جان خویش را در معرض اسراف قرار دادهاند، به توبه فرا میخواهد و آنان از یأس و ناامیدی برحذر میدارد و به ایشان وعده آمرزش میدهد: «بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهکاران را میآمرزد...»
برای این آیه، شأن نزولهای خاصی مطرح شده است، اما هیچیک موجب انحصار آن در مورد خاصی نمیشود و شمول آن را بر همه مسلمانان و هر نوع خطا و گناهی از بین نمیبرد.(21) بر همین اساس پیامبر(ص) درتفسیر این آیه فرمودهاند: «بل للمسلمین عامهًْ».
خداوند در آیه 12 سوره یونس کسی را که هنگام بلا و مصیبت از خداوند یاری میطلبد و در وقت آسایش و راحتی از یاد او غافل میشود از مسرفانی میشمارد که اعمال زشت خود را زیبا میپندارند: «کذلک زین اللمسرفین ما کانوا یعملون».
برخی توجه بیش از حد به امور غیر مهم چون مسائل دنیایی در مقابل امور آخرتی و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعی اسراف شمردهاند مانند کسی که سرمایههای گران را در برابر امری ناچیز هدر دهد.(22)
امام صادق(ع) در ذیل آیه «و لاتسرفو انه لایحبّ المسرفین» (۲۳) میفرماید: «ثروت، متعلق به خداست و خداوند متعال به عنوان امانت آن را در اختیار مردم قرار داده است و با رعایت میانهروی برای آنان مجاز شمرده که بخورند و بپوشند و ازدواج کنند و از وسائل نقلیه استفاده کنند».(24)
5- احساس بینیازی
از دیگر زمینهها و عوامل اسراف و طغیان که قرآن به آن اشاره کرده، احساس غنا و بینیازی است.(25)
ثروت فراوان و غرق شدن در مادیات و رفاه اگر همراه با ایمان و اعتقاد به خداوند و مالکیت خداوند نباشد سبب ایجاد روحیه سرمایهداری و بینیازی و سقوط اخلاقی خواهد شد. چنین انسانهایی با طغیانگری، تجاوز از حدود الهی، حیف و میل و تضییع اموال و
اسرافکاری و ولخرجی، زمینه هلاکت و نابودی خویش را فراهم میکنند.» (26)
در منطق اسلام، سرمایه و اموال اگر سبب فراهم آوردن سعادت زندگی اخروی و رفع مشکلات زندگی دنیوی شود و الگوی تعیین شده از سوی خداوند در مصرف آن رعایت گردد و حق و حقوق صاحبان حق- مثل نیازمندان و یتیمان- از آن ثروت پرداخت شود چنین سرمایه و ثروتی دارای ارزش است. اما اگر ثروتی زمینه فراهم شدن ارتکاب گناه مثل اسراف، تکبر و خودفروشی گردد هیچ ارزشی ندارد.
6- همچشمی و رقابت
در عصر حاضر و در جامعه امروزی با بررسی رفتار اسرافگران مشخص میشود که تقلید از دیگران و چشم و همچشمی آنچنان آنها را در گرداب عمل زشت اسراف قرار داده که گاه این عمل آنان مشکلات فراوانی را هم برای خودشان و هم برای جامعه بهبار آورده است. در این راستا چشم و همچشمی در برگزاری مراسم جشن عروسی، ولیمه سفرهای زیارتی، تعیین مهریه، تهیه جهیزیه، تهیه اتومبیلهای شخصی، تزیین خانههای مسکونی و دیگر موارد، جامعه را به چالش کشانده و سبب بروز خسارتهای جبرانناپذیری در عرصههای گوناگون اخلاقی شده است.
قرآن مجید در موارد متعددی مسئله تاثیرپذیری غلط از محیط و دیگران را مذمت کرده و در اینباره فرموده است: «آیا پیش از این کتابی به ایشان داده بودیم تا(در این اعتقاد باطل) بدان تمسک جویند؟ (نه) بلکه میگفتند ما پدران خویش را بر راه و رسمی واحد یافتیم و ما بر اثر (افکار، رفتار و گفتار) آنان هدایت شدهایم.» (27)
همچنین قرآن از جمله زمینهها و ریشههای اسراف در جامعه را چشم و همچشمی برمیشمارد. (28)
7- ترک نهی از منکر
یکی از عوامل مهم اسراف، ترک نهی از منکر است. ترک این مسئولیت یا ضعف در انجام آن میتواند سبب قویتر شدن اسرافگران در هدر دادن سرمایههای جامعه شود، زیرا هر گناه و فسادی که در جامعه انجام میگیرد اگر به موقع جلوی آن گرفته نشود تدریجا از قبح و زشتی آن فساد کاسته میشود، در حدی که کسی انجام آن را زشت نمیداند و در نتیجه انجام آن منکر جنبه عمومی پیدا میکند. وقتی چنین شد تطهیر جامعهای از آن فساد بسیار سخت است. بر همین اساس خداوند افرادی را که نسبت به انجام گناه در جامعه بیتفاوت هستند و نهی از منکر نمیکنند سرزنش کرد. (29) و آنان را مورد لعن قرار داده است. (30)
با توجه به اینکه نهی عملی از اسراف، از مسئولیتهای حکومت است، ترک این مسئولیت یا ضعف در انجام آن میتواند سبب قویتر شدن اسرافگران در هدر دادن سرمایههای مملکت شود.
8- نقش استعمار
اسراف گاهی ریشه سیاسی دارد. یکی از نقشهای استعمار برای تحت سلطه درآوردن ملتها، رواج دادن اسراف و گسترش فرهنگ مصرفزدگی در میان آنان است تا بدینوسیله زمینه وابستگی بیشتر آنان را فراهم کنند. استعمارگران تودههای مردم را همواره به زندگی مصرفی و مادی مشغول میدارند تا فرصتی برای اندیشیدن نداشته باشند.
آنان علاوه بر رواج روحیه اسراف و تبذیر در ملتها، مقاومت و صبر آنان را نیز کاهش میدهند تا به راحتی به برنامههای آنان تن دهند.
قرآن مجید در معرفی فرعون میفرماید: «... ان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین»(31) همانا فرعون در زمین گردنکشی کرد و از اسرافپیشگان بود. در این آیه صفت اسرافکاری فرعون، پس از بیان برتریطلبی او آمده که گویای ارتباط این دو خصلت شیطانی است.
ـــــــــــــــــــــــــــ
1- نهجالبلاغه، خطبه 6. 2- دایرهًْالمعارف قرآن کریم ج 3، بوستان کتاب قم، لسانالعرب ابنمنظور، بیروت، دارصادر، ترتیب کتاب العین، قاموس المحیط، ترجمه المیزان، محمدباقر موسوی همدانی، المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی.3. فرهنگ جهاد، شماره ۵۵، ص ۵۴. 4. ابوهلال عسكرى، الفروق اللغويهًْ، مترجمان: مهدی کاظمیان و زهرا رضاخواه، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۹۰، ص ۱۱۴. 5. نهجالبلاغه، صبحی صالح، خطبه 126 6. انعام: ۴۳. 7. انبیاء: 9. 8. اسراء: ۲۷- ۲۶
9. اعراف: ۸۱. 10. نمل: ۵۵. 11. طبرسی، مجمعالبیان، ج ۳ و ج ۹، ص ۲۹۰، تحقیق: سیدهاشم رسـولی محلاتی، چاپ دوم، دارالمعرفهًْ للطباعهًْ و النشر، 1408 ق و تفسیر نمونه، ج ۱۵، مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، ص ۳۰۷.
12. غافر: ۳۵. 13. غافر: ۳4. 14. غافر: ۳5. 15. انبیاء: 9. 16. آلعمران: ۱۷۸. 17. انعام: ۱۱۳ و قیامت: ۶-۳ و مدثر: ۴۲،۴۰ و 46. 18. تکاثر: 8. 19. آلعمران: 186 و مائده:48 و انفال: 27-28 و طه: 131. 20. نمل: 40. 21. فخر رازی، فخرالدین محمد بنعمر، التفسیر الکبیر، ج27، ص2-3 و مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج15، ص308. 22. التفسیر الکبیر، ج17، ص52-53. 23. انعام: 141.
24. بحارالانوار، ج103، ص16. 25. علق: 6-7 و یونس:12 و قلم: 11-13 26- انبیا: 9. 27- زخرف: 21-22 و نیز سورههای اعراف: 138-141 و شعرا: 69-74. 28- اعراف: 28. 29- مائده 63 و هود: 116. 30- مائده: 77-78. 31- یونس: 83 و دخان: 30-31.