آبادگری زمین مأموریت الهی انسان
علی فتحی
در نوشتار حاضر درباره مأموریت محوله خداوند به انسان که همان تلاش و کوشش برای آباد کردن زمین است سخن گفته شده است.
***
دنیا؛ خوب یا بد؟!
برخی از سادهاندیشان با تصویرسازی نادرست از واژه دنیا که به معنای نزدیک است آن را پست و دون شمردهاند و در برابر آخرت قرار دادهاند. شاید دلیل آنها بهخاطر برداشتشان از آموزههای وحیانی و نبوی و علوی باشد ولی اشتباهشان در فهم و برداشت نادرست از این آیات است. اگر آیات قرآن به سرزنش دنیا و یا هواهای نفسانی اشاره میکنند بدان معنا نیست که دنیا امری فرومایه است و میبایست بدان پشت کرد؛ بلکه بدان معناست که دنیا نسبت به آخرت که امری جاودانه است جهانی زودگذر است و نمیتوان بدان دل بست. دلبستگی به دنیا و چسبیدن به مظاهر آن و غفلت از آخرت و یا هدفی که برای آن در دنیا قرار گرفته است مسئلهای است که در آموزههای وحیانی نکوهش شده است.
دنیا در آموزههای دینی بخش مهم و اساسی از مجموعهای است که ماهیت انسان و شخصیت وی را شکل میدهد. انسان در دنیا است که کشت میکند و در آخرت آنچه کشته است درو میکند. بنابراین دنیا که در تعالیم نبوی از آن به کشتزار تعبیر شده است مرحلهای است که انسان خود را میسازد و در آخرت تحویل میگیرد. خودسازی امری است که در دنیا اتفاق میافتد و پس از مرگ تنها در بخش برزخی آن است که فرصتی به انسان داده میشود تا با بهرهگیری از باقیات صالحات،خود را بازسازی کند و نواقص خویش را برطرف سازد. این باقیات صالحات نیز عمل نیک و سنت نیکویی است که پیش از آن در دنیا برای خود آماده کرده و اکنون در عالم برزخ از آن برای تکامل و شخصیت بخشی خویش سود میبرد. بنابراین آن بخش از مجموعه پس از مرگ که از آن به برزخ یاد میشود زمانی مفید است که در دنیا چیزی کاشته باشد و اکنون در برزخ آن را درو کند و اگر سنت و روشی ناپسند و زشت را ساخته و پرداخته باشد آن نیز وبال گردن وی خواهد شد و در تکامل برزخی خود به بدترین شکل از آن رنج خواهد برد.
بنابراین دنیا بخش اساسی در حیات بشری را در مجموعه حیات پیش از دنیا و پس از دنیا در برزخ و رستاخیز به عهده خواهد داشت. انسان در دنیاست که خود را میسازد و به کمال میرساند.
فلسفه خلقت؛ عبادت خدا
پرسش این است که انسان در دنیا چه مأموریت و وظیفهای بر عهدهدارد و چه چیزی را باید کشت کند تا در آخرت از آن بهره درست برگیرد؟
برخیها مأموریت انسان را عبادت بر شمردهاند و گفتهاند که اصولا خلقت انسان آنگونه که در سوره ذاریات بیان شده عبادت است؛ قرآن میفرماید: ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ جن و انس را تنها برای عبادت و بندگی خویش آفریدهام.
اما این عبادت واژهای است که بار مفهومی بزرگی را با خود حمل میکند. عبادت در مفهوم قرآنی آن اختصاص به نماز و روزه ندارد هر چند که بخش مهمی از مفهوم عبادت را معنا میکند و مصادیق بلند و بزرگی از مفهوم عبادت و معنای آن میباشند؛ ولی عبادت در تفسیر قرآنی از دامنه وسیعی برخوردار است. از این رو قرآن در تفسیر کارهای نیک سخن از معروف میگوید.
معروف هر کاری است که از نظر عقل مستقل انسانی و سیره عقلایی و عرف خردمندان عالم و شریعت وحیانی مورد تایید و امضا قرار گرفته است.
بنابراین هر کسی هر عمل نیک و معروفی را انجام دهد و نیتش آن باشد که این عمل را برای خشنودی آفریدگار هستی انجام میدهد این عمل بالا میرود و تا قیامت آثار و برکاتش را با خود به همراه دارد و این خود عبادت شمرده میشود.(فاطرآیه 10)
البته این بدان معنا نیست که خداوند کارهای نیک و پسندیده را که در آن نیت و قصد الهی نبوده بیاجر و مزد میگذارد؛ بلکه شخص را در همین دنیا پاداش در خور میدهد، چنانکه مرتاضان و صوفیه را چنین میکند و یا آنان که کارهای خیر کردهاند و قصد و نیت دنیا دارند از مال و مواهب دنیوی بینصیب نمیگذارد و پاداش و مزد نیکو میبخشد. اما کسانی که نیت خیر و خدایی داشته باشند هم در دنیا و هم در برزخ و آخرت از آن سود میبرند. اینگونه است که هر عمل نیک و پسندیدهشان در حکم عبادت است و مزدی از این بابت
دارند.
بنابراین میبینیم که غذا دادن به اسیر و فقیر و مسکین لوجه الله در حکم عبادت شمرده شده و پاداش بسیاری برای این افراد در سوره دهر بیان شده است.
مأموریت انسان در دنیا
اما چیزی که همیشه مغفول بوده و برخی از عارفان و همه متصوفه و مرتاضان به آن توجه نکردهانداین است که مأموریت بشر در دنیا ساختن خود و دنیاست. به این معنا که بخشی از ساخت دنیا و آباد کردن آن به معنای ساختن خود و کمال یابی فردی و اجتماعی است.
اما این مشروط به این شده است که در اعمال و کارهای خویش خدا را در نیت خود داشته باشیم؛ زیرا انما الاعمال بالنیات (بحار الانوار، ج67، ص 211) بدان معناست که هر کار و عملی زمانی مفهوم درست خویش را مییابد که قصد خیر و خدایی در آن باشد.
خداوند در آیات قرآن مأموریتها و هدفهایی برای انسان در دنیا تعریف کرده است که از جمله آنها تعلیم و تزکیه نفس و عبادت است. اما غیر از اینها مأموریت دیگری نیز بیان شده که همان آبادکردن زمین است،چنانکه میفرماید: هو الذی انشاءکم فی الارض و استعمرکم فیها؛ اوست كه شما را از زمين پديد آورد و از شما خواست كه آبادانش کنید.
اگر به سیره عملی انسانهایی که خداوند به عنوان پیامبران و اولیای خویش بدانها اشاره کرده و از مردمان خواسته است که آنان را نمونههای عینی زندگی خویش قرار دهند، توجه شود به روشنی میتوان دریافت که چگونه آنان به این وظیفه و مأموریت عمل کردهاند.
همه پیامبران، مردمانی کارگر و اهل تولید و آبادگر بودند. حضرت نوح(ع) مردی است که بخشی از عمر خودش را به کشتیسازی پرداخته است و حضرت ابراهیم(ع)، اسماعیل(ع)، حضرت موسی(ع) و پیامبر اکرم (ص) به دامداری و حضرت داود(ع) به زرهبافی و ساخت وسایل دفاعی و حضرت علی(ع) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به باغداری و کشاورزی اشتغال داشتهاند.
امیر مومنان علی(ع) هنگامی که در سقیفه از سوی مردم کنار گذاشته شد و آنان خود را از این انسان کامل برای مدیریت جامعه محروم کردند و او نتوانست مسئولیت نخست خویش را انجام دهد به مأموریت و وظیفه دوم خویش روی آورد و به گوشهای از بیابان رفت و به حفر چاه پرداخت و قنوات ساخت و درختکاری کرد و نخل کاشت و مدت بیست و پنج سال خود را در کار باغداری و کشاورزی مشغول کرد. این یعنی مأموریت دوم همانند مأموریت نخست از ارزش و جایگاه بزرگ برخورد ار است.
بنابر شیوه رفتاری و سیره عملی امامان(ع) میتوان دریافت که وظیفه آبادانی زمین و کار و تلاش در آن مأموریت و وظیفهای همانند خلافت انسان است.
به این معنا که اگر مردمان اجازه خلافت به انسان کاملی ندادند خلافت بر زمین و آبادانی آن امری است که میبایست بدان عمل کرد.
به هر حال بهترین کار انسان که هم انجام وظیفه و مأموریت است وهم موجبات تکامل و شخصیت سازی او را فراهم میآورد کار و تلاش و آبادگری است. از آنجا که کار در روی زمین بهویژه کشاورزی و باغداری امری مطلوب است و به آبادانی زمین بیشتر میانجامد درخت کاری و امر ایجاد باغات و بوستانها بهترین کاری است که انسان میتواند انجام دهد.
ذوالقرنین از جمله کسانی است که برای آباد کردن زمین تلاش زیاد کرد و قرآن از وی به نیکی یاد کرده است.او هر جایی میرفت دستور میداد تا باغ و بوستانهایی بسازند که از آن به پردایس و یا پردیس تعبیر میکرد.
پردیس باغهایی بزرگ با درختان تنومند با گل و بوستانهای زیبا و نهرهای روان بود که در پیرامونش دیواری کوتاهی میکشیدند و در آن پردیسها پرندگان و جانوران به آزادی میزیستند.
اینگونه است که وی مأموریت خویش را به خوبی انجام داد و دستور داد تا فرزندان و مردمان این چنین عمل کنند. تاریخ نویسان یونانی و رومی همواره از پردیسهای ایرانی و از درخت دوستی ایرانیان و اینکه چنین جاهای زیبایی را میسازند و آباد میکنند سخن گفتهاند.