روایت اعتماد از علت مشترک شکست فتنه 88 و آشوب اخیر(خبر ویژه)
این روزنامه درباره «ریشه تراژدی اصلاحطلبان» و به قلم عباس عبدی نوشت: «وضعیت تراژیک اصلاحطلبان ناشی از جریان سال ۱۳۸۸ است. مگر نه اینکه همه کسانی که امروز از جنبش فعلی حمایت میکنند و آن را به بهترین وجه میحخهستایند، ۱۳ سال پیش نیز همین را برای جنبش سبز و در تقابل با تحول کیفی جنبش اصلاحات میگفتند؟
کافی است نگاهی به تحلیلهای رایج آن زمان بیندازیم تا ببینیم، جنبش سبز (چه خوب، چه بد) به کلی با جنبش اصلاحات متفاوت بود و بسیاری از تحلیلگران نیز از همین منظر از آن استقبال میکردند و طرفداران و متولیان آن نیز با اصلاحات مرزبندی روشنی دارند. نمونه آن تفاوت ادبیات و رویکرد مهندس موسوی و خاتمی است. جنبش سبز راهی به کلی متفاوت از جنبش اصلاحات بود. نتیجه آن جنبش چه شد؟ هر چه بود؛ چرا نتیجه آن را باید به حساب اصلاحات گذاشت؟ آن جنبش متفاوت از جنبش اصلاحات بود و کسی نمیتواند شکست آن و تبعات بعدی آن از جمله امنیتی شدن جامعه را به عهده جنبش اصلاحات بیندازد؛ بنابراین تراژدی جنبش اصلاحات که درست هم توصیف شده ناشی از عدول عملی نسبت به گزارههای اصلی آن است و الا طرفداران جنبش سبز آن را، چیزی متفاوت از جنبش اصلاحات تعریف میکنند. آنچه شکست خورده یا موفق نشده، جریان ۱۳۸۸ است که به نظر من دستاورد جدی جز امنیتی شدن فضای عمومی نداشته است و اصلاحطلبان را دچار تناقضات خود کرد، به طوری که در سال ۱۳۹۲ سعی کردند با اصلاح سیاست خود به روال قبلی بازگردند.
نویسنده میافزاید: اصلاحطلبان در راهبرد خود جزمی نبودند، چون قبلا انقلابی بودند و پس از حدود دو دهه آن را کنار گذاشتند و اصلاحطلب شدند سپس وارد جنبش سبز شدند و دوباره به سوی اصلاحات، ولی از نوع نیابتی آمدند و الان هم بلاتکلیف هستند. چنین راهبردهایی را نمیتوان پیاپی عوض کرد و توصیه کنیم دوباره انقلابی شوند. جریان ۸۸ نشان داد آن اصلاحطلبی هم کامل رخ نداده بود. اصلاحات به دلیل جزمی بودن شکست نخورد به دلیل رسوبات انقلابیگری و تذبذب بود که شکست خورد. رسوباتی که در سال ۱۳۸۸ به شکل تراژیکی نمایان شد. بهعلاوه فرض کنیم که اصلاحات نباید جزمی باشد، چرا باید به سوی انقلاب برود که شکست پرهزینه آن بارها ثابت شده است؟
عدم تداوم جنبش اصلاحات محصول عدول راهبرانش از این جنبش بود و نه پایبندی به آن. مسئول اول آن نیز شخص آقای خاتمی است که امیدوارم جبران کند».
تلاش روزنامه اعتماد برای جداسازی حساب خاتمی و اصلاحطلبان از فتنه سبز، در حالی است که میرحسین موسوی توسط خود اصلاحطلبان- و در هماهنگی با سناریوی بیگانه- برای نامزدی در انتخابات علم شد و ضمناً از شش ماه قبل از انتخابات 88، در دروغ تقلب توسط همین طیف دمیده شد. به عبارت دیگر، دستاندرکاران اصلی این طیف با تکرار پیشاپیش احتمال تقلب، فضا را برای اقدامات رادیکال و ضد قانونی فراهم کردند. همچنین خاتمی در 8 ماهه پس از آغاز فتنه و با وجود اذعان به دروغ بودن تقلب در پستوها، در حال حمایت از آشوبگران و مدعیان دروغین انقلاب بود و چه بسا همین همراهی او، موسوی را برای حرکت انتحاری و نابود کردن خود بیشتر تشویق کرد. نکته آخر در این بحث آن است که روزنامه اعتماد با اشاره به سرنوشت آمیخته با شکست فتنه 88، اذعان میکند که آشوب و اغتشاش اخیر هم، شکست خورده و حامیان فعلی آشوب، همانهایی هستند که در سال 88 نیز بهرهای جز شکست از اقدامات خود
نیافتند.
یادآور میشود خاتمی، بیانیه مجمع روحانیون و برخی اعضای حزبهای اتحاد ملت و کارگزاران، در جریان اغتشاشات اخیر نیز نقش مهمی در فریب و تهییج به آشوب خیابانی
داشتند.