kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۱۶۱۲
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۴

ایدئولوژی غربی آفت دانشگاه!

 
 
علی قربان نژاد
رهبر انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان در 6 اردیبهشت سال جاری، نکات بسیار مهمی را فرمودند که شاید بتوان گفت که در حد و اندازه اهمیت آن سخن، مورد تبیین و تحلیل رسانه‌ها واقع نشد.
ایشان در بخشی از سخنان‌شان فرمودند: «یک چالش دیگر در مورد دانشگاه این بود که انقلاب به دانشگاه نگاه می‌کرد به‌عنوان مرکز تولید علم، مرکز رشد علم، برای اینکه بتوانند علم را پیش ببرند - اوّل یاد بگیرند، بعد تولید کنند و پیش ببرند - تا با دانش، اقتدار ملّی را تأمین بکنند. چون دانش و علم، به یک ملّت و به یک کشور اقتدار می‌دهد، قدرت می‌دهد؛ نظر انقلاب این بود. نگاه آن جریان واپسگرا و ضدّانقلاب مطلقا چنین چیزی نبود؛ اینها از دانشگاه این توقّع را نداشتند که خود دانشگاه بیاید تولید علم بکند؛ نه، آنها می‌خواستند که دانشگاه‌های ما - نه فقط دانشگاه‌ کشور ما؛ کشورهای هدف - پس‌مانده‌های دانش غربی را فرا بگیرند و در واقع آن متاع از کارافتاده‌ بی‌فایده یا کم‌فایده را یاد بگیرند و دستشان از تولید علم کوتاه باشد.»
رهبر انقلاب در این فراز از سخنان خود به‌صورت دقیق، ظاهر جذاب و زیبایی‌های ویترینی دانشگاهی را هدف گرفتند که در بسیاری از کشورهای منطقه ما و حتی در دوره رژیم پهلوی وجود داشت. وقتی به دانشگاه در دوره پهلوی نگاه کنیم از قضا شاهد جنب و جوش و تکاپویی در دانشگاه‌ها هستیم اما اگر ذره‌بین روی این مقطع زمانی بگیریم آن وقت متوجه این فراز از سخنان رهبرانقلاب می‌شویم که اراده‌ای در پس پرده وجود داشت که دانشگاه کشورمان مرکزی باشد برای آموختن «پس‌مانده‌های دانش غربی».
سیل مفاهیم تولیدشده توسط علوم اجتماعی، فلسفه، اقتصاد و... در دو قطب جهان در آن روزگار علی الظاهر جنب و جوشی نیز در دانشگاه‌ها ایجاد کرده بود. مفاهیم کمونیستی، مارکسیستی، لیبرالیستی و... مراکز علمی کشورهای مختلف از جمله ایران را به سرعت درمی‌نوردید و هر فرد دانشگاهی (خواه در مقام دانشجو و خواه در مرتبه استاد) باید لزوما به یکی از این مکاتب فکری/ فلسفی 
متصل می‌شد تا در جرگه عقب‌ماندگان از زمانه نباشد.
این یعنی به جز اینکه در علومی مانند فیزیک، ریاضی، مهندسی، پزشکی و... دانشگاه‌ها در کشورهای موسوم به جهان سوم مصرف‌کننده صرف علوم تولیدشده در غرب بودند و تعیین دسترسی این دانشگاه‌ها به کدام بخش از علوم نیز تحت اراده همان‌ها بود.
قریب 15 سال قبل، گفت‌وگویی با یکی از شاعران مطرح دهه‌های 1340 و 1350 انجام دادم. او که به سبب کهولت سن و بیماری به سختی قادر به سخن گفتن بود، نکته‌ای مهم را در خلال سخنانش تکرار کرد و آن نکته این بود که تأکید می‌کرد در آن دهه‌ها اگر اهل دانشگاه یا هنر می‌بودی و گرایش به فلان مکتب فکری چپ نمی‌داشتی به چشم عقب‌مانده نگریسته می‌شدی!
نکته قابل تأمل این است که تکاپویی که بر بسترهای ایدئولوژی شرقی یا غربی صورت می‌گرفت از سوی طیف موسوم به روشنفکر مورد ستایش بود و آنها این موضوع را زنده بودن دانشگاه می‌شمردند. غوطه ور شدن در چنین حال و هوایی به‌طور خلاصه یعنی ما حتی برای مبارزه، برای سبک زندگی، برای نوع نگاه به جهان پیرامون، برای زیست سیاسی، زیست فلسفی و زیست اجتماعی، برای نقد و مطالبه‌گری و... هیچ ایده مستقلی نداریم و زنده بودن تنها در غرق شدن در بسترهای تعریف شده توسط بیگانگان محقق می‌شود.
رهبر انقلاب در ادامه سخنان خود افزودند: «یعنی واقعاًً علم، به معنای واقعی کلمه پیشرفت و توسعه‌ای در این کشورها پیدا نکند؛ هدفِ اینها این بود. هر حرکتِ علمیِ نوآورانه در هر بخشی، در این کشورها مورد سرکوب قرار گرفته. اینها واقعیّات است، اینها ادّعا نیست، اینها اتّفاقاتی است که افتاده. خب، این هم یک چالش بود. آنها می‌خواستند «دانشمندِ مصرفی» و «جامعه‌ مصرفی» تولید کنند با دانشگاه. «دانشمند مصرفی» یعنی آن کسی که مصرف‌کننده‌ دانش غربی است، آن هم نه دانش پیشرفته، [بلکه] دانش عقب‌افتاده، دانش منسوخ‌شده. «جامعه‌ مصرفی» یعنی همین دانشمندِ تحصیل‌کرده‌ مصرفی وقتی می‌آید در جامعه، وقتی مدیریّت را به عهده می‌گیرد و مانند اینها، یک جامعه‌ مصرفی به‌وجود می‌آورد، بازار مصرف محصولات غربی تولید می‌کند. هدف از دانشگاه این بود؛ نگاه به دانشگاه چنین نگاهی بود.»
مصاحبه‌ای تصویری با یکی از تیمساران ارشد محمدرضا پهلوی موجود هست که چند سال قبل انجام شده و او در آن مصاحبه‌خاطره‌ای را نقل می‌کند که به خوبی گویای آن حقیقتی است که رهبر انقلاب به آن‌ اشاره دارد. این فرمانده بلندپایه ارتش شاهنشاهی می‌گوید برخی از هواپیماهای نیروی هوایی به‌خاطر یک قطعه دچار مشکل شده و نمی‌توانستند پرواز کنند. او به دربار می‌رود و این موضوع را با شاه پهلوی در میان می‌گذارد و می‌گوید که ساخت این قطعه چندان دشوار نیست و اگر شاه اجازه دهد آن را طراحی و سپس می‌سازیم. پاسخ محمدرضا شاه به او، تأسف‌بار است و گویای این واقعیت که چرا استعمارگران از حکومت افرادی مانند محمدرضا پهلوی بر ملت‌ها حمایت می‌کنند. شاه به آن تیمسار می‌گوید چرا دردسر این کار را برای خود بخریم در حالی که به راحتی می‌توانیم با یک درخواست از شرکت آمریکایی آن قطعه را تامین‌ نماییم. این نمادی از همان جامعه‌ای است که مورد پسند استعمارگران است. جامعه‌ای که مواد اولیه و معدنی‌اش را به ثمن بخس به استعمارگران بدهد و سپس کالاهای تولیدشده در غرب را با قیمت‌های چند ده یا چندصد برابر بیشتر از قیمت مواد اولیه از غرب بخرد.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان فرمودند: «یک موردِ چالشیِ دیگر در مورد دانشگاه‌ها این بود که هدف انقلاب ایجاد دانشگاه متدیّن بود، که جوان کشور وقتی می‌آید دانشگاه و چند سال در دانشگاه می‌ماند و بعد می‌آید بیرون، باید متدیّن بیاید بیرون، حتّی متدیّن‌تر از وقتی که وارد دانشگاه شد، [امّا] هدف آنها درست عکس این بود؛ آنها می‌خواستند از دانشگاه دین‌زدایی کنند و کردند. البتّه در این هدف خیلی موفّق نشدند، امّا هر کار توانستند کردند... می‌شنویم در خیلی از بیاناتی که در روزنامه‌ها و در فضای مجازی پخش می‌شود، مسئله‌ی ایدئولوژی‌زدایی به ‌عنوان یک کار لازم [مطرح می‌شود]؛ این همان هویّت‌زدایی است. ایدئولوژی، تفکّر، ارزش‌ها، هویّت یک ملّت است. امروز قبله‌ ‌اینها آمریکا است و آمریکایی‌ها دائم روی ارزش‌های آمریکایی تکیه می‌کنند که ارزش‌های آمریکایی این‌جور می‌گوید، ارزش‌های آمریکایی این ‌جور می‌خواهد - ارزش‌های آمریکایی یعنی همان ایدئولوژی - [امّا] اینها حاضر نیستند این را از آمریکا یاد بگیرند. اینکه گفته می‌شود ایدئولوژی‌زدایی که بایستی در داخل ایدئولوژی‌زدایی بشود، یعنی هویّت فکری جامعه که مظهر مهمّش هم دانشگاه و دانشجو است بایستی از بین برود.»
در دوره رنسانس برای کنار زدن دین در جامعه غربی مسائلی مطرح شد از این دست که خدا، دین و مذهب عامل تمام جنگ‌ها و مصیبت‌های انسان است. براساس همین گزاره غلط نتیجه نادرستی هم گرفته شد که همان دین‌زدایی از جامعه غربی بود. در فاصله دو الی سه قرن و در حالی که هنوز مدت زیادی از تئوریزه کردن این مفاهیم در غرب نگذشته بود که فجیع‌ترین و بزرگ‌ترین جنگ‌های تاریخ بشری با محوریت همان بخش از جهان که پرچم دین‌زدایی را در دست داشت رخ داد. جنگ جهانی اول با حدود 10 میلیون و جنگ جهانی دوم با قریب 75 میلیون کشته.
موضوع فوق نشان می‌دهد که تمدن جدید غربی که ریشه در رنسانس دارد چگونه با آدرس غلط دادن از همان ابتدا دین و مفاهیم دینی را عامل عقب‌ماندگی، جنگ و مصایب بشر عنوان می‌کرده و می‌کنند. در مورد دانشگاه نیز این جماعت با شعار «ایدئولوژی سد راه پیشرفت» به مخالفت با دین مشغول هستند اما تمام وجودشان در ایدئولوژی آمریکایی غرق شده و به این سؤال پاسخ نمی‌دهند که اگر صرف ایدئولوژی مانع پیشرفت است چرا به ایدئولوژی غربی و آمریکایی چنین متعهد و پایبند هستند و به مزدوری برای آمریکا علیه ایدئولوژی‌ توحیدی تبدیل شده‌اند؟!