علل قرآنی دشمنی با اسرائیل
خلیل منصوری
با نگاهی به ریشه اصولی دشمنی میان ایران اسلامی با اسرائیل میتوان گفت که اصلیترین عامل آن همان «اسلامیت» ایران اسلامی است که فلسفه وجودی جمهوری اسلامی نیز بشمار میرود، زیرا این قید اسلامیت است که فلسفه وجودی آن را شکل و جهت میبخشد و علت اصلی دشمنی با اسرائیل و بسیاری از مواضع دیگر در سطح جهان میشود، زیرا پیش از وجود جمهوری اسلامی ایران، هیچگونه دشمنی میان ایران و اسرائیل از زمان پیدایش آن دست کم در سطح سیاسی وجود نداشت، بلکه رابطه دولت آن زمان با اسرائیل یک رابطه دوستانه بوده است، هر چند که توده مردم ایران به سبب همان اسلامیت با اسرائیل دشمنی داشتند و پس از ایجاد جمهوری اسلامی، آن دشمنی را به سطح سیاسی گسترش دادند.
بر این اساس در تحلیل و تبیین علل دشمنی باید به سراغ آموزههای قرآن رفت که منبع اصلی قوانین و رفتارهای جمهوری اسلامی ایران است تا معلوم شود چه علت یا عللی موجب میشود تا چنین دشمنی اصولی و ریشه داری شکل گیرد که جز به حذف اسرائیل امکان پایان آن نیست؟ هم چنین میتوان دانست چرا نمیتوان به توصیههایی که بیرون از دایره این آموزههای وحیانی قرآن است، پایبند بود و آن را به کار گرفت؟
با نگاهی به قرآن که منبع اصلی اسلامیت نظام جمهوری اسلامی ایران است، میتوان دریافت که علل چندی موجب دشمنی با اسرائیل تا زمان حذف آن است و اینکه چرا ایران اسلامی جز به حذف آن رژیم از سطح جغرافیای زمین رضایت نمیدهد و همه طرحهای بقای آن را به چالش میکشد.
مهمترین عللی که میتوان از آموزههای قرآن برای این تقابل بیان کرد، موارد زیر است:
الف) اشغالگری: اشغالگری مهمترین عنوانی است که تقابل میان ایران و اسرائیل را موجب شده است، از همین رو در دستگاه سیاسی و تعابیر رسانهای همواره از عنوان رژیم اشغالگر اسرائیل سخن به میان میآید. جمهوری اسلامی ایران به حکم اصول انسانی – اسلامی خود را موظف میداند تا در برابر هر گونه اشغالگری بایستد. این ایستادگی تا حد جنگ نیز پیش میرود، زیرا فلسفه وجودی جمهوری اسلامی پایبندی بر اصول انسانی – اسلامی
است که عقل سلیم و نقل معتبر وحیانی آن را کشف میکند. چرا که دادههای فطری – الهامی با دادههای وحیانی – تشریعی به این امر توجه میدهند که هر گونه اشغالگری ظلم است. همین دادهها بر این نکته تاکید دارند که تقابل با ظلم برای حفظ حیات انسانی لازم و ضروری است، زیرا هر گونه
ظلم بهویژه در برخی از سطوح مانند قتل و آوارهسازی
و اشغالگری میتواند حیات انسان را در معرض خطر قرار دهد. از همین رو فطرت انسانی خواهان تقابل با ظلم است و در قالب قانون فطری، انسانها گرایش به تقابل با ظلم و بیعدالتی دارند تا عدالت جاری شود و هر کسی به حق تکوینی خویش برسد که خدا برای او قرار داده است. انسانها همان طوری که به عدم تساوی علم و جهل، نور و ظلمت، خیر و شر و مانند آنها میرسند، همچنین به عدم تساوی میان عدل و ظلم میرسند و برای رهایی و تقابل با ظلم و تحقق عدالت قیام میکنند. دادههای وحیانی قرآن نیز همین امر را در قالب حکم ارشادی یا مولوی تایید و امضا یا وضع و جعل میکند و به این امر میرسد که لازم است با ظلم که در تقابل و نفی عدل است مبارزه شود تا با حذف ظلم، عدالت اقامه شود.(نساء، آیه ۱۳۵، مائده، آیه ۸، حدید، آیه ۲۵) از آنجا که رژیم اشغالگر فلسطین، گرفتار ظلم اشغالگری است لازم است تا بر اساس آموزههای الهام فطری و وحی تشریعی با آن رژیم مقابله شود، چرا که ساختار آن بر اساس اشغالگری است و بایستی تا این اشغالگری با حذف آن پایان یابد. در این راه لازم است بر اساس آموزههای قرآن، هر مسلمانی با جهاد و جنگ اقداماتی را علیه ظالمین اشغالگر انجام دهد تا مظلومین به حق خویش برسند.(نساء، آیه ۷۵) از نظر قرآن سکوت در برابر مخالفت با احکام الهی که عقل سلیم و نقل وحیانی معتبر آن را کشف میکند، به معنای همراهی در ظلم و عدوان و پشتیبانی از مجرمان و ظالمین خواهد بود که مجازاتی در سطح مجرمان به دنبال دارد.(اعراف، آیات ۱۶۳ تا ۱۶۶، قصص، آیه ۱۷، مائده، آیه ۲)
ب) آواره سازی: از دیگر علل دشمنی اصولی ایران اسلامی با اسرائیل آواره سازی مردم از خانه و کاشانه خود است که از مصادیق ظلم و بیعدالتی است و به عنوان امر باطل میبایست نابود شود و حق، جایگزین آن گردد. دولت اسرائیل نه تنها اشغالگر است، بلکه عامل آواره سازی مردم از خانه و کاشانه خودشان است که عقل و نقل آن را باطل و ظلم دانسته و با آن مقابله میکند. از نظر آموزههای قرآن، از حقوق ابتدایی انسان، حق سکونت در مناطقی است که آن را آباد کرده است. بنابراین اخراج و آوارهسازی ایشان گناه است و حتی خود یهودیان بر این باور بودند که میبایست علیه آوارهسازان اشغالگر وارد عمل و جنگ شد و فلسطینیان سرزمین و خانهها و کاشانههای خود را از دست اشغالگران و آوارهسازان بیرون آورند.(بقره، آیات ۸۵ و ۲۴۶) کسانی که این حق طبیعی را از مردم سلب میکنند به عنوان دشمن عدالت میبایست مجازات و کیفر شوند و با آنان به عنوان ظالمین جنگ شود تا حق به حقدار برسد و عدالت نسبت به مظلومین اقامه شود.(نساء، آیه ۷۵) خدا در قرآن بیان میکند که آواره سازی و اخراج اهل یک سرزمین از سرزمین خویش گناهی بزرگتر از برخی قوانینی است که برای صیانت از نظم اجتماعی یا جهانی وضع شده است. به عنوان نمونه، جنگ در ماه حرام، گناهی بزرگ است که این قانون برای صیانت از امنیت عمومی وضع شده است، اما اموری چون تقابل با مردم و عقاید آنان و مانع شدن از انجام مناسک دینی گناهی بزرگتر است، زیرا هدف از قانون حرمت ماه حرام برای ایجاد نظم و امنیت فراگیر و اقامه حق و عدالت است، اما وقتی این نظم قانونی خود موجب از دست رفتن حقوق مسلم میشود، دیگر نمیتوان پایبند به آن بود، زیرا این رفتار خود عامل فتنه است که بزرگتر و بدتر از قتل مردم است. کشتن عقاید مردم که فلسفه زندگی و سبک آنان را شکل میدهد، بدتر از کشتن نفس و ستاندن جان آنان است.(بقره، آیه ۲۱۷)
بنابراین، کاری که اسرائیل انجام میدهد، از مصادیق فتنهگری است که نمیتوان در سایه نظم جهانی و امنیت جهانی بر آن سرپوش گذاشت و آن را نادیده گرفت، بلکه لازم است تا برای حفظ اهم از مهم گذشت.
ج) ظلم و بیعدالتی: از نظر دادههای عقل و نقل، ظلم و بیعدالتی در تقابل با عدالت و حق است و باید بهعنوان امری باطل حذف شود. انسانها موظفند نه تنها حقوق خویش و دیگران را بشناسند، بلکه براساس چارچوبهای قانونی و قوانین مکتوب، به اقامه عدالت اقدام کنند تا هر کسی به سهم خویش از نعمتهای الهی برسد و سهم و قسط خویش را بردارد.(حدید، آیه ۲۵) در این میان بر مسلمانان و مومنان است تا در سطح عالیتر، خود مجسم عدالت بهعنوان «قوامین بالقسط» باشند تا جاییکه آن را نسبت به دشمنان نیز اقامه کرده تا آنان نیز به سهم و قسط خویش برسند و حقی از آنان ضایع نشود، زیرا اقامه عدالت و امر دیگران به آن، از اصلیترین و مهمترین تکالیف الهی است که نزدیکترین عامل تقوای الهی و قرب به خدا است.(نساء، آیه ۱۳۵، مائده، آیه ۸) نظام جمهوری اسلامی میبایست بهعنوان قوامین بالقسط بهگونهای عمل کند که نمونه برجسته و پیشگام و پیشرو در عدالت باشد و دیگران آن را سرمشق و شاهد عینی قرار دهند.(همان) از همین رو بر ایران اسلامی است تا برای تحقق امر الهی تقابل با ظلم و بیعدالتی که اسرائیل در حق مردم فلسطین بلکه جهانیان روا میدارد، قیام کرده و تا حد حذف ظلم و بیعدالتی پیکار کند.(نساء، آیه ۷۵) عدالت در اسلام چنان مهم و اساسی است که بنیاد همه چیز بر آن است. از همین رو در رفتار اجتماعی میان مردمان اصل اولیه همان عدالت است که در قالب عدالت تقابلی یا مثلی نمود مییابد، یعنی در مجازات و کیفر نیز نمیبایست زیادهروی کرد، زیرا زیادهروی از مصادیق ظلم و بیعدالتی است.(بقره، آیه ۱۹۰)
د) فتنهگری: هرگونه قتل بیگناهان و ایجاد جنگ ظالمانه جرم و گناهی است که مجازات دنیوی و اخروی را بهدنبال دارد. در این میان فتنهگری در میان مردم که آشوب و شورش را به دنبال دارد و مردم را به جان هم میاندازد بدتر از قتل و جنگ است.(بقره، آیه ۲۱۷) اسرائیل بهعنوان دولتی فتنهگر در منطقه بلکه جهان رفتاری بدتر از هر کشوری دارد که به قتل و جنگ اقدام میکند. بنابراین، تا زمانی که فتنه و فتنهگران وجود دارند، جنگ و تقابل تا از میان رفتن فتنهگر و فتنهگری ادامه مییابد که خود به معنای حذف اسرائیل است. خدا میفرماید: و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله، با کفار جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و دین خدا حاکم باشد و بس.(بقره، آیه ۱۹۳)
هـ) استکبار ورزی: تکبر، رذیلت اخلاقی است، اما استکبار رویهای اجتماعی- سیاسی است. در حقیقت این روحیه تکبر است که رفتار اجتماعی- سیاسی استکبار را موجب میشود. مستکبران بر آن هستند تا با استفاده از انواع و اقسام ابزارها و سیاست، دیگران را به استضعاف کشانده و به استثمار و بهرهشی از آنان بپردازند و اینگونه حقوق مسلم انسانی آنان را سلب کنند و از اقامه عدالت در حق ایشان جلوگیری نمایند. از همین رو از نظر قرآن، از مهمترین مصادیق ظلم به دیگران، استکبارورزی است. خدا مستکبران را به سبب استضعاف مردمان، ظالم و دشمن دانسته و خواهان تقابل مسلمانان و مومنان با مستکبران و مبارزه با آنان تا حذف مستکبران و استکبار است.(نساء، آیه ۷۵) از نظر قرآن از علل اصلی جواز جهاد مقدس در قالب جنگ، استکبارورزی است. به این معنا که استکبارورزی به تنهایی موجب مشروعیت جهاد مقدس و جنگ و کشتار مستکبران است.(همان) به سخن دیگر، دو عنوان ظالم و مستکبر به مسلمانان این مشروعیت الهی و قانونی را میدهد تا به مبارزه و جهاد مقدس علیه ظالمان و مستکبران بپردازند و مظلومان و مستضعفان را از شرور آنان رهایی بخشند.(همان) بنابراین، اسرائیل بهعنوان دولتی مستکبر و ظالم مورد حملات حذفی ایران اسلامی قرار میگیرد، زیرا تا زمانی که عنوان مستکبر و ظالم بر آن دولت بار میشود، این جنگ ادامه دارد. از آنجا که اسرائیل ماهیتی ظالمانه و مستکبرانه دارد و این ظلم و استکبار در فلسفه وجودیاش نهادینه شده، نمیتوان جز به حذف آن اندیشید، زیرا بنیاد این دولت براساس اشغالگری، ظلم و استکبارورزی بر مردمان و امتها از جمله مردم فلسطین گذاشته شده است.