دستاوردهای «تقریبا هیچِ» برجام را نمیتوان انکار کرد!
سرویس سیاسی-
روزنامه شرق در سرمقاله دیروز خود نوشت: «راهبرد «اعتمادسازی» خاتمی در واقع ادامه رویکرد تنشزدایی سلف خود بود که بدون اغراق، دستاوردهایی انکارنشدنی در برقراری روابط شایان اتکا و اطمینان برای کشور به دنبال داشت.»
یکی از دستاوردهای انکارنشدنی دولت اصلاحات در راهبرد اعتمادسازی با غرب این بود که در جریان توافق هستهای دولت اصلاحات با اروپاییها ایران به تمام تعهداتش عمل کرد اما اروپا هیچگاه به تعهداتش عمل نکرد. این نتایج نخستین توافق هستهای ایران با غرب بود. راستی چرا اصلاحطلبان به بزک کردن کشورهای بدعهد که منافع کشور ایران را زیرپا میگذارند اعتیاد دارند؟ کشورهایی که نه فقط در دهههای پس از انقلاب که حتی قبل از آن نیز به این قبیل اقدامات و غارت ثروتهای ایران و نسل کشی ایرانیان میپرداختند.
در ادامه این نوشتار در ادعایی عجیب روزنامه شرق آورده: «نتایج و دستاوردهای توافق هستهای را هیچ تحلیلگر منصفی نمیتواند انکار کند[!!]»
این ادعا در حالی از سوی این روزنامه مطرح شده که دست کم در چند مورد مقامهای رسمی و مسئول در دولت قبل (دولت مورد حمایت اصلاحطلبان) به صراحت بارها تاکید کردهاند که دستاورد توافق هستهای برای ایران تقریبا هیچ بوده است. مقامهای دولت قبل از قبیل سیف، عراقچی، طیب نیا و صالحی جملاتی شبیه آنچه گفته شد را گفتهاند. پس با آنچه مقامهای مسئول دولت قبل گفتهاند جمله شرق را میتوان این گونه کامل کرد: دستاورد [تقریبا هیچ] برجام انکار شدنی نیست!
در بخش دیگری از این متن آمده: «دولت منتخب [منظور این نوشتار دولت مستقر فعلی است] تاکنون نشان داده که نمیخواهد با «نفی گذشته» خود را اثبات کند.»
یعنی این روزنامه با این جمله دقیقا عملکرد اصلاحطلبان را در هشت سال گذشته مورد نقد و نفی قرارداده چرا که آنان تا همین اواخر دولت تدبیر و امید نیز در حال نفی گذشته در عرصههای مختلف بودند.
متاسفانه در ادامه این متن بار دیگر این روزنامه به گونهای سخن گفته که گویی این ایران است که در روابطش با کشورهای دیگر تنش ایجاد میکند. برای نمونه در همین فقره برجام کشورمان به تمام تعهداتش عمل کرد اما غرب به تعهداتش عمل نکرد و سرانجام آمریکا زد زیر میز و از برجام خارج شد. در نوشتار شرق آمده: «تصور میکنم رئیسی تنها کسی است که توانایی اقناع مسئولان به تغییر ریل سیاست خارجی به ریلهای تشنجزدایی و اعتمادسازی را دارد. استفاده از این ظرفیت، وظیفهای ملی برای جلوگیری از فرورفتن کشور در باتلاق و بهرهگیری از ظرفیتهای باقیمانده برای توسعه کشور است.»
باید از این جماعت پرسید مگر در طول 8سال گذشته به قول خودتان و با تمام قوا دست به کار اعتمادسازی با اربابان مکر و حیله (سه کشور اروپایی و آمریکا) نبودید؟! و حتی در مسیر این اعتمادسازی منافع ملی را قربانی نکردید؟! نتیجه آنچه شد؟! ذکر این نکته هم ضروری است که انتقاد کیهان به منش و روش این جماعت به معنای آن نیست که تنش آفرینی خوب است بلکه منظور آن است که غرب به مدد رسانههایش و عوامل داخلی خود به گونهای القا میکند که انگار این ما هستیم که باید با تمام توان برای کسانی از بمب اتم استفاده کردهاند برای کشتار غیرنظامیان و بارها و بارها به تعهداتشان عمل نکردهاند و به راحتی زیر همه وعدههای خود میزنند (مانند بلایی که بر سر لیبی آوردند) اعتمادسازی کنیم. نتیجه این شیوه غلط و این فرمول ویرانگر عمل پیش از موعد دولت قبل به تمام تعهداتش بود و سپس غرب هم که دید ایران این گونه به همه تعهداتش عمل کرد دیگر نیازی به عمل به وعده خود ندید.
با وجود طیفی مانند این جماعت که چنین تفکراتی را در یادداشتهای خود ترویج میکنند بیجهت نیست که دشمنان ایران آنها را سرمایههای خود در داخل کشور میخوانند.
میتوانیم در داخل تحریمها را بیاثر یا کماثر کنیم
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «بی اثر کردن تحریـم با دور زدن تحریم متفاوت است...بی اثر کردن تحریم یعنی در داخل کشور وقتی شما تولید ملی را افزایش بدهید میتوانید از طریق افزایش تولید ملی، تورم را کاهش بدهید، نرخ بیکاری را کاهش بدهید این موفقیتها اگر حاصل شود ما در واقع توانستهایم تحریمها را کم اثر یا بیاثر کنیم (در بعضی از موارد کم اثر میشود و در بعضی از موارد بیاثر میشود) بنابراین، این دو با هم متفاوت هستند و ما با انجام برخی اصلاحات اقتصادی در داخل کشور میتوانیم تولید ملی را افزایش بدهیم».
در ادامه این مطلب آمده است: «ما با انجام برخی اصلاحات اقتصادی در داخل کشور میتوانیم تولید ملی را افزایش بدهیم...با انجام یکسری اصلاحات اقتصادی در داخل کشور میتوانیم تحریمها را بیاثر یا کم اثر کنیم...در برجام در بخش اقتصادی چیزهایی که میخواستیم حاصل نشد...معتقد هستم به جای لغو تحریمها به دنبال این باشیم که در داخل کشور اقداماتی را انجام دهیم تا تحریمها کم اثر یا بیاثر شود وقتی چنین شد خودشان داوطلبانه کنار میگذارند».
قابل تامل است که این روزنامه اصلاحطلب به آن نکتهای که منتقدان در طول 8سال گذشته میگفتند رسیده است. اینکه اصلاحات اقتصادی بسیار بسیار قابل اتکاتر از اعتماد به وعدههای غرب است.
حل مشکلات اقتصادی چارهای جز برجام ندارد!
در حالی که در یکی از روزنامههای اصلاحطلب (که در بالا خواندید) گفته است میتوان با اصلاحات اقتصادی تحریمها را بیاثر کرد یکی دیگر از روزنامههای اصلاحطلب مدعی شده چارهای جز برجام وجود ندارد. روزنامه همدلی در مطلبی نوشت: «افزایش تورم و فشارهای اقتصادی چارهای جز چراغ سبز به برجام باقی نگذاشت.»
در این مطلب آمده است: «با وجود بیتوجهی دستگاه دیپلماسی دولت رئیسی به مذاکرات هستهای و کش دادن زمان برای نشستنِ دوباره ایران پشت میزِ مذاکرات برجامی، هر روز بیشتر از گذشته بر اهمیت دستیابی به توافق، بهعنوان تنها روزنه باقیمانده برای گشایش اقتصادی، افزوده میشود. با نزدیک شدن به پایان ماهعسل طولانی دولت رئیسی، نهتنها نشانی کوچک از تغییراتی اولیه در کشور حس نمیشود بلکه با افزایش تورم، بار فشار اقتصادی بر مردم افزایش پیدا کرده است.»
لازم به ذکر است که اولا مشکلات اقتصادی نتیجه عملکرد و مدیریت دولت مورد حمایت اصلاحطلبان است. ثانیاً دولت مورد حمایت آنان با شعار حل تحریمها روی کار آمد و طی 8 سال گذشته همه هم و غم خود را بر روی مذاکرات برجامی گذاشت و اساسا متمرکز برجام شد ولی نتیجه آن جز «هیچ» چیز دیگری نبود. شایسته است بانیان و مقصران وضع موجود به جای آنکه برای دولت رئیسی نسخه بپیچند درباره چرایی بروز و ظهور مشکلات اقتصادی و وضعیت امروز کشور پاسخگو باشند.
اصلاحطلبان برای برجام نگران شدند!
روزنامه اعتماد روز گذشته در گزارش تیر یک خود با عنوان «اصلاحطلبان نگران برجام» نوشت: «در شرايطي كه حدود 5 ماه پس از برگزاري انتخابات رياستجمهوري و درست 3 ماه پس از مراسم تحليف و تنفيذ حكم رياستجمهوري ابراهيم رييسي، بالاخره زمان ازسرگيري مذاكرات احياي برجام از سوي وزارت امور خارجه دولت سيزدهم اعلام شد و مسئولان از هشتمين روز آذر به اين مناسبت خبر دادند، «جبهه اصلاحات ايران» از مسائلي گفته كه بهزعم اين نهاد لازم است مذاكرهكنندگان و مجموعه دستگاه ديپلماسي را مدنظر قرار دهند. اصلاحطلبان با يادآوري اينكه «بيش از 15 سال از سياستي كه باعث شد پرونده ايران با شعارهاي به ظاهر انقلابي به شوراي امنيت سازمان ملل متحد كشانده شود، ميگذرد»، اين سياست را به دليل آنكه «تحريمهاي گسترده اقتصادي عليه ايران را به دنبال داشت و نتيجه آن مشكلات روزافزون اقتصادي كشور و از دست رفتن فرصتهاي بزرگ توسعه ملي و پيشرفت ايران يكي پس از ديگري بود»، مورد انتقاد قرارداده و آورده است: «موقعيت ديپلماتيك ايران در نيل به توافق برجام در دولتهاي يازدهم و دوازدهم نيز از سوي مدعيان همان سياست تخريب شد و به فرجام دلخواه ملت و تيم تلاشگر مذاكرهكننده ايراني دست نيافت.» اين نهاد بالادستي در جناح چپ در ادامه با اشاره به «روي كار آمدن دولت جديد و نيل حاكميت به قدرت يكپارچه»، از اميد به اين مهم گفته كه «دستگاه ديپلماسي براي جلب اعتماد و رضايت عمومي هم كه شده، به تلاشهاي جدي در زمينه رفع تحريمهاي خانمانسوز بينالمللي عليه ملت ايران بپردازد» اما تاكيد كرده كه «با كمال تاسف، چنين رويكردي در حاكميت ملاحظه نميشود.»
گفتنی است «خود میکشند و خود تعزیه میدارند»، حکایت اشک تمساح مدعیان اصلاحطلبی است. برخی از آنها پس از شکست در فتنه 88، گرای «تحریمهای فلجکننده» را به دولت اوباما دادند و از فشار دشمن، سکویی برای برنده شدن در انتخابات 92 و 94 و 96 ساختند. سپس پرچم مذاکره را برافراشتند و برجام بیتضمین و بیچفت و بست را سوغات آوردند که خروجی آن، فراهم کردن مجال برای عهدشکنی آمریکا و دو برابر شدن تحریمها بوده است. با همه اینها باز هم میگویند زودتر و به هر قیمت -حتی بدون گرفتن تضمین و بدون لغو تحریمها- مذاکره و توافق کنید!
اینها همانهایی هستند که سال 92 وقتی صاحب نظران منتقد میگفتند از آمریکا تضمین بگیرید، پاسخ میدادند «امضای کری تضمین است»؛ اما حالا که خدعه و خیانت آمریکا آشکار شده و دریافت تضمین، اهمیت مضاعف پیدا کرده، سپر بلای آمریکا میشوند و میگویند «خب بگویید برجام نمیخواهیم»! فضاسازی جبهه اصلاحات برای مذاکره و توافق با همین شرایط، صرفا تقلایی برای بازگرداندن بیهزینه آمریکا به برجام ارزیابی میشود؛ فرآیندی که در آن، نه تنها تحریمها لغو نمیشود، بلکه دسترسی آمریکا به مکانیسم ماشه (بازگشت خودکار و قانونی همه تحریمهای شورای امنیت) را فراهم میکند! افراطیون مدعی اصلاحات، کارنامه سیاهی در خیانت به ملت ایران و بازیگری در نقش پادوی دشمن دارند؛
بخش قابل توجهی از جریان اصلاحطلب در قالب «کاسبان تحریم» ضمن ارسال پالس به طرف غربی جهت زیاده خواهی و گستاخی، ایران را به عقبنشینی و امتیازدهی یکطرفه تشویق میکند.«فائزههاشمی» فعال سیاسی اصلاحطلب پیش از این گفته بود: «دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود؛ به خاطر فشارهایی که ترامپ به ایران میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم».