اشک روان در ساحت بندگی
علی فتحی
هر چند که در همه موارد ریزشاشک و جاری شدن آب از مجاری چشم در ظاهر یکسان است؛ ولی علل ریزش و نیز کیفیت و آثار آن از یکدیگر متمایز و متفاوت است؛ ازهمین رو، اشک مصیبت، گرم، شور و کورکننده است، اما اشک شادی، خنک، شیرین و روشنایی بخش است که از آن به قرهالعین تعبیر میشود.
از نظر آموزههای قرآن، مومنان در ساحت بندگی، «تضرُّع» دارند به طوری که دلهایشان در برابر عظمت الهی خاشع و خاضع واشکها بر گونههایشان روان است. این حالت بویژه در هنگامی که بنده از همه اسباب منقطع میشود، نشانه اوج ضعف و ناتوانی انسان و توسل به خدای غنی حمید است. مومنان در حالت تضرع، با همه وجود خویش اظهار ذلت و ضعف در پیشگاه خدا میکنند و با سوز، ناله، گریه و اشک، خدا را میخوانند و دست یاری او را میخواهند. آنان آشکار و نهان به تضرع میپردازند و در همه احوال خدا را به عنوان مسبب الاسباب مد نظر قرار داده و تنها به او توسل میجویند و دمی از خدا غافل نیستند و شبانهروز در شادی و غم، نعمت و نقمت به یاد خدا بوده و به درگاهش دست به دعا بلند میکنند و تنها از او یاری میجویند.(اعراف، آیات 55 و 205؛ انعام، آیه 63) در نوشتار حاضر حقیقت تضرع و آثار آن بیان شده است.
حقیقت تضرّع
و فلسفه آن از نظر قرآن
واژه تضرّع از «ضرع» به معنای ذلت و ضعف همراه با روان شدناشک از دیدگان است؛ زیرا ضَرع به روانی شیر از پستان جانور ماده به سبب سنگینی و افتادگی اطلاق میشود. به این معنا که پستان چنان از شیر پر شده که به ذلت و پایین افتاده و شیر به آسانی از آن جاری میشود.
هنگامی که قلب انسانی تحت فشار سهمگین بلایا و مصیبتها قرارگیرد و شخص هیچ وسیله و ابزاری برای رهایی نیابد، در مقام استیصال و ناتوانیاشک بیاختیار از دیدگانش روان میشود که این همان حالت «تضرع» است.
از نظر قرآن، یکی از سنتهای الهی آن است که بندگان خویش را در شرایطی سخت قرار میدهد تا آنان از غیر خدا از همه اسباب و وسایل عادی و غیر عادی بریده شوند و تنها پناهگاه خویش را خدا بیابند و در حالت «تضرع» قرار گیرند و به سوی خدا استغاثه کنند تا خدا آنان را تحت رحمت خویش قرار دهد؛ خدا در این باره میفرماید: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ؛ و بهيقين ما به سوى امتهايى كه پيش از تو بودند، پيامبرانى فرستاديم؛ و آنان را به تنگى معيشت و بيمارى دچار ساختيم تا به تضرع درآيند.(انعام، آیه ۴۲)
پس تضرع به عنوان یک هدف ارزشی در فرهنگ قرآنی مطرح است؛ زیرا خدا انسانها را در حالتی قرار میدهد تا به این ضعف و ذلت شدید گرفتار آیند که جز از خدا نمیتوانند کمک بخواهند. به این معنا که خدا شرایط را به گونهای قرار میدهد تا انسان در مقام خاکساری به زاری و ناله در آید واشک از دیدگانش روان شود و از غیر خدا به سوی خدا برود و از او یاری بخواهد.
به سخن دیگر، یکی از اهداف سنت ابتلاء و مصیبت آن است که انسان در شرایطی قرار گیرد که از آن به استکانت (تواضع) تعبیر میشود تا این گونه پس از استکانت به تضرع در آید و خدا را فقط بخواهد و بجوید. خدا در جایی دیگر میفرماید: لَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ؛ و براستى آنان را به عذاب گرفتار كرديم، ولى نسبت به پروردگارشان استکانت و فروتنى نكردند و به تضرع درنيامدند. (مومنون، آیه ۷۶)
از این آیه به دست میآید که حالت استکانت که همان خاکساری، فروتنی، تواضع، تذلل و مانند آنها است، انسان را به مرتبهای میرساند که از آن به تضرع یاد میشود؛ وقتی شخص به تضرّع در آید، باب بلا و مصیبت برداشته میشود و عسر(سختی) به یسر(آسانی) تبدیل میشود.
اما بسیاری از مردم با دیدن عذاب و ابتلاء به مصیبتها در دل استکانت نمییابند و به تضرع در نمیآیند و همان راه و رسم باطل خویش را ادامه میدهند؛ این گونه است که در دیگری از عذابی شدیدتر را به روی خویش میگشایند؛ چنانکه خدا در ادامه آیه سابق میفرماید: حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ؛ آنان همان روند باطل خویش را ادامه میدهند تا وقتى كه درى از عذاب دردناك و شدید بر آنان گشوديم؛ بناگاه ايشان در آن حال نوميدشدگان هستند. (مومنون، آیه ۷۷)
در حقیقت اگر انسان در شرایط ابتلاء به مصیبت و عذاب، استکانت و تضرع داشته باشد، موفق به توبه و استغفار شده است و امر باطل خویش را اصلاح کرده و خدا نیز به او عنایت میکند، اما وقتی همان راه باطل را ادامه میدهد، در شرایطی قرار میگیرد که حقیقت بر او پوشیده و راه بازگشت را بسته مییابد و گرفتار نومیدی شدید میشود.
خدا در تبیین علت و چرایی عدم استکانت و تضرع از سوی این مردمان میفرماید: پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد، تضرع نكردند؛ ولى حقيقت اين است كه دلهايشان سخت شده و شيطان آنچه را انجام مى دادند، برايشان آراسته است. پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند، فراموش كردند، درهاى هر چيزى از نعمتها را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند فرحناک گرديدند، ناگهان گريبان آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند؛ پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد و ستايش فقط براى خداوند پروردگار جهانيان است. (انعام، آیات ۴۳ و ۴۵)
از این آیات به دست میآید که علت عدم تضرع آنان قساوت قلب و سنگدلی، تزیین شیطان و ظلم آنان بوده است. این امور موجب شد تا در برابر شرایط سخت متذکر به ذکر الله و آموزههای وحیانی – الهامی نشوند؛ زیرا برای هر انسانی هدایت تکوینی و تشریعی است(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیه 38) که با آن میتوانند به سمت حق و حقیقت یعنی خدا بروند و راه درست را بیابند و بدان گرایش یابند؛ اما وقتی شخص با فجور و گناه، قلب خویش را تغییر داده و تحت تاثیر شیطنت شیطان قرار گرفته و زشت را زیبا میکند، دیگر در شرایط سخت بلا و مصیبت به سوی خدا باز نمیگردد و استکانت ندارد و تضرع نمیورزد. این گونه است که باب دیگری از عذاب سختتر را به روی خود با استمرار اعمال زشت میگشاید. از نظر قرآن این افراد گرفتار مهرخوردگی قلب میشوند و دریچه قلب آنان بسته میشود و حقایق را از طریق ابزارهای شنوایی و بینایی خویش نمیتوانند دریافت کرده و با قلب برسانند تا قلب آن را تحلیل و تبیین صحیح کرده و با تعقل و تذکر و تدبر و تفقه و بصیرت، توصیههای موافق با حقیقت ارائه دهد (انعام، آیه ۴۶)؛ چرا که اکثریت مردم از نعمتهایی چون شنوایی و بینایی برای درک حقیقت بهره نمیگیرند تا شاکر حقیقی و عملی نعمتهای الهی باشند.(مومنون، آیه 78)
از نظر قرآن، فراموشی ذکر الله در هنگام رفاه و آسایش، یکی از مهمترین عواملی است که خدا درهایی از عذاب را به سوی فراموشکاران از ذکر الله باز میکند؛ زیرا کسانی که در رفاه و آسایش قرار دارند، یادشان میرود که شکرگزار خدا و نعمت هایش باشند و این گونه دچار بدمستی و فرحناکی میشوند و بستری برای خشم الهی به سوی خویش میگشایند به طوری که خدا ناگهان آنان را در حال بدمستی و فرحناکی میگیرد.(انعام، آیات 42 تا 44؛ اعراف، آیات 94 و95)
همچنین از نظر قرآن، گرفتاران به عدم تضرع کسانی هستند که از خدا غافل هستند؛ یعنی خدا در همه جا از زندگی آنان حضور دارد، ولی آن را نمیبینند و بیخیال خدا میشوند تا جایی که فراموش میکنند که شبانهروز به ذکر الهی مشغول باشند؛ در حالی که اگر انسان دمی از خدا غافل باشد، میبایست از خطر این غفلت خویش بترسد؛ زیرا خدا او را به سختی میگیرد و به هلاکت میاندازد؛ چنانکه بسیاری از مردم به سبب غفلت خویش گرفتار هلاکت شدند.(اعراف، آیه 205)
باید توجه داشت انسانی اهل تضرع خواهد بود که بر فطرت سالم خویش باقی مانده باشد؛ از همین رو، وقتی گرفتار مصیبت و مشکلاتی میشود، میداند که ریشه و خاستگاه هر چیزی خدا است؛ از همین رو، چه آن را از مصادیق کیفر و مجازات بداند و چه از مصادیق ابتلاء و امتحان الهی بشمارد، به این نتیجه میرسد که باید در برابر خدا تواضع و خاکساری داشته و به تضرع بپردازد.
آثار تضرع و ترک آن
از نظر آموزههای قرآن، تضرع که حالت بنده متواضع و خاشع و خاضع در برابر خدا است، دارای آثاری است که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1. نجات از سختیها و بلایا: چنانکه گفته شد، حالت تضرع زمانی تحقق مییابد که شخص به دنبال گرفتاری و مصیبتی به سوی خدا میرود و با نادیده گرفتن اسباب و وسایل تنها از خدا مدد و یاری میخواهد و با خاکساری و ناله و زاری و اشک و آه از خدا درخواست میکند که مشکلات او را بر طرف سازد. قرآن فرموده کسی که این گونه عمل کند، خدا نیز مشکلات او را برطرف میکند و او را از گرفتاری و سختی و بلایا نجات میدهد.(انعام، آیه 63)
2. مصونیت از بلایا و سختیهای شدیدتر: تضرع هم موجب رفع بلا و مصیبت است، هم موجب دفع آنها؛ یعنی کاری میکند تا بلایی دیگر و شدیدتر به سوی انسان نیاید؛ البته چنانکه گفته شد، تضرع حالتی است که پس از وقوع بلا و مصیبت در انسان پدید میآید، بنابراین منظور از این دفع یا مصونیت از بلایا، آن است که شخص گرفتار بلا و مصیبت و عذابی دیگر یا شدیدتر نمیشود؛ از همین رو خدا در قرآن میفرماید که اگر تضرع داشتند دوباره به عذابی دیگر و شدیدتر یا ناگهانی مبتلا نمیشدند.(انعام، آیات 42 تا 45؛ اعراف، آیات 94 و95؛ مومنون، آیات 76 و 77)
3. رهایی از غضب الهی: کسی که در حالت مصیبت و بلا به تضرع رو میآورد، خود را از جرگه تعدیکنندگان خارج ساخته و محبوب خدا میشود؛ زیرا خدا تعدیکنندگان را دوست نمیدارد، اما کسی که با تضرع، خود را تحت رحمت و غفران الهی برده، بیگمان محبوب خدا میشود یا دست کم دیگر مغضوب الهی نیست.(اعراف، آیه 55)
اما ترک تضرع به درگاه خدای غفور رحیم - چنانکه گفته شد - آن است که انسان نه تنها عذاب را از خود دور نسازد، بلکه مصیبت و عذابی شدیدتر را برای خود رقم زند(انعام، آیات 42 تا 45) به طوری که حتی اگر به ظاهر بلایی بدون تضرع برداشته شود، نباید این افراد فرحناک شوند؛ زیرا این برداشتن عذاب از باب استدراج و امهال است؛ به طوری که شخص احساس امنیت کند و ناگهان خدا او را به عذابی هلاککننده بگیرد.(همان)
از نظر قرآن، کسانی که در هنگامه بلایا و مصیبتها به درگاه الهی تضرع ندارند، مورد سرزنش قرار میگیرند؛ زیرا خدا برای آنان راهی آسان قرار داده تا با تضرع به درگاه الهی، خود را از مصیبت برهانند، ولی آنان به این راه آسان بیتوجهی کرده و التفاتی ندارند؛ از همین رو خدا آنان را با «لولا» مورد سرزنش و توبیخ قرار میدهد که چرا این راه تضرع را در پیش نگرفتند تا خود را از عذاب و مصیبت برهانند.(همان)