اخبار ویژه
مذاکراتی که تحریمها را لغو نکند قابل احیای مجدد نیست
یک دیپلمات وابسته به طیف مدعیان اصلاحات و اعتدال میگوید پلتفرم دولت روحانی برای مذاکره معلوم بود و دولت رئیسی هم باید پلتفرم خود را معلوم کند.
محمدحسین ملائک در روزنامه همشهری نوشت: وزارت امور خارجه همزمان با آخرین جمعبندیهای مذاکراتی دولت سیزدهم در برجام اعلام کرده مسیر مذاکرات آتی از اقتصاد کشور جدا خواهد بود و نخواهد گذاشت معیشت مردم مشروط به مذاکرات باشد.
وی میافزاید: دولتهای قبلی اذعان داشتند که اقتصاد با تحریمها یک معادله حاصل جمع صفر است که اگر تحریم وجود داشته باشد اقتصاد نخواهد بود. این مسئله در طول مذاکرات برجام مشهود بود. دولت جدید همسو با سیاستهای اقتصاد مقاومتی که به لحاظ تئوری محاسبات صحیحی دارد، اعلام میکند مذاکرات برجام هم بسته صرف اقتصاد باقی نخواهد ماند. مفهوم عملی چنین سخنی آن است که اگر آمریکا اعلام کند جلوی ارتباط بانکهای ایرانی و خارجی را مسدود میکند، دولت سیزدهم برایش یک راهحل خواهد داشت. مردان اقتصادی و دیپلماتیک دولت آقای سیدابراهیم رئیسی میبایست در آینده پیشنهادهای جایگزین خود را در این مسیر اعلام کنند. پلتفرم دولت آقای روحانی برای مذاکره عبارت از این بود که امکانات هستهای تحدید و تحریمها نیز برداشته میشود و در این چارچوب چانهزنی و برایش تصمیمگیری میشد. دولت جدید نیز باید پلتفرم خودش را اعلام و مشخص کند.
درباره این تحلیل گفتنی است که اولاً تنها راه رفع تحریم، مذاکره - آن هم مبتنی بر اعتماد به آمریکا و دادن امتیاز- نیست. بلکه راه جایگزین و مؤثرتر، مهار و خنثیسازی تحریمها با ابزارها و شیوههای مختلف است. به عنوان مثال وقتی آمریکا تعهد خود به رفع تحریمهای نفتی را زیر پا گذاشت و تلاش کرد درآمدهای نفتی کشورمان را به حداقل برساند، اهتمام به صادرات فرآوردههای نفتی و پتروشیمی و انواع شیوههای تهاتر نفت و متنوعتر کردن مشتریان موجب شد بخش مهمی از این درآمدها احیا شود یا حتی صادرات نفت که به 50 هزار بشکه رسیده بود، به بالای 1 تا 1/5 میلیون بشکه برسد.
ثانیاً روش برجامی مذاکره با آمریکا، محدود کردن برنامه هستهای (در حد تعطیلی 95 درصد آن)، دادن امتیازهای نقد ظرف 2 ماه و رفتن به دنبال نقد کردن چکهای برگشت خورده برجام به مدت 6 سال، اصلاً روش -به تعبیر نویسنده «پلتفرم»- قابل اعتنایی نیست که بتوان به عنوان یک مدل به آن اشاره کرد. تحریمها در این روند برجامی از 700 تحریم به بیش از 1500 تحریم رسید و دولتهای آمریکا در ادوار مختلف با گروگانگیری برجام، برای باجخواهیهای جدید خبر داشتند، یعنی نه تنها مسئله ولو به طور موقت حل نشد، بلکه حجم بیشتری از تحریمهای اقتصادی را به همراه آورد.
ثالثاً گزارشهای متعدد محافل جهانی و غربی- چه محافل اقتصادی مثل صندوق بینالمللی پول و چه رسانهها- تأکید دارند که ایران در همین شرایط فعلی «بازگرداندن توازن در روند عدم اجرای برجام» توانسته از اوج تحریمها عبور کند و با رسیدن به ثبات نسبی اقتصادی، دورنمای رشد اقتصادی و کاهش تورم را برای سال میلادی جدید ترسیم کند (گزارش اخیر صندوق بینالمللی پول). بنابراین ضرورتی ندارد که حل مشکل اقتصاد صرفاً به تحریمها و رفع تحریمها نیز صرفاً به اراده خباثتآلود آمریکا گره زده شود.
روحانی به شعارهایش عمل نکرد او نمیتواند منتقد وضع موجود باشد
عضو حزب اتحاد ملت میگوید؛ مقایسه روحانی با مرحوم هاشمی و توقع ایفای نقش مشابه هاشمی از سوی روحانی، توقع بیجایی است.
در حالی که برخی کارگزاران مدعیاند روحانی میتواند نقش مرحوم هاشمی را در سیاست ایفا کند. جلالجلالیزاده به نامهنیوز گفت: «آقای هاشمی بخش مهمی از نظام محسوب میشد، با رهبری ارتباط نزدیکی داشت، در دستگاههای مختلف حرفش شنیده میشد و بین جریانهای سیاسی نفوذ کلام داشت. آقای روحانی هیچیک از این ویژگیها را ندارد و قیاس آقای روحانی با آقای هاشمی از اساس غلط است. آقای روحانی بعد از این نمیتواند هیچ نقش مهمی در عالم سیاست ایران داشته باشد، مگر آنکه در مسئولیتی منصوب شود و جز این خاصه در مناصب انتخاباتی هیچ جایگاهی نخواهد داشت».
وی همچنین گفته است: وضعیت روحانی با خاتمی و احمدینژاد فرق دارد. آنها هرکدام در دوره خود، دارای پایگاه مردمی بودهاند. اما آقای روحانی به دلیل شکل شخصیتیاش و البته عملکرد دولتش از سوی هیچ طیفی حمایت نمیشود؛ بنابراین نمیتواند هدایتگر بخشی از جامعه باشد».
او درباره اینکه آیا بعد از این روحانی نقش اپوزیسیون داخل نظام را ایفا میکند یا خیر، بیان کرد: «آقای روحانی در طول هشتسال فعالیتش در دولت نتوانست به شعارهایش عمل کند. او بیش از چهار دهه در نظام کار کرده است». او با هیچ فرضی نمیتواند منتقد وضع موجود باشد.
این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که آیا روحانی میتواند نقش لیدری دو جریان اصلاحطلب و اعتدالی را ایفا کند یا نه، اظهار کرد: «آقای روحانی بین اصلاحطلبان هیچ جایگاهی ندارد. او در سالهای دولتش باعث آسیبدیدن سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان شد. حتما اصلاحطلبان او را محل رجوع خود نمیدانند و نخواهند دانست. آقای روحانی در بین اصولگرایان ولو اصولگرایان معتدل هم جایگاهی ندارد. درباره اعتدالیون وضعیت شاید فرق داشته باشد زیرا آنها تا آخرین لحظه از دولت روحانی حمایت کردند اما معلوم نیست حالا که دیگر روحانی در قدرت نیست همانهایی که روزگاری طرفداران سفت و سختش بودند، پای بایستند یا خیر».
همزمان علی مطهری گفته است: تفکر آقای روحانی به آقای هاشمی نزدیکتر است و اگر بتواند همان نقش هاشمی را ایفا کند، خیلی موفق خواهد بود. البته برای آنکه آقای روحانی نقش آقای هاشمی را ایفا کند، نیاز به شجاعت بیشتری دارد یعنی آنجا که نیاز است وارد شود و اظهارنظر کند. روشی که آقای روحانی در دوره ریاست جمهوری داشت روش محافظهکاری بود. اگر بخواهد به آن شکل باشد نمیتواند نقش آقای هاشمی را ایفا کند.
زیادهروی در تحریم آمریکا را ضعیف و ایران را قوی کرد
یک اندیشکده آمریکایی با هشدار درباره تداوم تحریمها علیه ایران تاکید کرد: نتایج مورد انتظار کاخ سفید برعکس از آب درآمده و ایران در حال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود و خروج از وابستگی به درآمد نفت است.
اندیشکده کوئینسی در تحلیل خود خاطرنشان کرده است: بازگشت به تحریمها، منافع دولت آمریکا را تامین نمیکند و تحریمها به عنوان ابزاری برای تحت فشار گذاشتن ایران نتیجهای بهدنبال نخواهد داشت. ایران به دیپلماسی آمریکا به عنوان اسب تروا نگاه میکند. عنایت کنم که ایالات متحده ابتدا از برجام کنار رفت و آشکارا رهبر ارشد نظامی ایران را ترور کرد. تلاش برای هدف قرار دادن یکی از معدود مسیرهای تجاری ایران، احتمالاً سوء ظن تهران را به سیاستهای ریاکارانه آمریکا تأیید میکند و انگیزه بازگشت به مذاکرات هستهای را از بین میبرد.
چین هم که به واردات نفت خام وابسته است، بعید به نظر میرسد روابط اقتصادی و دیپلماتیکش را با ایران از بین ببرد و به نفع بزرگترین رقیب ژئوپلیتیک خودش عمل کند. چین هنوز از توافق نامه آمریکا و استرالیا در ماه گذشته در زمینه زیردریاییها عصبانی است. از سوی دیگر، با توجه به موافقتنامههای اقتصادی اخیر چین و ایران و الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای کمتر محتمل است که چین به نفع واشنگتن و ضرر تهران عمل کند.
تحریمها ناتوان از جلوگیری از گسترش برنامه هستهای ایران هستند. حتی جنگ اقتصادی نادرست علیه ایران موجب تهاجمیتر شدن رفتار ایران در حملات نیابتی به نیروهای آمریکا و برخی نفتکشها و تأسیسات نفتی عربستان در منطقه شد. از سوی دیگر ایران سطح غنیسازی را افزایش داده است.
تحریمها مانع از فعالیت شبکه نیابتی ایران نشده، نیروهایی که هنوز در سوریه فعالیت میکنند. اعمال فشار بر اقتصاد ایران، هیچ نوع آسیبی به فعالیتهای نظامی منطقهای آن وارد نکرده است.
یکی از اهداف اعلام نشده کمپین تحریمها، اعمال فشار کافی برای برانگیختن شورش مردمی علیه جمهوری اسلامی است. این سیاست در نهایت نتیجه معکوس داشته است. نظامیترین عناصر سیاست ایران، قدرتشان را تثبیت کردهاند. این امر به خاطر تحریمهایی است که اعتماد به جایگزینهای میانهرو را تضعیف میکند.
تحریمها مانند یک بمب ساعتی هستند. استفاده بیش از حد از تحریمها قدرت آمریکا را از بین میبرد. همچنین ایران در حال فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی است و به اقتصاد خود تنوع بخشیده تا تولید داخلی خود را در اولویت قرار دهد. ایران پس از ۳۰ سال تحریم متناوب به این نتیجه رسیده که ایالات متحده به هر حال تحریمهایش را اعمال خواهد کرد. ایرانیها این را یک امر مسلم تلقی کردهاند و با این واقعیت سازگار شدهاند. سیاست تحریمها منافع آمریکا را تامین نمیکند. آمریکا برای نجات مذاکرات وین باید بخشی از سنگینترین تحریمها را متوقف کند.
مقصران تخلف از بودجه و هدررفت منابع باید محاکمه شوند
یک روزنامه اصلاحطلب درباره گزارش توزیع بودجه سال 99 تصریح کرد سوء عملکرد دولت در هدررفت منابع با وجود وضعیت کسری بودجه و محدودیت منابع اتفاق افتاده و مقصران باید محاکمه شوند.
روزنامه آرمان با اشاره به گزارش تخلفات و تخطیها از قانون بودجه توسط دولت نوشت: این بینظمیهایی که به عقیده بسیاری از کارشناسان اقتصادی نقش مهمی در هزینهسازی و افزایش هزینه جاری دولت و فشار به منابع میشود از این گزارش شامل حسابرسی بیش از 3700 دستگاه اجرایی، بررسی و تلفیق بیش از 6800 گزارش حسابرسی و عملکرد تبصرههای ماده واحده قانون بودجه سال 1399 کل کشور، بررسی گزارشهای تلفیقی تعداد 272 تبصره، بند و جز در کارگروه فنی و حقوقی، گزارش تفریغ ماده واحده و تبصرههای ذیل آن است و نشان میدهد و حاوی نکات مهمی درباره منابع تأمین، درآمد و هزینهکرد بودجه است. بررسی این نکات بهخوبی نشان میدهد که دولت با وجود کسری عظیم بودجه در مصرف بودجه موجود و همچنین وصول درآمدهایی که در بودجه مطرح شده عملکرد درستی نداشته است.
یکی از موضوعاتی که در گزارش تفریغ بودجه سال 99 دیوان محاسبات کشور به چشم میخورد آسیبهایی است در اثر عملکرد نادرست دولت در هزینهکرد بودجه است. در بخشی مجزا از این گزارش به برخی از این موارد اشاره شده است. در این گزارش آمده بررسیهای انجام شده حاکی از این است که پرداخت به کارکنان در برخی موارد منطبق با اختیارات قانونی توسط دستگاه اجرایی متبوع، به اشکال مختلف یا از منابع مختلف صورت گرفته است که بخشی از این پرداختها شامل پرداخت نقدی هزینههای رفاهی بدون سقف مشخص و خارج از فیش حقوقی، پرداخت سکه و کارت هدیه بدون درج در سامانه ماده 29 قانون برنامه ششم و فیش حقوقی، پرداخت حقالجلسه، پاداش حق نمایندگی و... توسط سایر دستگاهها، بنگاهها و نهادها، عدم رعایت سقف تعیین شده به بهانههای مختلف از جمله عدم شمول قوانین و مقررات عمومی بر این دستگاهها و شرکتها، بعضاً سودده کردن شرکتها با اسناد خلاف واقع به منظور پرداخت پاداش پایان سال و پرداخت پاداش پایان سال مازاد بر سقف مقرر قانونی و پرداخت از محل اعتبارات طرح تملک داراییهای سرمایهای بابت حقوق و مزایاست.
همچنین مجموعه دولت به ویژه وزارت نفت و شرکتهای تابعه درباره جمعآوری گازهای فلور اهمال داشته و براساس گزارش دیوان محاسبات روزانه 61 میلیون متر مکعب از این گاز سوزانده میشود که ارزش آن بالغ بر 3/83 میلیارد دلار است! ثروتی که با بیتوجهی دولت دود میشود و دود آن هم به چشم محیط زیست و در نهایت مردم میرود. درآمدی که دولت میتوانست به صورت روزانه داشته باشد، اما با اهمالکاری از آن چشمپوشی
کرده است.
همچنین عدم مهار گازهای همراه و سوزانده شدن آنها در روز با توجه به پیشبینی محصولات تولیدی حاصل از گازهای همراه شامل 1/259 میلیون فوت مکعب گاز سبک؛ 4/732 هزار تن ترکیبات سنگینتر از اتان و 8/000 بشکه مایعات گازی در روز منجر به هدر رفت روزانه به مبلغ تقریبی 177 میلیون یورو و سالیانه 65 میلیارد یورو (قیمت صادراتی) در سال 1399 شده است. به طور خلاصه تخطیهای دولت در اجرای بندهای قانونی بوجه تحت تأثیر شرایطی انجام شده که کشور تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی
بوده است.