فقدان اُلگوی مطمئن در سازماندهی تشكلهای ایمانی
قیامها، نهضتها و انقلابها، یا بهطوركلّی همه كارهای گروهی به نسبت دامنهشان نیازمند برنامهریزی و سازماندهیاند، و هرچه وسعت دامنه بیشتر باشد پیچیدگیها و مشكلاتِ فراروی، فزونتر خواهد بود.
بر این اساس، نهضت اسلامی و فرهنگیِ امام خمینی(رحمهًْالله علیه) كه در نوع خود از بزرگترین نهضتها و انقلابها به شمار میآید مشكلات و مخاطرات بیشماری
پیش روی داشته و دارد؛ از مسائل كلان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و اقتصادی گرفته تا مشكلات فرعی و جزئیِ دیگر. قدری تأمل در این باره آشكار میسازد كه پارهای از این مسائل منشأ خارجی و بیرونی دارند و پارهای دیگر، از درون كشور سرچشمه میگیرند؛
برخی معلولِ عملكردهایِ نادرست بعضی دستاندركاران حكومت و مسئولان دولت و دیگر قوای سهگانه بوده و برخی حاصل حركتهایی نادرست از جانب قشرهایی از جامعه و مردم؛ و سرانجام دستهای از این مشكلات زیربنایی و اساسیاند، و دستهای دیگر جزئی و روبنایی و سطحی.
نگاهی آسیبشناسانه به مجموعه معضلاتِ پیشِ رویِ نهضت، از آغاز تا به امروز، ما را به این حقیقت راه مینماید كه فقدان الگویی جامع و وحدتبخش برای برنامهریزی و سازماندهیِ همة نیروهای مؤمن به انقلاب، یكی از اساسیترین مشكلات نهضت به شمار میآید. فقدان الگو و برنامهای جامع موجب آن میشود كه بسیاری كارها مكرر انجام شود و بسیاری دیگر ناقص صورت پذیرد، و بهطوركلّی، نیروها و سرمایههای زیادی هدر رود. بنابراین یكی از نخستین اولویتهای زمانة ما اصلاح وضع كنونی و تلاش برای تدوین طرحی جامع، وحدتبخش و منسجم، و بر مبنای اصول و فرهنگ اسلامی است؛ چرا كه اسلام در واقع یك فرهنگ است و اگر فرهنگ اسلام در جامعهای به اجرا درآید، همه چیز را با خود به همراه خواهد آورد.
از سویی دیگر میتوان گفت بزرگترین نقص نیروهای مؤمن به نهضت و امام، فقدان وحدت و همدلی در عمل، و نقص در برنامهریزی و سازماندهی است، و در مقابل، همین نقطه ضعف، برجستهترین ویژگی مخالفان و دشمنان نهضت و نظام به شمار میآید. به عبارت دیگر، مؤمنان به اسلام و نهضت امام، سرمایههای هنگفت و سرشاری دارند كه اگر آنها را به درستی به كار میگرفتند، بیشك دشمنان خود را از میان برمیداشتند؛ ولی در مقابل، مخالفانِ نهضت بدون دسترسی به چنین نیروها و منابعی، با تزویر و نیرنگ منابعی عاریتی برای خود فراهم میكنند و با استفاده از برنامهریزی، بهرهوری و سازماندهی دقیق و مناسب به جنگ حق میآیند، وبه قدر همت و تلاش خویش، به موفقیتها و پیروزیهایی نیز دست مییابند.
به این ترتیب، نقصهای اساسی طرفداران نهضت و انقلاب فقدان برنامهریزی و سازماندهی صحیح و جامع است. كارهایی پراكنده، به دست گروههایی مختلف انجام میشود، به طوری كه بسیاری از این گروهها از یكدیگر و از فعالیتهای هم بیخبرند، و هیچ اطلاعرسانی و تبادل اطلاعاتی میان آنها صورت نمیگیرد.
این كمبود، از همان آغاز نهضت وجود داشت؛ ولی در آن زمان - به قدر ضرورت- و برای برنامهریزی و سازماندهیِ حركتی كه میبایست علیه رژیم پهلوی صورت گیرد، با تدابیر و رهنمودهای امام خمینی
برطرف شد.
اما با پیروزی انقلاب اسلامی - به رغم آنكه محور نظری وحدت و انسجام در میان مردم و رهبران نهضت ثابت و برقرار بود - فقدان الگویی عملی برای وحدتبخشی و برنامهریزی و سازماندهی نیروها و امكانات، كاملاً محسوس بود؛ چراكه پس از بهمن 57، نهضت
امام خمینی(رحمهًْالله علیه) به شكل یك حكومت بزرگ و مستقل درآمد كه با وجود مشكلات بزرگی كه مخالفان و دشمنان
فرا روی آن نهاده بودند، میراثدارِ تمامِ مسائل و امورِ كشوری بزرگ نیز بود. به این ترتیب پس از پیروزی انقلاب، گروههای مختلفی كه از فرهنگها و نیز مكتبهای گوناگونی اثر پذیرفته بودند، در عرصههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی... حضور یافتند، و در نهادها و سازمانها و تشكیلات حكومتی و غیر حكومتی دست به كار شدند. از این میان، بسیاری از نیروهایی كه در موقعیتهای حكومتی و اجرایی كشور منصوب شده و اغلب از تحصیلات غربی برخوردار بودند، ساختار و تشكیلات حزبی را به منزلة یگانه الگوی وحدت بخشی و برنامهریزی و سازماندهی در جامعه مطرح كردند.
اما پرسش این است كه آیا این الگوی جدید تنها شیوهای است كه برای نیل به اهداف مزبور میتواند وجود داشته باشد، و در هر صورت، تا چه حد با اهداف نهضت اسلامی امام خمینی(رحمهًْالله علیه) سازگاری دارد.