منطق طلبکاری مدیران دولتی به جای عذرخواهی از مردم(خبر ویژه)
روزنامه فرهیختگان در این زمینه در گزارشی مینویسد: انتظار جبران اشتباهات و یا حتی پذیرش اشتباهات و عذرخواهی از سوی دولتی که در 8 سال گذشته هیچ گاه مسئولیت آنچه را که به بار آورده، نپذیرفته، کمی دور از ذهن است. در دولتی که وزیرش پس از مرگ دهها نفر در میان شعلههای آتش در حادثه برخورد دو قطار، به جای عذرخواهی از بیمه بودن کشته شدگان میگوید، نمیتوان انتظار داشت در آخرین روزهایش که دیگر نه نیاز به رأی دارد و نه چیز دیگر، بابت حادثههای تأسفبار دیگر، حاضر به عذرخواهی باشد.
این روزنامه با مرور برخی اتفاقات تلخ و رویکرد نامناسب دولت روحانی نوشت: افزایش سه برابری و ناگهانی قیمت بنزین، یکی از بیتدبیریهای دولت بود که منجر به نارضایتی مردم شد.
اما به جای اینکه دولت روحانی از در صداقت با مردم سخن بگوید و آنها را برای چنین شرایطی آماده کند تا ترکشهای اتفاقات بعدی حاصل از افزایش سه برابری قیمت بنزین در سطح جامعه کاهش پیدا کند، نه تنها این اقناعسازی صورت نگرفت، بلکه با اجرایی کردن یک شبه مصوبه زمینه برای اعتراضات مردمی و سوءاستفاده معاندان از آن کاملاً فراهم شد. اجرای بد مصوبه کشور را به التهاب کشاند اما عجیب آنکه در برابر التهابات رخ داده هیچ کدام از مسئولان دولتی حاضر به پذیرش اشتباهاتشان نبودند و از زیر بار اجرای بد مصوبه افزایش قیمت بنزین شانه خالی میکردند. اوج این مسئولیتناپذیری را میتوان در سخنان روحانی یک هفته پس از اعتراضات آبان 98 مشاهده کرد. وی به جای عذرخواهی از مردمی که فرزندانشان در این حوادث جان باختند، با طفره رفتن از مسئولیت خود و با خندههایی دردناک گفت: «من هم مثل همه مردم صبح جمعه مطلع شدم که قیمت بنزین تغییر کرده است.»
این اظهارات توأم با خنده موجب دلخوری بیشتر مردم شد.
مورد بعدی سخنان طلبکارانه عباس آخوندی بود. وی جزء آن دسته از مسئولانی بود که هیچگاه حاضر نشد بابت اشتباهاتش عذرخواهی کند و پاسخگوی افکار عمومی باشد. او در اکثر اوقات طلبکارانه به انتقادات وارده به عملکردش پاسخ میداد. برای این رفتار مذموم وزیر سابق راه و شهرسازی نمونههای زیادی وجود دارد. در این میان دردناکترین آن، حادثه تلخ برخورد دو قطار مسافربری در ایستگاه هفتخوان سمنان در آذر ماه 95 بود. در آن حادثه 45 نفر کشته و بیش از 100 نفر زخمی شدند. اما وزیر وقت راه و شهرسازی نه تنها حاضر به عذرخواهی از بازماندگان حادثه نشد، بلکه در واکنش به برخورد دو قطار گفت: «کشته شدگان و مصدومان این سانحه ریلی بیمه بودند، این افراد و خانوادههای آنها میتواننداز امکانات بیمهای و درمانی استفاده کنند.»
مورد سوم، سخنان وزیر بهداشت سابق بود. در یکی از سفرهای استانی، پیرمردی در مورد هزینههای سنگین خدمات فیزیوتراپی به قاضیزاده هاشمی گلایه کرد، ولی وزیر به جای دادن پاسخی مناسب و یافتن راه حلی برای مشکلات مردم در جواب پیرمرد گفته بود: «پایت اگر درد میکند خودت بمال!»
در همین راستا به برخورد نامناسب قاضیزاده با فرماندار بدره، به عنوان یکی دیگر از جلوههای نقدناپذیری وزرای کابینه روحانی میتوان اشاره کرد. ماجرا از این قرار است که فرماندار بدره نزد وزیر بهداشت از مشکلات بهداشت و درمان این شهر گلایه و به لزوم راهاندازی بیمارستانی در بدره اشاره میکند، این درخواست به مذاق قاضیزاده به دلیل پایین بودن جمعیت بدره خوش نمیآید، اما به جای دادن پاسخی منطقی سعی میکند طوری جواب دهد تا دیگر کسی به فکر درخواست از وزارت بهداشت نیفتد. قاضیزاده خطاب به فرماندار بدره میگوید: «آقای فرماندار شما نماینده دولتید یا مردم؟ اگر گذاشتم یک روز دیگه بمانید اینجا، بیشعور.»
فرهیختگان در پایان مینویسد: در دولت روحانی، بیشترین شکاف اقتصاد بین فقیر و غنی در کشور ثبت شد و مسکن رشد 700 درصدی را تجربه کرد و دلار تا مرز 30 هزار تومان بالا رفت و پراید به یک آرزو تبدیل شد، اما روحانی و دولتش آنقدر از مردم و زندگی مردم دور بودند و هستند و خواهند بود که هیچ گاه این وضع را نفهمیدند. به طور حتم اگر جهانگیری از زندگی مردم خبر داشت هیچ گاه در آبان 99 نمیگفت: «ارزیابی اتفاقات اخیر و مواجهه کشور با پیچیدگیها و فشارهای متعدد نشان میدهد مسئولان اقتصادی کشور عملکرد خوبی داشتهاند.» و یا در دی ماه 99 نمیگفت: «اگر گروهی به جز دولت ما سر کار بود، در مقابل جنگ اقتصادی، کل ایران را از دست میداد.» شاید دلیل این وضعیت، شکل نظرسنجیهای روحانی بود. او خرداد 98 گفته بود: «من روزانه نظرسنجی میکنم! در خیابان وقتی با ماشین میروم تمام چهرههای مردم را نگاه میکنم که چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانی هستند و چند نفر قیافهشان گرفته است... به هر شهری میروم خودم نظرسنجی میکنم، نگاه آدمها را نسبت به خودم. نگاه کسی را که با محبت نگاه میکند، با تشکر نگاه میکنم و یا آنکه نقد دارد.»