احیای هنر فاخر و تمدنساز در مقابل تهاجم فرهنگی
آرش فهیم
فرهنگ و هنر، زیربنا و چارچوب اساسی تمدنسازی هستند. در تمام طول تاریخ، تمدنها وقتی به اوج و قدرت رسیدند که تولید فرهنگی و هنری نیز در آنها به شکوفایی و پویایی رسید. در قرون وسطی که عصر طلایی تمدن ایرانی اسلامی بود، هنر و ادبیات ما هم برترین دوران خود را سپری کرد و جاودانهترین آثار ادبی و معماری و نقاشی، ثبت شد.
یکی از آرمانهای نظام جمهوری اسلامی، تحقق تمدن نوین ایرانی اسلامی است. این درحالی است که هنوز هنر آماده گر و زمینهساز چنین تمدنی در ایران پدیدار نشده است. بنابراین یکی از رسالتهای دولت حجتالاسلام والمسلمین ابراهیم رئیسی احیاء چنین هنری است.
در این گزارش و همراه با سه نفر از چهرههای برجسته هنرهای تجسمی، موسیقی و سینما به آنچه دولت آینده و رئیسجمهور منتخب در زمینه هنر تمدن ساز باید انجام دهد پرداختهایم.
تقویت هنر فاخر در جنگ فرهنگی
محمد گلریز، خواننده و موسیقیدان به گزارشگر کیهان میگوید: «من از آقای رئیسی خواهش میکنم که مسئله فرهنگ را جدی بگیرند. ما امروز در یک جنگ قرار داریم. دشمن با ابزارهای فرهنگی و هنری به ما میتازد. این هم یک نوع جنگ است، اما جنگ فرهنگی. همانطور که در دوران دفاع مقدس همه پای کار آمدیم و از کشور دفاع کردیم، در جنگ فرهنگی هم باید پای کار بیاییم. چگونه باید در این جنگ دفاع کرد؟ پاسخ این است که با تولید آثار هنری خوب و فاخر باید در مقابل جنگ فرهنگی دشمن دفاع کرد. ما هنرمندان بسیار خوبی داریم اما متاسفانه امروزه خیلی از آنها خانه نشین شدهاند. باید این هنرمندان را پای کار دفاع فرهنگی از کشور آورد تا فعال شوند و با آثار خوبشان جریان تولید را به کار بیندازند.»
وی میافزاید: «شما ببینید دشمنان این مرز و بوم چقدر پول خرج میکنند تا از طریق موسیقی برای جوانان ما انحرافات فکری ایجاد کنند. به همین دلیل هم جوانان ما به فرهنگ فاخر نیازمندند؛ از طریق آثار هنری باید فرهنگ حماسه، ایثارگری، فداکاری و از خودگذشتگی بین جوانان ترویج شود. در ابتدای انقلاب، سرودهایی که برای شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید رجایی و... خوانده شدند، نقش موثری در معرفی شخصیت و خدمات بزرگ این شهیدان به عامه مردم داشت. امروز هم جریان موسیقی و سرود کشورمان باید در جهت معرفی قهرمانان باشد. میتوان با موسیقی چهرههایی مثل شهید همدانی، شهید طهرانی مقدم و شهید حججی را به مردم بهتر معرفی کرد. اما متأسفانه به جای توجه به آثاری با این درونمایه، شاهد تولید و انتشار موسیقیهای سطح پایین و بیمحتوا هستیم.»
گلریز تأکید میکند: « ما دو مافیای قدرتمند در کشورمان داریم؛ یکی مافیای خودروست و یکی هم مافیای موسیقی؛ مافیای موسیقی عامل گسترش ابتذال و تخریب موسیقی در کشور است و هیچ کسی هم حریفش نیست. باید دست مافیای موسیقی از فرهنگ کشورمان کوتاه شود.»
احیای هنر جمهوری اسلامی
استاد غلامعلی طاهری، هنرمند نقاش به گزارشگر کیهان میگوید: «از آنجایی که اعتقاد دارم آقای رئیسی به معنای واقعی کلمه انقلابی است و نه نمایشی، و بیعدالتی و ظلم را بر نمیتابد لذاست که میدانیم با تهاجم فرهنگی و هنری نیز مخالف است. بنابراین انتظار داریم همان طور که در دوران ریاست قوه قضائیه با مفسدین اقتصادی مبارزه شد باید با مفسدین فرهنگ و هنر (از قبیل مافیای حراجیها و دلالی آثار هنری) هم مبارزه شود. باید مفسدین این عرصه شناسایی و کنار گذاشته شوند. ما نمیخواهیم بگوییم آزادی سلب شود، هیچ کس نباید مانع آزادی افکار و اندیشههای هنرمندان بشود. حداقل این است که راه نفوذ بیهویتی در فرهنگ معاصر بسته شود.»
وی میافزاید: «فرهنگ و هنر یک مقوله زیربنایی و دیربازده است؛ یعنی فرهنگ یک جامعه- چه فرهنگ عمومی و هنجارها و چه محصولات ادبی و هنری- در درازمدت موجب تخریب یا تعالی یک جامعه میشود. متأسفانه هویت فرهنگی و هنری ما دگرگون شده و به شدت مخدوش شده و آسیب دیده است. یعنی هم نخبگان فرهنگی و هنری ما و هم آحاد مردم، سرنخ هویت فرهنگی را از دست دادهاند و فرهنگ ما یک کلاف سردرگم شده که نمیتوانیم به طور صریح و روشن مشخص کنیم که هویت ایرانی اسلامی چیست؟ این مسئله دو دلیل عمده دارد؛ اول اینکه ما از بدو انقلاب دشمنان زیادی داشتیم که در زمینههای نظامی و اقتصادی ضرباتی به ما وارد کردند. فرهنگ و هنر ما هم دقیقا دچار این حملات شد و فرهنگ و هنر غیربومی به جامعه ما تحمیل شده است. دلیل دوم هم این است که نه در دانشگاهها و نه در جشنوارهها، نمایشگاهها و رویدادهای هنری که توسط وزارت ارشاد و سایر نهادها برگزار میشود، هنر متناسب با جمهوری اسلامی مورد توجه قرار میگیرد و ما به طور کامل در مقابل فرهنگ جهانی تسلیم شدهایم.»
طاهری ادامه میدهد: « ما بایستی یک بازجست در فرهنگمان داشته باشیم تا هنری با هویت جمهوری اسلامی را زنده کنیم. من از هنر انقلاب اسم نمیبرم بلکه میگویم هنر دوران جمهوری اسلامی تا بعد از 100 سال وقتی تاریخ هنر را بررسی میکنیم مشخص شود هنر دوران جمهوری اسلامی دارای چه ویژگیها و مولفههایی بوده است. اما متأسفانه ماهنوز به این نوع هنر دست نیافتهایم. کی میرسیم؟ من چند پیشنهاد برای احیاء هنر جمهوری اسلامی دارم. اول؛در وزارت آموزش و پرورش باید هنرستانهایی تاسیس شود تا در آنها هنر جمهوری اسلامی به هنرجویان آموزش داده شود. یعنی باید از هنرستان شروع شود. چیزی که امروز در هنرستانها و دانشگاههای ما تدریس میشود هیچ سنخیتی با جمهوری اسلامی ندارد و دقیقا همان الگوهای 100 سال قبل است که آموزش داده میشود. دوم؛ شورای عالی فرهنگ و هنر تاسیس شود. این شورا باید به طور اخص به محافظت و اشاعه هنر انقلاب و جمهوری اسلامی بپردازد. در این شورا باید برنامهها و راهکارهایی تدوین شود تا در شاخههای مختلف هنری به ویژگیهای هنر مطلوب جمهوری اسلامی دست پیدا کنیم. از طرف دیگر در وزارت علوم بایستی یا سرفصل دروس هنر که مربوط به هنر انقلاب و جمهوری اسلامی ایجاد شود یا رشته مستقلی به نام هنر انقلاب راهاندازی شود. از طرف دیگر رئیسجمهور منتخب در انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باید وسواس به خرج دهد، با اهالی فرهنگ و هنر مشورت کنند و کسی نباید وزیر شود که هیچ سنخیتی با فرهنگ و هنر نداشته باشد. آدمی باید وزیر ارشاد شود که به هنر آگاه باشد و سابقه فرهنگ وهنر ایران و هنرمندان را بشناسد نه اینکه فقط با هنرمندان عکس یادگاری بگیرد و در انتخاب معاونان و مدیرانش وسواس به خرج دهد و شایسته شالاری باشد و نه فامیل بازی!» این مدرس نقاشی در ادامه هم میگوید: «الان شاهد هستیم که در هنرهای تجسمی ایران «ارزش» شناخته میشود که یک هنرمند بتواند مثل هنرمندان پیش از انقلاب آثارشان را خلق کند. یعنی الگو همان هنر دوران پهلوی است. چرا با گذشت بیش از 40 سال از انقلاب هنوز الگوی ما هنر پهلوی است؟ مگر هنر عصر پهلوی چه مدت بوده و چند هنرمند برجسته در آن دوران ظهور کردند که در فرهنگ ما یکه تازی میکند؟ این یک سیاستگذاری اشتباه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجلس شورای اسلامی بوده است؛ حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی که من نسبت به عملکرد آن به شدت انتقاد دارم و طی این سالها هیچ اقدام مفیدی در جهت اصلاح فضای فرهنگ و هنر ما از سوی این شورا انجام نشده است! » طاهری در پایان تأکید میکند: «ما در زمینههای علمی، سیاسی و نظامی خوب پیش میرویم اما در زمینه فرهنگ و هنر وا دادهایم. اگر فرهنگ عاشورا و اهل بیت علیهمالسلام نباشد ما چیز دیگری در حوزه فرهنگ و هویت نداریم. آیا آرمانهای انقلاب نباید به فرهنگ و هنر راه یابد و در سینما، انیمیشن، بازیهای رایانه ای، نقاشی و... تبلور یابد؟ آیا فرهنگ ایثار و شهادت نباید در متن فرهنگ و هنر جامعه نهادینه شود؟ اینکه از نظر عاطفی به مفاهیم مقدس و فرهنگ شهادت تعلق خاطر داریم به جای خودش اما این مفاهیم باید در آثار هنری و برای نسلهای آینده ثبت و ضبط بشود. آثاری که هم در قدرت هنری و هم مضمون و محتوا ماندگاری تاریخی داشته باشند و بتوان با افتخار در کنارشان ایستاد.»
استقلال اقتصادی حوزه فرهنگ از دولت
جواد اردکانی، نویسنده و کارگردان سینما به گزارشگر کیهان میگوید: «اگر مشکلات فرهنگی را طی چهار دهه اخیر ارزیابی و تحلیل کنیم، به دو مشکل عمده بر میخوریم. اول اینکه حوزه فرهنگ ما به شدت سیاسی است. دولتهای مختلفی که روی کار آمدند متناسب با رویکرد سیاسی شان با حوزه فرهنگ برخورد کردند و این رفتار تا الان نتیجه و محصول مثبتی
نداشته است. من فکر میکنم که دولت جدید باید در این روش تجدید نظر کند. یعنی از مواجهه سیاسی و امنیتی با حوزه فرهنگ پرهیز کند و اجازه دهد این حوزه، فرهنگی باقی بماند، بعد در اولویتهای بعدی ملاحظات سیاسی را در نظر بگیرد.»
وی میافزاید: «به طور طبیعی در انتخاب مسئولان اصلی حوزه فرهنگ باید دو مطلب ملاک قرار بگیرد. اول اینکه مدیر فرهنگی باشند و نه افرادی بیرون از حوزه فرهنگ و با وجهه صرفا سیاسی و امنیتی. دوم اینکه مدیر باشد. من خیلی مخالف هستم با اینکه پستهای کلیدی در حوزه فرهنگ به آدمهای فرهنگی که مدیر نیستند سپرده شود. اینها ممکن است هنرمندان خوبی باشند، اما ما به مدیر نیاز داریم.» این کارگردان بیان میکند: «نکته مهم این است که فعالیتهای فرهنگی ما به شدت وابسته به فاکتور اقتصاد است به دلیل اینکه ما در خیلی از زمینههای فرهنگی و هنری به نقطهای نرسیده ایم که این فعالیتها بتوانند خودشان را حمایت کنند. در خیلی از حوزهها نیازمندیم که بودجه دولتی بگیریم. بودجه دولتی هم وقتی وسط میآید، رانت خواری و باندبازی شروع میشود و در مواجهه با مشکلات اقتصادی دولت، اولین جایی که دچار مشکل میشود حوزه فرهنگ است. این مسئله به شدت طی این سالها به ما آسیب زده است. بایستی دولت بیاید و یک ساختاری را تعریف کند که فعالیتهای فرهنگی بتوانند مستقل از بودجه دولتی خرج خود را در بیاورند و سودآور باشند، نظیر آن چیزی که طی دو سال اخیر در پلتفرمهای نمایش فیلم و سریال اتفاق افتاد و چون سودآور بودند خودشان هم تولیدکننده شدند.»
اردکانی پیشنهاد میدهد: «ما باید بتوانیم این چرخه را خارج از کشور و حداقل در منطقه خودمان فعال کنیم و مخاطبهای محصولات فرهنگی ما فقط مردم ایران نباشند. مثل کاری که ترکیه، کره جنوبی، هند و... انجام دادهاند و خارج از مرزهای خودشان و در سطح جهانی و حداقل در سطح منطقه مشتری پیدا کردهاند. ما متأسفانه کاملا در این زمینهها محدود هستیم و هیچ تلاش جدی صورت نمیگیرد تا مشتری محصولات فرهنگی ما وسعت یابد و بنیه اقتصادی بخش فرهنگ و هنر تقویت شود و بتوانیم با بودجه بخش خصوصی و نه بودجه دولتی کارهای درجه یک انجام دهیم و به یک چرخه تبدیل شود که محصولات ما را هم به لحاظ کیفیت و هم کمیت رشد دهد.»