نفی اکراه و اجبار در پذیرش دین(حکایت خوبان)
مردی از اهالی مدینه به نام «حصین» دارای دو پسر بود. برخی از بازرگانانی که به مدینه کالا و جنس وارد میکردند، هنگام برخورد و رفت و آمد با این دو پسر، آنان را به آیین مسیحیت دعوت کردند و آنان نیز تحت تاثیر قرار گرفتند و به مسیحیت گرویدند و هنگام مراجعت بازرگانان نیز به اتفاق آنها رهسپار شام گشتند. حصین از این واقعه سخت ناراحت شد و جریان را به اطلاع پیامبر(ص) رساند و از آن حضرت خواست که آنان را به مذهب خود بازگرداند و پرسید که آیا میتوانم آنان را به اجبار به مذهب خویش برگردانم؟ در این شرایط بود که آیه «لااکراه فیالدین قد تبین الرشد من الغی» نازل گردید و این حقیقت و حکم را بیان داشت که در پذیرش دین و گرایش به مذهب اجبار و اکراهی نیست. (1)
____________
1- مجمعالبیان، ج 1، ص 363