زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری
سه وظيفه اصلي درباره قرآن: آموختن، فهم معارف؛
تدبّر در آيات و كلمات
شما جوان مسلمان، مرد و زن مسلمان، كودكان مسلمان در مرحله نخست بايد با قرآن انس پيدا كنيد. قرآن را به معناى حقيقىِ مخاطب قرار گرفتنِ در مقابل خدا، بخوانيد و در آن تدبّر كنيد و از آن بياموزيد. مرحله بعدش هم عمل است؛ امّا من مرحله قبل از عمل را عرض میكنم: آموختن قرآن، فهم معارف قرآن، تدبّر در آيات قرآن و كلمات قرآنى.
اين كلماتى كه شما ملاحظه میكنيد، همان چيزهائى است كه خداوند متعال به عنوان آخرين ذخيره معنوى وحى الهى به بشريت عطا كرده است. همينهاست كه بايد بشر را تا ابدالآباد، تا انتهاى اين عالم، به راههاى سعادت و فلاح و رستگارى هدايت كند؛ پر از معارف است اينها؛ اينها را بايد فهميد.
متأسفانه ما حجاب زبانى داريم، حجاب لغوى داريم؛ اين كمبود ماست. يعنى كمبود ملتهاى غير عرب است. كسانى كه زبانشان عربى است، همينطور كه قارى تلاوت مي كند، اينها كه نشستهاند، ولو نه بهصورت كامل، آن را ميفهمند؛ بيان قرآن، بيان فصيح و بليغ و خيلى والائى است و هركسى جزئيات اين بيان را نميفهمد. بلاتشبيه مثل گلستان سعدى كه انسان آن را مثلاً در جمعى بخواند. خب، گلستان سعدى فارسىِ بليغ است، مردم هم مي فهمند؛ امّا دقائق و جزئياتش را فقط ادبا، اهل ذوق و اهل درك بالا مي فهمند. حالا اين را هزاران برابر بكنيد. قرآن اينجورى است. دقائق و لطائف و جزئيات را ممكن است مستمعِ عربزبانِ معمولى نفهمد، امّا بالاخره مفهوم اين كلمات را مي فهمد؛ لذا دلش رقيق مي شود؛ در شنيدن تلاوت قرآناشك مي ريزد؛ چون موعظه الهى را درك مي كند. اين حجابى است كه ما داريم و قابل حل هم هست. مبادا كسى خيال كند حالا چه كار كنيم، نمي شود؛ نخير، اين كاملاً قابل حل است. بسيارى از كلمات و لغات قرآنى در زبان فارسى متداول ما تكرار شده است و ما مي فهميم. بنده قديمها در مشهد، جلسه قرآن داشتيم، همينطور مىنشستيم، بنده گاهى صحبت مي كردم براى آن جوانهاى آن روز ـ آنها البتّه پيرمردهاى امروزند ـ و به آنها همين را مي گفتم؛ مثال ميزدم كه مثلاً فرض بفرمائيد: و لنبلونّكم بشىءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرين (بقره، آيه 155) ، اين آيه شريفه را اگر نگاه كنيد، از لغات اين آيه، آنچه كه يك فارسىزبان نفهمد، فقط دو سهتاست، والّا بقيه لغات را میفهمد. حالا مثلاً «لنبلونّكم» را بايد برايش معنا كنند، امّا «شىء» را مي داند يعنى چه. خود شما شىء،اشياء را به كار مي بريد. «خوف» را مي دانيد چيست، «جوع» را مي دانيد چيست، «نقص» را مي دانيد چيست، «اموال» را مي دانيد چيست، «انفس» را مي دانيد چيست، «ثمرات» را مي دانيد چيست. اينها چيزهائى نيست كه يك فارسىزبان اينها را نفهمد. بنابراين، فهميدن آيات قرآن، فهم حرفهاى رابط و تركيب كلمات و انس با قرآن و مراجعه به ترجمهها دشوار نيست.
خوشبختانه امروز ترجمه خوب هم زياد است. آنروزهائى كه ما عرض مي كنيم، حتى يك ترجمه خوب از قرآن وجود نداشت كه بشود مردم استفاده كنند و از لحاظ معنا خاطرجمع باشند. امروز الحمدلله انسان ترجمههاى خوب را مىبيند كه متعدّد وجود دارد. به اين ترجمهها مراجعه كنيد؛ مردم مراجعه كنند، آنوقت ميفهمند. پس اين يكاشكال است كه بايستى ايناشكال برطرف بشود؛ يعنى معناى آيات را بفهمند...
توصيه به حفظ رابطه با قرآن كريم در طول سال
اشكال... اين است كه ما در ماه مبارك رمضان كه ماه تلاوت قرآن و ماه نزول قرآن و ماه جلسات است و ما هم كه اين جلسه را داريم و جلسات فراوانى هم در مساجد و محافل گوناگون است، ماه رمضان كه تمام شد، قرآن را ببنديم و ببوسيم و كنار بگذاريم. اين نبايد اتّفاق بيفتد. قرآن را بايستى از خودمان جدا نكنيم. دائم بايد با قرآن مرتبط و مأنوس باشيم. حالا در روايات دارد كه هر روز لااقل پنجاه آيه قرآن بخوانيد. اين، يكى از معيارهاست. اگر نتوانستيد، روزى ده آيه قرآن بخوانيد؛ نگوئيد سوره حمد را میخوانم و اين چند آيه سوره حمد با چند آيه سوره قلهوالله ـ يك ركعت ـ مي شود همان ده آيهاى كه فلانى مي گويد. نه، غير از آن قرآنى كه در نماز مي خوانيد ـ چه نماز نافله، چه نماز فريضه ـ قرآن را باز كنيد، بنشينيد، با حضور قلب، ده آيه، بيست آيه، پنجاه آيه، صد آيه بخوانيد. قرآن را براى تدبّر كردن و فهميدن و استفاده كردن بخوانيد. يك نوع قرآن خواندن اين است كه انسان ظاهر قرآن را بگيرد بخواند تا آخر. اين نوع، نمي خواهيم بگوئيم هيچ اثرى ندارد. البتّه بنده سابقها مي گفتم هيچ اثر ندارد، بعد تجديد نظر كردم. نمي شود گفت هيچ اثر ندارد، ولى اثرش در قبال آن اثرى كه متوقعِ از تلاوت قرآن است، شبيه هيچ است؛ نزديك
هيچ است.
يك تلاوت، تلاوت كسانى است كه آيه را ميخوانند، ليكن ـ اين مال امثال ماهاست ـ ميخوانند براى اينكه يك نكتهاى پيدا كنند براى گفتن در فلان منبر، در فلان سخنرانى، در فلان محفل، در فلان مجلس. اين، عيبى ندارد؛ امّا اين نوع هم آن نيست كه ما موظفيم انجام بدهيم.
يك تلاوت اين است كه انسان مثل يك مستمعى بنشيند پاى صحبت خداى متعال. خداى متعال دارد با شما حرف ميزند. مثل اينكه از يك عزيزى، از يك بزرگى، نامهاى به شما رسيده باشد. شما نامه را ميگيريد ميخوانيد. براى چه ميخوانيد؟ براى اينكه ببينيد چه براى شما نوشته. قرآن را اينجورى بخوانيد. اين نامه خداى متعال است. امينترين زبانها و دلها اين قرآن را از خداى متعال گرفته و به شما رسانده است. ما از آن استفاده كنيم؛ بهره ببريم؛ لذا در روايت هست كه سوره را وقتى كه ميخوانيد، همّت شما اين نباشد كه به آخر سوره برسيد، همّت شما اين باشد كه قرآن را بفهميد؛ ولو حالا به آخر سوره، به وسط سوره، وسط جزء، به وسط حزب نرسيد و آن را تمام هم نكنيد؛ تأمّل و تدبّر كنيد. قرآن را اينگونه بخوانيد. اگر كسى با قرآن مأنوس بشود، از قرآن دل نميكَند. اگر ما با قرآن مأنوس بشويم، حقيقتاً از قرآن دل نميكَنيم.
نعمت بزرگ حفظ قرآن كريم
نكته آخر هم حفظ قرآن است. حفظ قرآن يك نعمت بزرگ است. اين جوانها و نوجوانها سن توانائى حفظ را قدر بدانند. شماها در سنى هستيد كه ميتوانيد حفظ كنيد و در ذهنتان بماند. ما هم ميتوانيم حفظ كنيم؛ در سنين ما هم مي شود؛ امّا خيلى ماندگار نيست؛ زود از ذهن ما ميرود. اينطور نيست كه در سنين امثال بنده نشود حفظ كرد؛ چرا؟ سنين بالاتر از ما ـ يعنى سنين هفتاد و پنج، هشتاد ـ ميشود حفظ كرد. من شنيدم مرحوم آيتالله خوئى در همين سالهاى آخر عمر قرآن را حفظ كرده بود. خيلى مهم است؛ پيرمرد مثلاً هشتاد ساله قرآن را حفظ كند! مي شود حفظ كرد، امّا ماندگار نيست؛ از ذهن زائل ميشود. اگر شما در دوره جوانى و بخصوص در دوره نوجوانى قرآن را حفظ كنيد، اين يك سرمايه و ذخيرهاى براى شماست و امكان تدبّر در قرآنى كه در حفظ انسان هست، بمراتب بيشتر از امكان تدبّر براى كسى است كه قرآن را حافظ نيست. گاهى انسان يك آيهاى را در قرآن نگاه مي كند، مثل اينكه هرگز اين آيه را تلاوت نكرده؛ امّا كسى كه حافظ هست، چنين چيزى برايش پيش نمىآيد.
بیانات در ديدار قاريان قرآن كريم ـ 22/6/1386