kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۲۰۴۳
تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۲:۲۷
دبیر ادوار جشنواره شعر فجر:

نشست رهبري با شاعران جريان سازترين برنامه شعر كشور است



 
  اشاره:
هفته گذشته شاهد بر پايي اختتاميه پانزدهمين جشنواره شعر فجر بوديم، در آغاز همين هفته يادداشتي از رضا اسماعيلي درخصوص اين جشنواره و بالندگي آن داشتيم و امروز نيز گفت‌وگويي با دكتر رضاحميدي دبير جشنواره بين‌المللي شعر فجر در دوره ششم و هفتم انجام شده است كه تقديم خوانندگان گرامي مي‌شود. در اين گفت‌وگو به جايگاه شعر در ايران و نقش جشنواره‌ها و اهداف آن و روند برگزاري و نيز كاستي‌ها و قوت‌هاي آن پرداخته شده است كه با هم در ذيل مي‌خوانيم.
* در آغاز گفت‌وگو درخصوص جايگاه ادبيات، به‌ويژه شعر در ايران و همچنين جايگاه آن در ميان مردم، صحبت کنید.
  از عادات مبارك و خجسته ما ايرانيان ،ادبيات ورزي در همه فصول زندگي است. از البرز تا كارون، از ارس تا خليج فارس، از سهند تا دماوند و از شام تاريخ تا صبح فردا و فرداها، همه‌جا و هميشه، ساعت ايراني‌ها به وقت ادبيات كوك بوده است.
هنر حافظ، گزين گويه‌هاي خيام و سرخوشي‌هاي مولانا و زبان‌ورزي‌هاي سعدي و نوگويي‌هاي نيما و سهراب و قيصر امين‌پور، زمزمه‌هايي است كه در پي اذان به گوش اين مردم رفته است و در منظومه هنر، شعر، همچون خورشيد است. زيرا بيشتر هنرها در ايران ،پيوند زنده و پويايي با شعر دارند. موسيقي، خط و حتي نقاشي، از شعر الهام مي‌گيرند و گاه در حاشيه آن نفس مي‌كشند. موسيقي، صداي شعر است و نقاشي، سيماي شعر و خوشنويسي به واقع نوعي عشق بازي با ادبيات ماندگار شعر فارسي است.
شعر، زلال انديشه و باور و فرهنگ يك ملت است و ايران مهد شاعران بزرگ بوده است. شاعران هم در طول تاريخ، وجدان بيدار مردم بوده‌اند و نگاه شعر پيوسته، نگاه به زندگي بوده و خواهد بود. شعر و شاعري هنر ملي ايرانيان است و پيشينيان ما گنجي گهربارتر از دفترهاي حكمت‌آميز شعر، براي ما باقي نگذاشته‌اند. آنان، همه آنچه را كه آموخته و دريافته بودند و يا خود تجربه كرده بودند، بر پر مرغان سخن بستند و در آسمان حكمت و معرفت به پرواز در آوردند.
شعر فارسي، زبان معنويت و اخلاق و ‌تربيت است و آشنايي بيشتر با اين زبان، انس بيشتر با اخلاق و عرفان و معنويت است. به همين خاطر، هر خدمتي به شعر فارسي، خدمت به حيات معنوي انسان‌ها است و هر دفتر شعري كه به خانه‌هاي مردم مي‌رود، پيكي از عالم معنا به سوي مردمان است. خلاصه اينكه ما با شعر زيسته‌ايم و نفس با هواي آن كشيده‌ايم و قلم و دفتر و ديوان، برگ‌هاي شناسنامه ملي ماست.
* برخي بر اين باورند كه شعر در دوره‌هايي كم‌رنگ شد و در همين سال‌هاي اخير هم كمتر نقش‌آفريني دارد و ضعيف شده است، نظر شما در اين خصوص چيست؟
 با صراحت بايد عرض كنم كه شعر در ايران، هرگز به محاق نرفت و هرگز خزان نديد. در ايران، رقيباني چون داستان و رمان، نه جا بر او تنگ كردند و نه از ياران و همراهانش كاستند و نه از نقش‌آفريني باز ماند. البته گاه دچار شدت و ضعف بوديم، ولي هرگز شعر در هيچ دوره‌اي بي‌تاثير نبوده و نيست و از زمان رودكي تا امروز شاهد اين نقش‌آفريني‌ها هستيم. انقلاب شكوهمند اسلامي، بر فر و شكوه شعر افزود و اكنون به يمن وجود شاعراني بزرگ و نكته‌سنج و تعهدمدار، در بهار شعر قرار داريم و بي‌شك هرچه از كارخانه ذوق و شعور ايراني مسلمان سرزند، سرمايه هنگفت به شمار مي‌رود.
ايران كوه دارد، همچنين دريا و آسمان آبي و دشت‌هاي خرم و جزاير و جنگل‌هاي زيبا، اما آنچه ايران را ايران كرده است و در دنيا بر سر زبان‌ها انداخته است، غزل‌هاي حافظ و ‌ترانه‌هاي خيام و شيرين‌زباني‌هاي مولانا و سعدي است.
* يك لحظه اين سؤال به ذهنم خطور كرد كه آيا ايران يا جهان بي‌شعر، چگونه جهاني خواهد بود؟ آيا در جهان بدون شعر مي‌شود زندگي كرد؟
 جهان، بي‌شعر و شاعري، تنگستاني بيش نيست. شعر نه براي خواندن و فهميدن است؛ براي شنيدن و پركشيدن است. براي تماشا است.كوه فلسفه اگر ارسطو و ابن‌سينا و صدرالمتالهين‌ها زاييد، حبذا شعر كه گهواره حافظ و سعدي و سهراب و اخوان‌هاست. شعر، وجدان بيدار جامعه است. جامعه بدون شعر و شاعر، همچون انسان بدون وجدان است. وقتي عقل، حيران مي‌شود و انديشه سرگردان، نوبت شعر مي‌رسد تا راه را نشان دهد.
به اين نكته هم بد نيست‌ اشاره كنم كه اگر سياست، ظاهر را مي آرايد و دانش، باطن را مي‌نماياند. ادبيات، هم مي‌آرايد، هم مي‌نماياند، هم مي‌زايد و هم مي‌افزايد.
* درخصوص جشنواره‌هاي شعر و بويژه جشنواره شعر فجر و نقش آن در بالندگي شعر توضيحاتي بدهید. آيا اين جشنواره‌ها توانسته‌اند در ارتقاي جايگاه شعر موفق عمل كنند؟
 جشنواره شعر فجر تبلور احساس و انديشه‌هاي ناب و عاشقانه و عارفانه‌اي است كه پس از انقلاب شكوهمند اسلامي در قالب‌هاي مختلف شعري تجلي يافت.
جشنواره شعر فجر در واقع گردهم آمدن تمامي انديشه‌هاي ناب و زلالي است كه تطهير شده از پليدي ماشيني در راه نيل به اهداف انقلاب و اسلام و ايران در ساحت انديشه و احساس گام بر مي دارد تا فرهنگ ايران زمين را دوباره اوج دهد و به قله‌هاي بلند انساني و الهي
برساند. شعري كه اميد است جهاني شود و جهان را از روزمرگي‌هاي تكنولوژيك و ماشيني شدن رهايي بخشد و تلاش براي اينكه دوباره فردوسي‌ها و حافظ‌ها و سعدي‌ها سكاندار ادب اين مرز و بوم شوند. جشنواره شعر فجر فرصتي است مغتنم، براي گردهم آمدن بسياري از چهره‌هاي نام آشنا و درخشان شعر امروز و همراهي
 آنان با آينه‌هاي روشن مردماني كه صاحبان و وارثان حقيقي اين ثروت ارزشمند و فرهنگي هستند.
* آيا اين پانزده دوره برگزاري جشنواره شعر فجر توانسته به اين مطالبي كه‌ اشاره داشتيد جامه عمل بپوشاند و شعر را بالنده و پويا نگه دارد؟
 در پاسخ به اين سؤال بايد عرض كنم جشنواره بايد سه موضوع را در كنار هم به پيش ببرد، يكي ارتقاي جايگاه شعر، ديگري ايجاد بستر ارتباط و تعامل و هم‌نفسي و هم‌صحبتي شاعران با هم و با مخاطب و آخري، مردمي كردن شعر در كشور است. بدين معنا كه مردمي كه در روزگاران پيشين با شعر زيسته‌اند و مادران با خوانش شعرهاي كودكانه، خواب را به چشمان فرزندان آورده‌اند و پدران هرجا كه در تنگناي زندگي گرفتار آمده‌اند، به شعر پناه برده‌اند، امروز اين نقش با حضور فضاي مجازي، سينما و مسائل گوناگون كمرنگ شده است، و مادران كمتر براي فرزندان شعر ميخوانند. اين جشنواره بتواند همه ساله در يك دوره كوتاه يك‌هفته‌اي برگزاري، جان تازه با ساختن پلي ميان مردم و شاعر و شعر ايجاد كند.
در دوره هفتم به اذعان شاعران و مستندات موجود، هم از لحاظ كيفي و هم كمي، شاهد اتفاقات خوبی بوديم. در اين دوره هم آثار ارسالي شاعران با كميت بسيار زياد و هم كتابهاي شعر و پيرامون آن مانند نقد و... به داوري داوران بزرگ گذاشته شد و هم زمينه چاپ‌ اشعار برگزيدگان فراهم آمد و هم از كشورهاي آسيايي و اروپايي شاعران با هزينه خود حضور يافتند و هم به معناي واقعي كلمه جشنواره، جشن شعر شد و با استقبال پرشور مردم مواجه گرديد، طوري كه تالار وحدت علاوه ‌بر تالار اصلي و طبقات آن، فضاي بيرون مملو از جمعيت مشتاق شعر شد كه از مدار بسته‌ها به تماشاي جشن نشسته بودند و پهلو به جشنواره فيلم فجر مي‌زد. علاوه‌ بر آن اين جشنواره از طريق رسانه ملي، خبرگزاري‌ها و مطبوعات و حتي نشريات تخصصي پوشش داده شد. در همین دوره علاوه ‌بر ‌تريبون‌هاي نمازجمعه‌هاي سراسر كشور، در مدارس و دانشگاه‌ها نيز شاعران حضور يافتند و با اجراي برنامه، بار ديگر شعر هواي تازه‌اي تنفس كرد و همچنين شاعران مردمي با نظرسنجي علمي و تخصصي توسط خبرگان اين حوزه، در كل كشور شناسايي و معرفي شدند.
* دست‌اندركاران در اين چند سال اخير نگاه و هدفشان تخصصي شدن جشنواره بود نه اينكه بخواهند به مردمي كردن آن هم بينديشند.
 اين كه جشنواره بخواهد فقط نگاه تخصصي بدان شود، به نظرم با فلسفه جشنواره كاملا در مغايرت است. چون اگر اين نگاه قرار بود منظور نظر باشد، بهتر بود همانند جايزه جلال و پروين و...، جايزه شهريار و حافظ و سعدي هم تعريف مي‌كردند و اسم جشنواره را حذف مي‌كردند.
در اين سال‌ها، نه تنها نگاه تخصصي به شعر به معناي واقعي نشد، بلكه جايگاه مردمي را نيز از ميان برداشتند. حتي به‌گونه‌اي شد كه نه تنها مردم، بلكه اغلب شاعران از وجود جشنواره طي اين سال‌ها غافل شدند. چند سال قبل بخش شعر كودك و نوجوان جشنواره در كانون پرورشي برنامه تدارك ديد و نزديك به پانزده شعر نام آشناي اين بخش از شعر براي اجراي برنامه در كانون حاضر شدند كه به‌دليل نبود حتي يك مخاطب، برنامه تعطيل شد.
* به‌ نظر شما در حال حاضر بيشترين تاثير را كدام نهاد و ارگان در مجموعه شعر كشور را دارند؟
 در حوزه شعر، علاوه ‌بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، برخي موسسات و كانون‌هاي ادبي شعر دانشگاه‌ها و انجمن‌هاي شعر در استان‌ها و شهرستان‌ها و بخش‌ها، فعاليت دارند و در روشن ماندن چراغ شعر نقش‌آفرين هستند ولي در بحث جريان‌سازي و تشويق مخاطب و ارتباط بين مردم و شعر و در راستاي آن ارتقاي جايگاه شعر، مهم‌ترين و جريان‌سازترين برنامه در چند دهه گذشته، برنامه ديدار شاعران با مقام معظم رهبري بوده است و اين برنامه كه در نيمه ماه مبارك رمضان همه‌ساله برپاست، باعث شده شعر رو به افول نرود و با نفس گرم رهبري، خون تازه‌اي در رگ‌هاي شعر تا يكسال آينده در جريان باشد و همچنين برنامه مشاعره سيما هم در ايجاد انس مردم با شعر بسيار موثر عمل كرده است. ولي در بعد نگاه به كيفيت و صور خيال و موسيقي و محتواي شعر، انجمن‌ها و كلاس‌هاي حوزه و همچنين انتشارات تخصصي شعر مثل فصل پنجم موثر بودند و اگر اين اضلاع نبودند، شعركه شناسنامه ملي ما ايرانيان است، به محاق مي رفت.
* در پايان اين گفت‌وگو اگر سخني و مطالبي پاياني داريد، بفرماييد.
 بقول سهراب بايد متوليان شعر ارشاد چشم‌ها را بشويند و جور ديگر بنگرند و نگذارند با عبارات زيبا، اما بيراهه اين جشنواره كه با عزم و اقبال شاعران در قونيه كليد خورد و با ‌اشتياق مخاطبان به پيش رفت و از خزر تا جزاير خلیج فارس حضور يافت، به انزوا نكشند و انتظار اين بود دوره پانزدهم، دوره بلوغ و بالندگي شعر باشد، اما اين آرزو محقق نشد و تا رسيدن به جشنواره‌اي كه بتواند در بالا بردن سطح شعر و نيز مردمي كردن آن كه مي‌رفت به اين اهداف برسد، ولي در اين هشت سال، شكاف عميق افتاد، گام زيادي بايد برداشته شود و اميد داريم در دولت بعدي اين مهم جامه عمل بخود گيرد و با شعر كه هويت ايرانيان است، بار ديگر سقف همت را بشكافيم و طرحي نو دراندازيم و گلبانگ سربلندي بر آسمانها بتوانيم بزنيم.