آسیب شناسی ترجمه کتاب کودک و نوجوان - بخش پایانی
قهرمانان قصههای غربی ؛ سربازان نفوذ فرهنگی!
آرش فهیم
چهرههایی زیبا و فریبا که گرد پیری و خستگی هیچگاه بر آنها نمینشیند؛ کامل و شکست ناپذیر هستند، حتی فراتر از قهرمانانی در دنیای واقعی! آنها سرباز نیستند، بلکه اسطورههای فرهنگی مغرب زمین هستند. ابرقهرمانانی که ابتدا در قصهها و کتابهای مصور ساخته و پرداخته میشوند و بعد به فیلمهای سینمایی و انیمیشنها راه مییابند اما قویتر از هر سرباز و سفیری میتوانند در کشورهای دیگر، برنامههای راهبردی دولتها را پیش ببرند!
قهرمانان قصهها و پینماهای غربی به قلم مترجمها، به خلوت حیات فرزندان دیگر فرهنگها و تمدنها میروند و آنها را به سازش و کرنش در برابر اقتصاد، سیاست و سبک زندگی ابرقدرتها فرا میخوانند. شاید خواندن و تماشای ماجراهای این قهرمانان در کتابها یا فیلمها برای مسئولان فرهنگی ما چندان اهمیتی نداشته باشد؛ به هر حال آنها درگیر مسائلی مهمتر از چند کتاب داستان کوچک و ارزان هستند. اما برای یک بچه 10 – 11 ساله، اتفاقات این کتابها یعنی همه زندگی! برخی از کودکان، گاهی چنان غرق در این قصههای فانتزی میشوند و آنچنان با قهرمانان این کتابها همزادپنداری میکنند که ناخواسته، از آنها الگو میگیرند و شخصیت خود را بر ستون آن شخصیتها بنا میکنند.
روایت جلال آل احمد از یک جریان ترجمه
کار مترجمها، فقط برگرداندن زبان یک کتاب نیست، بلکه آنها ناقل فرهنگها و روشهایاندیشیدن و شیوههای مختلف زیستن هم هستند. به همین دلیل هم نویسندگان تیزهوشی مثل «جلال آل احمد» نسبت به تشکیل برخی از گروههای ترجمه در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد هشدار داده بود.
آل احمد در کتاب «سه مقاله» درباره فعالیت بنگاه فرانکلین که از موسسات اصلی ترجمه کتاب در ایران قبل از انقلاب اسلامی بود نوشته:
«... بدبختی بزرگتر در اینجا است که این بنگاه محترم کم کم از یک دستگاه سانسور هم برای آزادی کلی مملکت خطرناکتر شده است. لابد میپرسید چرا؟ حالا برایتان میگویم. این بنگاه محترم به صورتی که دیدید همه ناشران را چشم بهدست خود نگهداشته به صورتی که در هر سال اگر صد کتاب در این مملکت منتشر شود (غیر از انتشارات دانشگاه که صورت دیگری دارد ) 50 تای آن با کمک فرانکلین است. «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» در آن بالا بالاها با این حضرت فرانکلین همکاری دارند.(مشاور عالی هر دوی این بنگاهها حضرت سناتور تقی زاده است) مجله «سخن» با کمک مالی همین بنگاه در میآید، «کتابهای ماه» را خود فرانکلین شخصا اداره میکند، «راهنمای کتاب» در همین حول و حوشها میپلکد و دیگر مجلات سنگین هرکدام سرشان به تنشان بیرزد، به اعتبار اعلانهای این بنگاه محترم از چاپ درمیآیند و خلاصه وضع جوری شده است که هر که با کتاب و با هر خواندنی مرتب غیرروزنامهای سر و کار دارد ناچار با این بنگاه محترم سر و کار دارد... به همه کتابخوانها و کتاب نویسها و کتابفروشها هم اعلام خطر میکنم که از این پس سر و کارتان با یک تراست مطبوعاتی است... به این طریق قبل از اینکه دوره صنعتهای خرده پا را دیده باشیم، دچار عواقب تراستهای بزرگ شدهایم و آن هم در امر مطبوعات و در امر کتاب و این بزرگترین خطر است برای آزادی، نزدیکترین راه است برای یکدست کردن افکار و عقاید مردم...»
نبرد اسطورههای غربی با افسانههای شرقی
«محمد میرکیانی» یکی از فعالترین نویسندگان در سه دهه گذشته بوده که همواره تلاش کرده تا با قصههای خودش، فرهنگ و هویت ملی و اسلامی را برای کودک و نوجوانان بازسازی میکند.
«تن تن و سندباد» یکی از رمانهای این نویسنده برای نوجوانان است که به روایت مواجهه دو فرهنگ، در قالب قهرمانان و افسانههای قدیمی و شناخته شده پرداخته است. همین مواجهه، خلاصهای از جریان ترجمه کتابهای خارجی برای کودکان ایرانی است.
میرکیانی در گفت وگو با گزارشگر روزنامه کیهان درباره جریان ادبی و افسانهای غرب در مواجهه با فرزندان ایران زمین میگوید: «شخصیتهای اسطورهای و افسانهای غرب و شرق، یک تفاوت عمده دارند؛ شخصیتهای افسانهای ما دارای ریشه و اصالت هستند و از دل تاریخ و فرهنگ و زندگی مردم زاده شدهاند. اما غالب شخصیتهای اسطورهای غرب، دستساز شرکتهای چندملیتی و فیلمسازی هستند. یعنی شخصیتهایی ساختگیاند که نه از بین مردم و فرهنگ، بلکه با تعیین خط مشیهای خاص به آنها زندگی بخشیده شده است. اسطورههای ما دارای قدمت طولانیمدت هستند و بخشی از زندگی مردم ما در طول قرنهای گذشته بودهاند. به طور مثال، رستم از دل «شاهنامه» درآمده است، پهلوان پنبه و نخودی از دل قصهها و افسانههای عامیانه مردم دوران صفویه به بعد به وجود آمدهاند، سندباد، علاءالدین و علی بابا از دل «قصههای هزار و یک شب» زاده شدهاند؛ تمام اینها ریشه در فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای مردم سرزمین ما دارند. اما اسطورههایی مثل تنتن، سوپرمن، تارزان و... بعد از جنگ جهانی دوم و توسط شرکتهای فیلمسازی ساخته و پرداخته شدهاند و کسانی هم که آنها را خلق کردند، اهداف و منافع خاص خودشان را داشتند. به نظر من نمیتوان آنها را سرزنش کرد چون به هر حال هر کشوری برای خودش اهدافی دارد. این ما هستیم که باید هوشمند و هوشیار باشیم و راهها و مسیرها را درست تشخیص دهیم و آنچه به عنوان محصول و کالای فرهنگی به ما عرضه میشود را به درستی ارزیابی کنیم. من هم به این دلیل، مجموعهای از اسطورههای ساخت شرکتهای فیلمسازی غربی را ارزیابی کردم تا بگویم آنها اجازه ندارند که با این شخصیتهای ساختگی در مقابل اسطورهها و قهرمانهای اصیل و ریشهدار ما، فرهنگ ما را هدف هجمه قرار دهند.»
وی میافزاید: «رمان «تن تن و سندباد» هم در حقیقت یک هشدار بود به جریانهای بیگانه که از آن سوی مرزها قصد دارند تا در فکر و دل کودکان و نوجوانان ما قرار گیرند. کتابهای تن تن هم قبلا در ایران ترجمه شده بودند. اینکه کتاب «تنتن و سندباد» طی 25 سال گذشته توانسته بارها تجدید چاپ شود و در کنار آن کتابها ادامه حیات دهد، معلوم است که حرفی برای گفتن دارد. به هر حال آنچه ما به عنواناندیشه و فرهنگ به دنیا عرضه میکنیم، چون به حق و سازگار با روح و فطرت انسانهاست، قطعا به دل مینشیند، منتها باید تمهیداتی به کار بگیریم که آن حرف حق به درستی عرضه شود و مخاطب پذیر باشد. باید از ظرفیتهای فرهنگی خود به خوبی استفاده کنیم تا بتوانیم فضای ذهنی کودکان و نوجوانان خودمان را بااندیشههای فرهنگی خود دل بسته و مأنوس کنیم.»
میرکیانی درباره تأثیر نقش بستن اسطورههای غربی بر نوشتافزار بچههای ایرانی هم میگوید: «واقعیت این است که چون کودکان و نوجوانان و به ویژه کودکان، تعریف درستی از این الگوها ندارند، با آنها ارتباط عاطفی برقرار میکنند و بعد که بزرگ میشوند تحت تأثیر درونمایه و محتوای فکری این آثار قرار میگیرند. خانوادهها دقت لازم را داشته باشند که طوری هزینه نکنند که هم پول بدهند و هم به بچههای خود آسیب بزنند. ما با پول خودمان بازار یک سری محصولات را گرم میکنیم و بعد هم با محتوای این محصولات به فرزندان خود صدمه میزنیم! به همین دلیل بهتر است نوشتافزارهایی را انتخاب کنیم که باعث شود تا فرزندان ما خودباور و مستقل و علاقه مند به فرهنگ واندیشه سرزمین خودشان بار بیایند.»
راهی برای نفوذ فرهنگی
یک نویسنده فرانسوی هم به صراحت از ترجمه قصههایی درباره قهرمانان غربی، به عنوان راهی برای نفوذ فرهنگی یاد میکند.
«کلر ژوبرت» نویسنده فرانسوی ره یافته به دین اسلام، در گفت وگویی با نشریه شیرازه کتاب میگوید: «شاید این قهرمانان یکی ازکانالهای موثر نفوذ فرهنگ غربی درمیان کودکان مسلمان باشند و ازجمله صدمههایی که ممکن است به بچهها بزنند تضعیف اعتماد به نفس است. مثلا به تازگی از یک نفر شنیدم که دختر خردسالش علاقه شدیدی به شخصیتهای آنا و السا(شخصیتهای انیمیشن که کتاب هم شد) دارد که بسیار سفید و بور هستند و بینیهای کوچک سربالا دارند.برای این دختر کوچولو و امثال او واقعا نگرانم که با داشتن چنین الگوهایی چقدر میتوانند به ظاهرخودشان مفتخر بمانند. درضمن بعضی ازاین قهرمانها ارزشهایی را با خود میآورند که هم خوانی با ارزشهای اخلاقی بومی ندارند. به عنوان مثال رفتار و گفتار کودکان دربعضی کتابهای ترجمه بسیار جسورانه است.»
او درباره نوع نظارت بر ترجمه کتابهای کودک در کشورش هم توضیح میدهد: «در فرانسه و تا جایی که میدانم در بقیه کشورهای غربی هم هیچ نظارت رسمی قبل از چاپ اعمال نمیشود اما نظارت پس ازچاپ کم و بیش وجود دارد. در فرانسه قانونی به این منظور در سال۱۹۴۹ تدوین شد که هنوز جریان دارد. این قانون میگوید هیچ اثر چاپی برای کودکان و نوجوانان نباید باعث ترویج جنایت،دروغ،دزدی،تنبلی،بزدلی، تنفر و بیبند و باری شود و همچنین هرآنچه ممکن است به تربیت اخلاقی نسل جوان صدمه بزند یا هرنژادپرستی را ایجاد یا تشویق کند.»
خطری که نسل جدید را تهدید میکند
درمجموع، مسئله ترجمه در عرصه ادبیات کودکان و نوجوانان، یک موضوع جدی و حیاتی است که باید در مصدر مطالعات و پژوهشهای فرهنگی قرار بگیرد؛ این مسئله به زندگی جمعی و سرنوشت ملی ما گره خورده است.
«مهدی سلیمانی» نویسنده و کارشناس عرصه نشر و مدیر روابط عمومی مجمع ناشران انقلاب اسلامی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «وقتی به بودجه تصویب شده کشور برای سال ۱۴۰۰ نگاه میکنیم میبینیم که بیشترین سهم به آموزش و پرورش اختصاص یافته است. این تخصیص بودجه، حاکی از درک درست سیاست گذاران کلان کشور از سرمایهگذاری بر تربیت نسل جدید است. اما برخی از تناقضها در فضای فرهنگی کشور وجود دارد که این نگاه را خنثی و بیاثر میسازد. مثل وضعیتی که در حوزه کتاب کودک و نوجوان دیده میشود. با نگاهی کلی به این حوزه، اولین نکتهای که توجه هرکسی را جلب میکند شمار فراوان کتابهای ترجمه شده دربازار است.البته که برای فعالان حرفهای حوزه نشر پوشیده نیست که این حجم بالای ترجمه کتاب برای کودکان نه از روی دغدغههای فرهنگی،که برگرفته از شم اقتصادی برخی ناشران است. اما در این بین حتماهستند افرادی که دغدغههای فرهنگی مثبتی دارند وسعی میکنند با کتابهایی که برای ترجمه انتخاب میکنند کمکی به فرهنگ آینده این کشور کنند، همان طور که عکس این موضوع نیز صادق و جاری است و هستند افراد و جریانهایی که درصدد نفوذ فرهنگی از دریچه ترجمه کتابهاهستند.»
وی با تأکید بر اهمیت جلوگیری از نفوذ و خالص سازی محتوای ارائه شده به کودکان و نوجوانان، ادامه میدهد: «اگر جلوی این نفوذ و ارائه سبک زندگی غیرایرانی گرفته نشود، در واقع تمام آن سرمایهگذاریهایی که در حوزه تربیت و آموزش و فرهنگ انجام میشود در خدمت فرهنگ وارداتی و غیربومی قرارخواهد گرفت. برای اینکه دراین تهاجم فرهنگی غرب علیه سبک زندگی ایرانی اسلامی خودمان برای دشمن سرباز تربیت نکنیم وزارت ارشاد مسئولیت سنگینی برعهدهدارد؛ هرچند که خود را به نشنیدن بزند یکی از این وظایف مهم وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی مدیریت ونظارت بر ورودیهای فرهنگی از خارج مرزهای کشور است. مدیریت افسارگسیخته ترجمه کتاب مخصوصا در حوزه کودک ونوجوان برای تربیت نسلی که به هویت ملی خود افتخارکند کاری ضروری است که درصورت اهمال و سستی مدیران فرهنگی، آینده فرهنگی و حتی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعه را به خطر خواهد انداخت.»