اخبار ویژه
کنایههای روزنامه حامی دولت درباره رفراندومبازی روحانی
یک روزنامه حامی دولت از رئیسجمهور خواست مردم را با بازیهای سیاسی و رفراندومبازی سرگرم نکند و اذهان را از عملکرد دولت منحرف نسازد.
روزنامه آفتاب یزد در سرمقالهای نوشت: بازی رفراندوم هم تبدیل به آن دسته از بازیهای کسالتبار جریانهای سیاسی شده است. راست و چپ میدانند تصمیمگیران احساس نیازی نسبت به رفراندوم نمیبینند اما هر بار اشخاص مختلف برای آنکه اذهان را منحرف نمایند و یا امتیازی کسب کنند بحث رفراندوم را مطرح میکنند. حسن روحانی از پرسابقهترین چهرههای سیاسی کشور است که به قول دوستان خودش زیر و بم سیاست را خوب میداند و بحثهای امنیتی را هم میفهمد. با اینحال تقریبا سالی یکبار بحث رفراندوم را مطرح میکند تا طرف مقابل را عصبانی کند و از قبل آن هدف و مراد اصلی خود را پیش ببرد.
حال جالب اینجاست که طرف مقابل روحانی نیز اخیرا یاد گرفته در برابر ایده رفراندوم دولت آن هم ایده و رفراندوم را مطرح کند البته در موضوعاتی که مورد علاقه پاستورنشینان نیست.
نویسنده میافزاید: به نوعی این مسائل یک مدل بازی سیاسی است که نام آن را «رفراندومبازی» گذاشتهام و مثل سایر بازیهای سیاسی است که در نهایت باید شنونده عاقل و هوشیار باشد.
راه انداختن چنین بازیهایی طبیعی هم به نظر میرسد. مسئولان وقتی در عالم واقع توانایی تغییر و تحول ندارند معمولا بیشتر حرف میزنند تا جنجالی راه بیفتد و اذهان منحرف شود. این خاصیت سیاست است. مدیر توانا به دنبال رضایت جامعه با عمل خود است نه شعر و شعار. فیالمثل همین امروز قیمت یک شانه تخممرغ دقیقا معادل با یارانه یک نفر در ماه شده است یعنی 45 هزار تومان! در چنین اوضاعی که گرانی به مرحله دهشتناک خود رسیده توقع نباید داشت مدیران بیایند در مورد امور جاری و مایحتاج مردم سخن بگویند بنابراین طبیعتا وارد وادی بازیهای سیاسی و جنجالی میشوند تا شاید تحولی رخ دهد.
هر چند این نکته مهم را هم باید در پایان اشاره نمود که جامعه دیگر چنین بازیهایی نمیخورد. 8 سال قبل بود که «لم دادن در خودروی شاسیبلند و نوای استاد شجریان را گوش دادن»، «بازی سرهنگ و حقوقدان راه انداختن»، «معاشرت با هنرمندان زیرزمینی»، «خواندن شعر ما گلهای خندانیم» و... میتوانست مردم را غافلگیر و به وجد بیاورد. الان دیگر چنین نیست.
اراجیف ماس؛ سند بیصداقتی آلمان در برجام
جدیدترین اظهارات وزیر خارجه آلمان نشانه جدید فریبکاری و عدم پایبندی اروپایی به ضد توافق با ایران است.
به گزارش دویچهوله، هایکو ماس در نشست مجازی کمیسیون برجام، از ایران خواست، اکنون که از سوی آمریکا پیامهای مثبتی برای نجات توافق اتمی میرسد از فرصت به دست آمده استفاده کند و برجام را زنده نگه دارد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، هایکو ماس در این نشست که روز دوشنبه برپا شد با توجه به نزدیکی آغاز دوران ریاستجمهوری جو بایدن در آمریکا فرصت کنونی برای نزدیک کردن ایران و آمریکا و نجات توافق اتمی را «آخرین فرصت» دانست و گفت: اینک بر عهده ایران است که این فرصت را غنیمت بشمارد.
وی با بیان اینکه توافق اتمی تاریخی با ایران اینک بر سر دوراهی قرار گرفته و فرصتی که برای نجات آن به وجود آمده نباید از دست برود، گفت: هفتهها و ماههای آینده در نجات برجام تعیینکننده است، موضوع تنها نجات این توافق نیست، بلکه بر سر این است که آیا میتوان مناقشهای که یک دهه بر سر برنامه اتمی ایران در جریان است را به صورت دائمی از طریق مذاکره حل و فصل کرد؟
ماس افزود: «موضوع بر سر این است که آیا میتوان از راههای صلحآمیز و با بازرسی شدید اطمینان حاصل کرد که راه رسیدن به بمب اتمی برای ایران سد شده و ما توانستهایم مانع این بشویم که خطر ناشی از مسابقه تسلیحاتی منازعات منطقه را تهدیدآمیزتر و موضوع را پیچیدهتر بکند.»
او گفت: این مسئله باید برای آلمان نگرانی بزرگی ایجاد کند، چراکه امنیت اسرائیل برای ما بسیار مهم است.
بر اساس آنچه دویچهوله منتشر کرده، هایکو ماس حتی یک جمله هم درباره تعهدات نقضشده آمریکا و اروپا (برداشتن تحریمها) نگفته است. سه دولت اروپایی حتی به وعده راهاندازی کانالهای موسوم به SPV و اینستکس برای مبادلات تجاری محدود با ایران را هم عمل نکردند.
اما نکته مهم در سخنان ماس، این است که وی میگوید مناقشه بر سر برنامه هستهای ایران همچنان ادامه دارد و باید با مذاکره حل و فصل شود. این سخنان رسوا در حالی است که تروئیکای اروپایی یکبار در جریان توافقات یکطرفه سالهای 82 تا 84 و سپس در جریان مذاکرات برجام، وعده میدادند اگر ایران از حقوق خود تنازل کند، حق ایران به رسمیت شناخته شود و پرونده این مناقشه بسته میشود اما اکنون در حالی که 5 سال از اجرای یکطرفه برجام میگذرد، وزیر خارجه آلمان علنا در نشست وزرای خارجه کشورهای عضو برجام مدعی شده، باید به مناقشه طولانی شده برنامه هستهای ایران پرداخت و درباره آن مذاکره کرد!! او در عین حال بهجای آنکه به بدعهدی دولت اوباما و ترامپ اشاره کند، آمدن بایدن را فرصت جا میزند و حال آنکه اگر صداقت داشت، بر لزوم انجام تعهدات طرف غربی برای جلب اعتماد از دست رفته ایران تاکید میکرد.
نکته مهم بعدی، رفتار منفعلانه و نوکرمآبانه ماس نسبت به رژیم صهیونیستی است و حال آنکه برخی محافل غربگرا سعی میکنند حساب تروئیکای اروپایی را با رژیم صهیونیستی جدا کنند. ماس مدعی شده باید راه رسیدن ایران به بمب اتمی را بهخاطر امنیت اسرائیل و ممانعت از مسابقه تسلیحاتی بست. این گزافهگویی در حالی است که اولا ایران در دو دهه اخیر با وجود استثناییترین بازرسیها، سلامت برنامه هستهای خود را به اثبات رسانده؛ و در مقابل رژیم نامشروع صهیونیستی هرچند که به کمک برخی دولتهای غربی بمب اتمی ساخته، حاضر نیست تحت نظارت NPT و آژانس قرار بگیرد. ضمنا این صهیونیستها بودهاند که دانشمندان هستهای ایران را در سکوت حمایت اخیر امثال آقای ماس، ترور کردهاند.
آیا با وجود این همه اراجیفگویی، میتوان تصور کرد که دولت آلمان ذرهای به تامین حقوق و منافع ایران باور داشته باشد؟
تخریب مصوبه بازدارنده مجلس خوشخدمتی به غرب است
افزون بر اینها صالحی و دیگر اعضای دولت که در زمان مذاکرات برجام هرگونه انتقادی را تضعیف تیم مذاکرهکننده و منافع ملی، همچنین پیام اشتباه به طرفهای مذاکره میدانستند، چگونه در چشم جهانیان به تخریب طرح مجلس میپردازند. صالحی و همکارانش در دولت و مجموعه سیاست خارجی در حال ارسال چه پیامی به بیرون از کشور هستند؟
این نقد را روزنامه وطن امروز درباره سخنان اخیر رئیس سازمان انرژی اتمی منتشر کرده و نوشت: پس از آنکه حسن روحانی و محمدجواد ظریف طرح هستهای مجلس- اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران- را مضر دیپلماسی دانستند، رئیس سازمان انرژی اتمی هم به سیاق آنها، دست به تخریب مصوبه مجلس زد تا گزاره نگاه ابزاری دولت به صنعت هستهای و اینکه دولت دوازدهم بازدارندگی هستهای را گروگان دیپلماسی کرده، تقویت کند.
اظهارات رئیس سازمان انرژی اتمی مبنی بر ضرورت مشورتهای لازم و توافق با ارگانهای ذیربط در شرایطی بیان میشود که مصوبه طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها با هماهنگی کامل شورای عالی امنیت ملی مسیر قانونی خود را طی کرده است. این شورا پس از طرح برخی شائبهها روز 15 آذر در بیانیهای تصریح کرد: نظر کارشناسی دبیرخانه درباره مراحل شکلگیری، تکمیل و تصویب قانون «اقدام راهبردی برای رفع تحریمها و صیانت از حقوق مردم» این است که قانون فوق مساله خاصی به زیان مصالح ملی ایجاد نمیکند و بر عکس، آنچه برخلاف مصالح ملی بوده و مورد نگرانی است، همین جنجالهاست که شأن و جایگاه نهادهای قانونی کشور را مورد خدشه قرار داده و به وحدت و انسجام ملی خسارت وارد میکند.
به علاوه صالحی درباره برخی اظهارات در زمان برجام نسبت به صنعت هستهای دست به فرافکنی میزند؛ مسئلهای که منتقدان آن زمان اشاره میکردند، محدود و هزینهمند کردن برنامه هستهای کشور در بازگشت به شرایط قبل است؛ برای نمونه از 10 هزار کیلو اورانیوم غنی شده در سال 92، با گذشت ۲ سال از خروج دولت آمریکا از توافق هستهای و گامهای کاهشی دولت، ذخیره اورانیوم کشور بتازگی از ۲ هزار کیلو فراتر رفته است. بنابراین کاملا واضح است برای بازگشت به سال 92 و ایستادن در نقطه ابتدایی، صرف هزینه و زمان زیادی نیاز است.
علیاکبر صالحی در بخش دیگری از گفتوگویش درباره مصوبه مجلس اظهار کرد: «مثلا میگویند هزار سانتریفیوژ آیآر6 بسازید. خب! ما این توانایی را داریم، میسازیم اما نگفتهاند پولش را کی میدهد؟ این یک نقص جدی قانون است. من تعجب میکنم شورای نگهبان چگونه این قانون را تصویب کرده است، چون عمدتا تا جایی که مطلع هستیم، اگر قانونی وضع شود و هزینه برای دولت در آن دیده شود ولی منابعش دیده نشود، شورای نگهبان رد میکند.»
صالحی در شرایطی فهرست بلندبالایی از بهانهجویی بر سر راه اجرای مصوبه هستهای مجلس لیست میکند که زمان انعقاد برجام اظهار کرده بود میتوانیم ظرف مدت کوتاهی به شرایط قبل از برجام بازگردیم و حالا که از مجموعه تحت امر وی چنین چیزی خواسته میشود، میگوید اعتباری تعریف نشده است!
اعتماد: اصلاحطلبان در فضای مجازی قافیه را باختهاند
اصلاحطلبان قبلا در فضای مجازی غلبه داشتند، اما حالا هر روز در این فضا کتک میخورند و این نقطه قوت، تبدیل به نقطه ضعف آنها شده است.
روزنامه زنجیرهای اعتماد در توضیح این ادعای خود نوشته است: با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 بحث بر سر نحوه شرکت اصلاحطلبان در محافل سیاسی مختلف داغ شده است. ارزیابی وضعیت سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان محل مناقشه است. برخی با استناد به رفتار کاربران شبکههای اجتماعی مجازی معتقدند که اقبال به اصلاحطلبان در جامعه کم شده و امکان پیروزی آنها در انتخابات بسیار پایین است. کلان دادههای موجود در شبکههای اجتماعی در این خصوص چه میگویند؟ تا پیش از سال 96 شبکههای اجتماعی مجازی نقطه قوت و مزیت اصلاحطلبان بود. آنها در شبکههای اجتماعی توان اقناعسازی و بسیج افکار عمومی را داشتند و یکی از دلایل پیروزی کاندیدای مورد حمایتشان در انتخابات ریاستجمهوری سالهای 92 و 96 نیز ناشی از همین اثرگذاری در فضای مجازی بود. اما پس از انتخابات سال 96 اصولگرایان با عبرتگیری از دلایل شکست خود در شبکههای اجتماعی سرمایهگذاری سنگینی کردند.
دادهها نیز نشان میدهد که ارتش سایبری وابسته به اصولگرایانی که خود را انقلابی میخوانند یک پای ثابت ترندهای توییتری است و بسیاری از هشتگهای توییتری از طریق سازماندهی آنها ترند میشود. بهدنبال این اتفاقات، روز به روز اصلاحطلبان در شبکههای مجازی بیشتر مورد حمله قرار گرفتند؛ در حالی که توان دفاع از خود را نیز نداشتند. این شرایط ناشی از حضور با برنامه اصولگرایان در فضای مجازی، حملات براندازان به اصلاحطلبان و ضعف عملکرد دولت و مسئولان اصلاحطلب در مناصب اجرایی کشور بود. در نتیجه شبکههای اجتماعی مجازی که روزگاری نقطه قوت اصلاحطلبان بود، امروز به نقطه ضعف و پاشنه آشیل آنها تبدیل شده است. شبکههای اجتماعی که روزگاری به جای صداوسیما، نقش رسانه را برای اصلاحطلبان بازی میکردند و...ابزاری برای رساندن پیام آنها به مردم بود حالا به ابزاری علیه اصلاحطلبان تبدیل شده بود که در برخی مواقع حتی مانع از شنیدن صدای آنان میشد. تحلیل دادههای توییتری در 9 ماه اول سال جاری نیز موید همین امر است که اصلاحطلبان در توییتر، جایی که جریانات سیاسی و رسانهای بیشترین تحرک را در آن دارند، شرایط اسفناکی را تجربه میکنند. یافتههای حاصل از بررسی توییتهای پرلایک منتشر شده راجع به چهرههای شناختهشده اصلاحطلب نشان میدهد که انتقادها از این چهرهها در طول 9 ماه گذشته به مراتب بیش از حمایتهای صورتگرفته از آنان بوده است. نرخ انتقادات مطرحشده که علیه چهرههای مطرح اصلاحطلب چندین برابر بیشتر از توییتهای حمایتی از آنهاست و این در حالی است که تعداد لایکها در حمایت از آنها بسیار کم است یعنی در توییتر افراد کمی حاضرند از اصلاحطلبان دفاع کنند اما از سوی دیگر حملات بسیاری علیه آنها انجام میشود. تداوم این وضعیت برای اصلاحطلبان و عدم دفاع کاربران شبکههای اجتماعی مجازی از آنها در سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری میتواند نتایج ناامیدکنندهای برای آنها بهدنبال داشته باشد. اصلاحطلبان هر روز در توییتر کتک میخورند و کسی نیست که از آنها دفاع کند. اگر همین وضعیت در اینستاگرام و سایر رسانههای آنلاین نیز تداوم داشته باشد، امکان توفیق آنها در جریان انتخابات بسیار دشوار خواهد شد. نیروهای اصلاحطلب امروز و با یک تاخیر چند ساله متوجه شدهاند که در فضای آنلاین وضعیت بحرانی دارند اما برای عبور از این بحران هیچ تلاش و اقدامی نکردهاند. تداوم این وضعیت میتواند بیش از پیش باعث افول سرمایه اجتماعی آنان شود.
تحلیل روزنامه اعتماد درباره فضای مجازی در حالی است که مدعیان اصلاحطلبی به اعتبار سوءمدیریتها و خیانتهای خود، مورد اعتراض مردم در فضای واقعی و اجتماعی قرار دارند و در فضای مجازی، صرفا بخش کوچکی از این اعتراضها منعکس میشود.
مومنی: شوک ارزی به رویهای ثابت در مدیریت حامیان اقتصاد آزاد تبدیل شده
کارشناس اقتصادی حامی دولت گفت: جبران کسری بودجه با استفاده از افزایش نرخ ارز، دولت را بدهکارتر میکند.
به گزارش روزنامه هفتصبح، فرشاد مومنی ایرادات متعددی را به لایحه بودجه 1400 مطرح کرده، از جمله اینکه چرا در بودجه سال آینده دوهزار میلیارد تومان درآمد از محل واردات خودرو پیشبینی شده یا چطور مالیات بر انتقال سهام را در مقایسه با سال جاری شش برابر در نظر گرفتهاند؟
مومنی در بخشی از اظهاراتش به کتابی از موسسه نیاوران در سال 76 طعنه زده و سیاست جبران کسری بودجه با شوک ارزی را به این طیف منتسب کرده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی به ایلنا گفته است: بدون اینکه برنامهای ارائه شده باشد یا گزارش صادقانه و شفافی به مردم و دولت درباره آنچه از طریق بازار سهام در سال 1399 بر سر کشور و مردم آمد ارائه شده باشد و بدون آنکه بهطور صریح از برنامههای دولت در سال 1400 در این زمینه ذکری به میان آمده باشد، یکباره در یک گوشهای از اقلام درآمدی اندازه مالیات انتظاری بر انتقال سهام را معادل بیش از شش برابر سال جاری اعلام میکنند و معلوم نیست که آیا این شیوه عددسازی را باید مبتنی بر یک برنامه سنجیده دانست یا آنکه آن را نشانه رضایت مسئولان از آنچه در سال جاری در بازار سهام رخ داده باید تلقی شود؟ اگر نمایندگان مجلس بخواهند در این مسیر به معنای دقیق و ملی کلمه اصلاحی پدیدار کنند، راهحل این مسئله رای منفی دادن به کلیات بودجه به تنهایی نیست. پیشنهاد میکنم نمایندگان از دولت اقتضائات یک بودجه برنامهای را مطالبه کنند؛ یعنی شفافیت فرآیندهای کسب درآمد و هزینهکردها را بخواهند.
وی خاطرنشان کرد: در دوره سالهای 1369 تا 1375 که بیسابقهترین شوکها را بر نرخ ارز وارد کردند، در دوره هشتساله 68 تا 75 تاثیر این سیاست آن شد که بدهی دولت از کانال بودجه عمومی در عرض هشت سال هشت برابر شده بود، اما نکته کلیدی و بسیار مهم از منظر اقتصاد سیاسی که باید مورد توجه نمایندگان باشد در همان دوره مذکور بدهی شرکتهای دولتی در عرض هشت سال 23 برابر شد.
این به معنای آن است که وقتی به بحران برخورد کردند، شرکتهای دولتی به حیاطخلوت دولت تبدیل شدند که بخش اعظم کارهای مالی که توجیه اقتصادی ندارد و ریختوپاشهای بیمورد را از آن کانال انجام دادند و طبیعی است بهواسطه آثار تورمی مخرب این سیاست کل بدنه حکومت نیز نسبت به فساد بهشدت آسیبپذیر شد و متاسفانه این روند مشکوک تا امروز نیز ادامه دارد.