kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۵۳۸۲
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۶
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران

گستاخی 127 نماینده مجلس ششم در نامه «جام زهر»


 
  در نهایت، سید محمد خاتمی یک سال بعد،‌ یعنی 25 فروردین 1383، طی نامه‌ای خطاب به مهدی کروبی، رئیس‌مجلس، خواستار استرداد دو لایحه به دولت شد. او در این نامه ضمن انتقاد از نحوة برخورد شورای نگهبان، با لوایح دوگانه نوشته است: «از آن جهت كه احتمال مي‌دهم باقي ماندن اين دو لايحه در دستور كار مجلس در آينده موجب تغييرات بيشتري برخلاف روح كلي و حقوق و منافع مردم و نقش و موقعيت رئيس جمهوري بشود، با توجه به اين‌كه اين دو لايحه به تصويب نهايي نرسيده‌ است، تقاضاي استرداد آنها را از مجلس شوراي اسلامي دارم.»1
بدین ترتیب، خاتمی با ایجاد چالش‌های بزرگ برای نظام و فراهم آوردن زمینة جسارت و تهمت‌های زیاد برای نهادهای قانونی کشور و ایجاد شبهات در افکار عمومی و ترسیم چهرة غیردموکراتیک در انظار عمومی و بین‌المللی و رسانه‌های ضدانقلاب، به این تصمیم غیرمنطقی و بازی‌گونه، خاتمه داد.
پس از این کش و قوس‌ها و همراهی نکردن خاتمی با ایدة خروج از حاکمیت، 127 نمایندة مجلس ششم، نامه‌ای خطاب به رهبری معظّم انقلاب نوشتند که قبل از رسیدن به دست معظّم‌له، در سایت‌های خبری منعکس گردید! رادیو بی‌بی‌سی و رادیو فردا‌ نیز نامه را پوشش دادند! این نامه ابتدا در سایت جبهة مشارکت ایران اسلامی منتشر گردید! این نامه به «نامة جام زهر» معروف شد. نمایندگان امضاء‌کننده در این نامه مسائلی را مطرح کردند که متأثر از تمایلات غرب‌گرایانه آنان بود. اصلاح‌طلبان به ویژه اعضای حزب مشارکت و عده‌ای از شاگردان حلقة کیان و چپ‌هایی که از گذشته خود پشیمان بودند، پیگیر تحقق جامعة مدنی در مقابل مدینة‌النبی، تقدّم جمهوریت بر اسلامیت نظام، طرح نظریة وکالت فقه در مقابل ولایت فقیه بودند. آنان حملة آمریکا به افغانستان و عراق در پی حادثة 11 سپتامبر را موقعیت مناسبی برای ایجاد رابطه با آمریکا می‌دانستند و سعی داشتند با القاء خطر آمریکا، رهبری را وادار به نوشیدن جام زهر نمایند! همچنانکه امام در پذیرش قطعنامه 598 ملزم شده بود! اما شاید دورة کنونی از این لحاظ بی‌مانند باشد که شکاف سیاسی و اجتماعی با تهدید خارجی و برنامة آشکار دولت ایالات متحدة آمریکا به عنوان قدرتی که در برابر خود هیچ مانعی نمی‌بیند، برای تغییر نقشة ژئوپلتیک منطقه همزمان شده و نظام ناچار به کنش و واکنش در برابر این برنامه است. القاء شکاف سیاسی و اجتماعی در ایران و قدرت بلامنازع آمریکا در این بخش نامه کاملاً مشهود است.
در بخش دیگری از نامه، نمایندگان می‌کوشند با ترسیم وضعیت سیاه و از هم گسیختة کشور، نظام را بر سر دوراهی استبداد و دیکتاتوری یا تمکین به قواعد دموکراتیک قرار دهند!
«... با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب ملت ناراضی و ناامید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایه‌های مادّی‌گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کرده‌اند، با این وضع برای آیندة کشور دو حالت بیش متصور نیست؛ یا دیکتاتوری و استبداد، که در خوش‌بینانه‌ترین حالت فرجامی جز وابستگی و در نهایت فروپاشی یا استحاله ندارد و یا بازگشت به اصول قانون اساسی و تمکین صادقانه به قواعد دموکراتیک.»
آنان در نامه، به شورای نگهبان هم حمله کرده و عملکرد آن را مانع تحقق دموکراسی قلمداد می‌کنند، در حالی که خود آنان، یعنی اکثریت مجلس ششم که از اصلاح‌طلبان بودند، از طریق تأیید و نظارت استصوابی همین شورای نگهبان به مجلس راه یافته بودند! تعرّض به بخش‌هایی از قانون اساسی که مربوط به اختیارات رهبری بود وتفسیرهای شورای نگهبان از این قوانین، بخش دیگری از این نامه است که نشان می‌داد این جریان قائل به ولایت مطلقة فقیه، مطابق آنچه در‌اندیشة بنیادی امام خمینی بود، نیستند و ولی‌ِّفقیه را حداکثر یک شخصیت محدود و تشریفاتی می‌خواهند. قسمت پایانی نامه با استفاده از عباراتی موهن از رهبر معظّم انقلاب  خواستار تغییر در بینش و منش خود شدند! «اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهم‌تر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بی‌تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می‌شود که امام عزیز راحل روبه‌رو شد. این اقدام نشانة تدبیر، دوراندیشی، مصلحت‌جویی، خیرخواهی و توفیق الهی است و البته نشانة این تغییرات در بینش باید با علائمی در منش و روش همراه باشد...»2
رهبری انقلاب، در دورة دوم ریاست جمهوری خاتمی نیز به روشنگری و تبیین مواضع صحیح انقلاب پرداختند تا مردم، با بصیرت، سره را از ناسره تشخیص دهند و گرفتار لفاظی‌های فتنه‌گرانه نشوند. یکی از این لفاظی‌ها، شعار اصلاحات بود که همچنان از سوی اصلاح‌طلبان، بدون تعریف روشن و مرزبندی دقیق با اصلاحات آمریکایی، در جامعه داده می‌شد. رهبری واقعیت پنهان در پشت پردة شعار اصلاحات از سوی بخشی از اصلاح‌طلبان را برملا ساخته و اصلاح‌طلب واقعی را نیز مشخص می‌فرمایند:
«من به تعبیرهای رایج اصلاح‌طلب و محافظه‌کار و امثال این‌ها هیچ کاری ندارم؛ اصلاح‌طلبی به عنوان یک پُز سیاسی، مورد نظر من نیست. بعضی کسان دم از اصلاح‌طلبی می‌زنند، در حالی که اصلاً نمی‌دانند چه می‌خواهند و دنبال چه هستند. بعضی کسان دم از اصلاح‌طلبی می‌زنند، در حالی که آن چیزی که ته ذهنشان قرار دارد، در واقع اصلاح‌طلبی نیست؛ نوعی ارتجاع و برگشت به عقب است. می‌بینید که بعضی کسان زیر نام زیبا و جذاب اصلاح‌طلبی، دنبال این هستند که به دورانی برگردند که دین فقط جنبة تشریفات در زندگی انسان داشته باشد و نه بیشتر! این دیگر اصلاح‌طلبی نیست؛ این نقطة مقابل اصلاح‌طلبی است. اصلاح‌طلبی با تکامل و پیشرفت همراه است، نه با عقبگرد!
البته بعضی افراد هم هستند که اسم اصلاح‌طلبی را می‌آورند؛ اما مقصودشان اصلاحات آمریکایی است! من یکی دو سال پیش در نماز جمعه مطرح کردم که ما اصلاحات انقلابی داریم و اصلاحات آمریکایی. اصلاح آمریکایی مظهرش این است که جرثومة فسادی مثل محمّدرضای پهلوی، دوباره به ایران برگردد و امور را در قبضه خود بگیرد؛ بعد هم کلید طلایی سلطة اجنبی بر کشور را در سینی نقره به اربابان آمریکایی تقدیم کند! این‌که شما می‌بینید رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی و سیاستمدارانشان دم از اصلاحات در ایران می‌زنند، منظورشان چنین چیزی است؛ یعنی جرثومة فسادی که تابع و مرید و آلت دست و کوچک اَبدال آنها باشد، در کشور بر سرکار بیاید و همه چیز را در خدمت آنها قرار دهد.
البته بعضی هم هستند که صادقانه اصلاح‌طلبند؛ در این شکّی نیست. واقعاً از کمبودها، نارسایی‌ها، عقده‌ها و انحراف‌ها رنج می‌برند و دنبال اصلاح آنها هستند، که این به جای خود مطلوب است. جوان، این‌گونه اصلاح‌طلب است؛ یعنی به‌طور طبیعی طالب عدالت، آزادی‌های مشروع و تحقق آرمان‌های اسلامی است. حقایق و آرمان‌های اسلامی، او را به هیجان می‌آورد و در او جاذبه ایجاد می‌کند. تصویری که در ذهن او از سیمای امیرالمؤمنین(ع) نقش بسته، او را به هیجان می‌آورد؛ نواقص موجود را با او تطبیق و مقایسه می‌کند و طالب اصلاح می‌شود. این ویژگی بسیار برجسته‌ای است.»3
پانوشت‌ها:
1- روزنامة انتخاب، 26/1/1383.
2- نگاهی به درون، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، صص 6-9 و نیز سایت گویانیوز، 1/3/1382.
3- بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان، 13/8/1380.