kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۴۶۸۱
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۳

منابع شناخت (1)(پرسش و پاسخ)



پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی اسلام، چه چیزهایی به عنوان منبع شناخت و معرفت به انسان معرفی شده است؟
پاسخ:
تمامی ادیان و مکتب‌های مختلف فکری کوشش می‌کنند در درجه اول به مخاطبان خود یک شناخت و عینک خوبی بدهند تا آنها بتوانند اصل نظام هستی را به درستی بشناسند. حتی بعضی از فیلسوفان اصلا تمام فلسفه‌شان فلسفه شناخت است مثل فلسفه کانت که در دو بعد نقد عقل نظری و نقد عقل عملی فلسفه خود را ارائه می‌دهد. آموزه‌های وحیانی اسلام منابعی را برای شناخت حقایق نظام هستی معرفی کرده تا انسان‌ها در پرتو آنها بتوانند شناخت صحیح و مطلوبی را در حیات فردی و اجتماعی برای رسیدن به کمال مطلوب خود و سعادت دنیا و آخرت به دست آورند.
1- طبیعت
یکی از منابع شناخت عالم خلقت و طبیعت است، که مقصود اشیاء حس‌کردنی و لمس‌کردنی می‌باشد و حواس انسان ابزار این شناخت است. قرآن کریم در سوره نحل آیه 78 می‌فرماید: «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئاً و جعل لکم السمع و الابصار و الافئده لعلکم تشکرون» و خداوند (در حالی) شما را از مادرانتان بیرون آورد که (از علم بهره‌ای نداشتید و) هیچ چیزی نمی‌دانستید (پس وسایل و ابزار ادراک حقایق و شناخت یعنی) گوش و چشم و عقل را در اختیار شما قرار داد تا (با آنها حقایق و نعمت‌های خدا را بشناسید و) شکر نعمت‌های او را به جا آورید.
برخی مکتب‌ها همانند ماتریالیست‌ها و کمونیست‌ها یگانه مبدأ و ابزار معرفت و شناخت را حس دانسته و طبیعت را هم تنها منشأ الهام و شناخت انسان می‌دانند.
2- عقل
منبع دیگر شناخت از منظر قرآن، تفکر و تعقل و استدلال یا به اصطلاح دیگر قیاس منطقی است. این خودش یک مسئله‌ای است که آیا تعقل و قیاس منطقی می‌تواند برای انسان منشأ پیدایش شناخت شود، بدون اینکه انسان به‌وسیله حواس خود از طبیعت الهام گرفته باشد؟ پاسخ این سوال در قرآن مثبت است، زیرا استدلال‌هایی در بعضی مسائل قرآنی وجود دارد که اساسا با منطق حس قابل توجیه نیست، مثلا راجع به وحدت و یگانگی خدا در قرآن به اصلاح منطقی یک قیاس استثنایی تشکیل شده است. «لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا» اگر در آسمان‌ها و زمین معبودهای متعددی غیر از الله بودند، زمین و آسمان به فتنه و فساد و تباهی کشیده می‌شد(زیرا بر سر چگونگی اداره جهان دچار اختلاف می‌شدند)(انبیاء-22)
در دنیا مکتب‌‌هایی بوده‌اند که تمام تکیه‌شان روی همین مبدأ است. یعنی به مبدأ طبیعت و مبدأ حس اعتنایی نداشتند و آنها را بی‌اعتبار می‌دانستند که در میان قدما مکتب افلاطونی و در میان متاخرین دکارت این مبنا را داشتند.
3- قلب و دل
منبع دیگر برای تحصیل شناخت از منظر قرآن کریم قلب و دل است. عده‌ای عمده اتکایشان این است که برای شناخت واقعی و شناخت حقیقت یک راه بیشتر وجود ندارد و آن راه تصفیه قلب و تزکیه نفس است. نه طبیعت الهام‌بخش شناخت و معرفت انسان است و نه عقل، بلکه فقط راه قلب و دل است که با تزکیه آن شناخت واقعیات و حقایق عالم هستی برای انسان حاصل می‌شود. این مکتب را مکتب اشراق نامیده‌اند که نماینده شاخص آن شیخ شهاب‌الدین سهروردی است. این مکتب به نوعی منبع شناخت طبیعت و حس و عقل را تحقیر می‌کند و تنها شناخت واقعی از عالم را که از خطاء و هم اشتباه به دور است، شناخت ناشی از تهذیب نفس و سیر و سلوک می‌داند. البته این مطلب را قرآن تایید می‌کند که شناخت‌هایی از راه تزکیه و تهذیب نفس وجود دارد. مثلا در سوره انفال آیه 29 خداوند می‌فرماید: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقاناً» اگر تقوای الهی داشته باشید، خداوند به شما فرقان یعنی قدرت تشخیص و تمیز حق و باطل و خیر  از شر را می‌دهد. و یا در سوره عنکبوت آیه 69 می‌فرماید: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سلبنا» آنان که در راه ما مخلصانه بکوشند ما راه‌های خودمان را به روی آنها بازخواهیم کرد. اما نکته کلیدی در این بحث این است که...
ادامه دارد...