آخرین تلاشهای ترامپ برای شعلهورتر کردن تنشها با چین
امین الاسلام تهرانی
اشاره: تنشهای کم و بیش ادامهدار پکن-واشنگتن، که به نوعی از دوره جرج بوش پسر آغاز شده بود، در دوره باراک اوباما بالا گرفت. اما در هر حال، این تنشها کنترل میشده است. با روی کار آمدن دونالد ترامپ، کسی که از دوره نامزدیاش در انتخابات 2016، حمله بیپروا به چین را در پیش گرفته، اوضاع بسیار پیچیده شده است. ابتدا جنگ اقتصادی این دو کشور با تعرفهگذاریهای طرفین بر کالاهای یکدیگر شروع شد و ابعاد دیگری یافت، اما کم کم از حوزه اقتصاد فراتر رفت و به ناوکشیهای طرفین در آبهای آزاد و پرمناقشه کشید و حالا یک جنگ دیپلماتیک سنگین بین دو طرف در جریان است. اما در این روزهای پایانی ترامپ، اقدامات ضدچینیِ او، شدت زیادی پیدا کرده است. مقاله پیشِ رو، اقدامات شدت گرفته اخیر دولت ترامپ را مورد بررسی قرار میدهد.
سرویس خارجی
با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» روابط پکن و واشنگتن -که از دوره «جورج بوش» پسر، تنشآلود و در دوره «باراک اوباما» تیرهتر شده بود- نه تنها بهتر نشد، بلکه بسیار بدتر هم شد. ترامپ سال 2016 به کاخ سفید آمد، گزارشِ استراتژی امنیت ملی آمریکا که در سال 2017 منتشر شد به روشنی استراتژیِ امنیتیِ دولت ترامپ را نشان میداد؛ «چرخش به شرق» و کم کردن تمرکز از غرب آسیا. اما شکل اجرایی شدن آن از طرف ترامپ بسیار خشن بود. جنگ تجاری آمریکا و چین از یک سال پس از انتشار این سند یعنی در سال ۲۰۱۸ آغاز شد. جنگ تجاری آمریکا و جمهوری خلق چین، با تصمیم ترامپ، در ۶ ژوئیه ۲۰۱۸ (15 تیر 1397)، بر اعمال ۳۴ میلیارد دلار تعرفه گمرکی بر واردات کالاهای چینی و اقدامات متقابل چین شروع شد. ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود سوءاستفادههای چین از سامانه نابسامان بینالمللی و روشهای نامنصفانه را از میان بردارد و اما این وعدهها تعبیرش یک سلسله حماقتهای بیپایان شد.
تنشهای پیش از انتخابات آمریکا
چندی پس از آغاز جنگِ تعرفهها در سال 2018 که مطلعِ جنگ تجاری آمریکا و چین شد، دو کشور یک توافق تجاری را به امضا رساندند و ترامپ که به ابراز نظرهای شتابزده و بیخردانه مشهور است، با ذوقزدگی میگفت روابط آمریکا و چین در بهترین حالت است، اما کارشناسان همان موقع هم میتوانستند حدس بزنند که تضاد منافع و حتی تضاد ایدئولوژیک دو طرف به قدری هست که با یک توافق نتوان به آینده روابطشان امیدوار بود. حالا که این توافق عقیم مانده و ترامپ میگوید میلی به توافقات بعدی ندارد، کار به جایی رسیده آمریکا و چین اکنون در لبه پرتگاهی هستند که اگر در آن سقوط کنند، این دو «رقیب» تبدیل به دو «دشمن» خواهند شد. با همهگیری بیماری کرونا یک جنگ تبلیغاتی نیز ضمیمه این جنگ اقتصادی شد و طرفین یکدیگر را به گونهای برای این بیماری و همهگیر شدنش متهم میکردند.
در این دو سال طرفین از نظر نظامی هم یکدیگر را تهدید میکردند و میکنند، یک نمونه از آن را میتوان در ناوکشیهای طرفین در آبهای بینالمللی جست و جو کرد. البته جنگ دیپلماتیک بین آمریکا و چین را نیز نباید از قلمانداخت، این دو با ایجاد محدودیت برای دیپلماتهای یکدیگر، کارزار دیپلماتیک را نیز داغ نگه داشتهاند و البته کار به جایی رسیده که وزیر امور خارجه آمریکا خواستار آن شده، واشنگتن و همپیمانانش از راههای خلاقانهتر و جسورانهتر برای تحت فشار قراردادن حزب کمونیست چین جهت تغییر مسیرش استفاده کنند و این کار را «مأموریت زمان ما» خوانده است. آمریکا هفته پیش در جریان همین رویاروییها -که به تعبیر پایگاه خبری «هیل» جنگِ سردِ ارث رسیده از ترامپ است- دستور داد تا چین کنسولگری خود در شهر «هیوستون» واقع در ایالت تگزاس را تعطیل کند. چین نیز در واکنش به این اقدام آمریکا، از این کشور خواسته کنسولگری خود در شهر «چنگدو» واقع در جنوب غرب چین را ببندد و تمام فعالیتها و عملیاتهای خود را در این کنسولگری تعطیل کند.
اینها تمام ماجرا نبود، خبرهایی نیز از جنگ اطلاعاتیِ این دو کشور میآید. «کریستوفر ری»، رئیسپلیس فدرال آمریکا (اف.بی.آی)، چندی پیش دراندیشکده راستگرای «هادسن» ادعا کرد که دولت چین کارزاری چند لایه و چند وجهی را علیه آمریکا آغاز کرده و با هدف قراردادن شهروندان خود در خارج از این کشور از آنان میخواهد که به چین بازگردند.» ری گفت: «به طور متوسط هر ۱۰ ساعت یک پرونده ضدجاسوسی مرتبط با چین تشکیل میدهیم و تقریبا نیمی از ۵ هزار پرونده ضدجاسوسی جاری در آمریکا مربوط به چین است.» او همچنین، عملیات ضد اطلاعات پکن را بزرگترین و طولانیترین تهدید علیه اطلاعرسانی و مالکیت معنوی کشور آمریکا و علیه اقتصاد آمریکا، خواند. البته دخالتهای آمریکا در مسئله هنگکنگ هم خود ماجرای دیگری است که روابط دو کشور را شدیداً متشنج کرده است که بررسی آن مجال دیگری میطلبد.
درگیریهای پس از انتخابات
اما ترامپ پس از انتخابات و پس از ناکام ماندن در رقابتها و حالا که تقریباً مطمئن است که باید جایش را به «جو بایدن» دهد، همان خط پیشینِ جنگ با چین را با سرعت و انسجام بیشتری پیگیری میکند؛ تا یکی از میراثهای دولت خود را تخریبِ حدأکثری روابط با چین قرار دهد. گذشته از آنکه دائم در اخبار میشنویم که ترامپ دوباره، سهباره و... یک، دو و.... فرد یا شرکت را تحریم کرده است، باید بگوییم که تمرکز دولت ترامپ -البته به رهبری «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجهاش- تحریک چین و فشار آوردن به این کشور از طریق سرزمینهایی است که چین آنها را بخشی از خود میداند. یکی از اینها هنگ کنگ است اما چون حکمرانان آن از طرف چین انتخاب شدهاند، آمریکا جز تحریم مسئولان آن، لغو امتیازات تجاری و... کاری از دستش بر نمیآید. اما مورد دیگر تایوان است که چون دولت آن نیز مستقل از چین و مخالف با پکن است، بهترین گزینه برای آمریکاست تا آن را اهرم فشار بر حزب کمونیست چین کند.
در آخرین اقدام، علیرغم همه هشدارهای چین تایوان و آمریکا نخستین نشستهای سطح بالای خود تحت گفتوگوی اقتصادی جدید را برگزار کرده و ضمن امضای یک توافقنامه ۵ ساله، قول همکاری آینده در حوزه سلامت، فناوری و امنیت را دادهاند. این نشستها تحت اداره «چن چرن-چی»، معاون وزیر امور اقتصادی تایوان و «کیت کراچ»، معاون وزیر امور خارجه آمریکا با هدف اعلام شده ایجاد پیوندهای تاریخی و ارزشهای مشترک دموکراتیک برگزار شدند و طی آنها مقامات ارشد دولت برای نخستین بار روز جمعه دیدار و یادداشت تفاهم ۵ ساله امضا کردند.
چین پیش از این نیز هنگامی که «آلکس ازار»، وزیر بهداشت آمریکا در ماه اوت و «کیث کراچ»، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در ماه سپتامبر به تایوان سفر کردند واکنشی خشمگینانه نشان داده و هر بار حتی جنگندههای خود را به نزدیکی این جزیره اعزام کرد. اما دولت ترامپ به ویژه پس از انتخابات حمایت از تایوان را از جمله با فروش تسلیحات جدید تشدید کرده و زنگ خطر را برای چین به صدا در آورده است. سفر «اندرو ویلر»، رئیسآژانس حفاظت محیط زیست آمریکا که مقامی در سطح عضو کابینه است، به چین خود یکی از این زنگ خطرهاست.
البته اخیراً دولت ترامپ رهبران استقلالطلب تبت را نیز مورد توجه خود قرارداده است. رهبر سیاسی در تبعید تبت برای نخستین بار در ۶۰ سال گذشته به کاخ سفید رفته؛ اقدامی که میتواند باعث خشم بیشتر پکن شود؛ چین، ایالات متحده را به تلاش برای بیثبات کردن منطقه متهم کرده است.
«لوبسان سانگای»، رئیساداره مرکزی تبت به دعوت «رابرت دسترو»، هماهنگکننده ویژه آمریکا در امور تبت که به تازگی به این سمت منصوب شده به کاخ سفید رفت. اداره مرکزی تبت مستقر در تارامشالا، هند در بیانیهای اعلام کرد: این دیدار غیرمنتظره شاید یک روند خوشبینانه برای دیدارهای بیشتر با مقامهای آمریکا و عادی سازی روابط در سالهای آتی باشد.
مایک پمپئو در اواسط سال جاری میلادی پکن را به نقض حقوق بشر در تبت متهم کرده و گفته بود، واشنگتن از خودمختاری معنادار برای این منطقه حمایت میکند. مقامهای پکن از آن زمان دولت آمریکا را به استفاده از وضعیت تبت برای ترغیب جدایی طلبی در چین متهم کردهاند. همچنین «شی جینپینگ»، رئیسجمهوری چین در اوت گفته بود که این کشور به دنبال ایجاد یک مکان غیرقابل نفوذ در تبت با هدف حفاظت از وحدت ملی است.
بایدن و چین
گرچه تقابل با چین بخشی از استراتژی ملی آمریکاست، اما به نظر میرسد که حساسیتهای بایدن نسبت چین از دولت ترامپ که تقابلی ایدئولوژیک با چین دارند بسیار کمتر باشد.اندیشکده «کارنگی» آمریکا در گزارشی نوشته بود که بایدن روسیه را بزرگترین تهدید برای آمریکا میداند که سیاست تضعیف کشورهای غربی و تضعیف نهادهای غربی مانند ناتو و اتحادیه اروپا و واژگونی نظم لیبرال غربی را دنبال میکند.
ایناندیشکده همچنین پیشبینی کرده بود که چهار سال آینده (درصورت پیروزی بایدن که تقریباً قطعی است) برای روابط آمریکا و روسیه پرتلاطم خواهد بود. اگر این تحلیل کارنگی را بپذیریم که بیراه هم نیست باید نتیجه بگیریم که تمرکز بایدن روی تقابل با چین بسیار کمتر از ترامپ خواهد بود.
وزیر امور خارجه تایوان چند روز پیش ابراز اطمینان کرد که دولت آتی رئیسجمهور منتخب آمریکا، جو بایدن، پس از مذاکرات اقتصادی سطح بالایی که با دولت کنونی آمریکا انجام شده، از توافقنامه تجاری دوجانبه حمایت خواهد کرد.«جوزف وو» که پس از مذاکرات اقتصادی آمریکا و تایوان در تایپه صحبت میکرد، حمایت فراحزبی از تصمیم گوشت تایوان و درخواست ۵۰ سناتور آمریکایی در ماه اکتبر از هر دو حزب دولت ترامپ مبنی بر آغاز مذاکرات توافق تجاری با تایوان را یادآور شد. و اظهار کرد: فکر میکنم حمایت هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در کنگره آمریکا همچنان بسیار قوی است و به گمان من چنین حمایتی از توافق تجاری دوجانبه، در دولت جدید آمریکا هم ادامه پیدا خواهد کرد.
این اظهارات گرچه حظی از واقعیت دارد؛ اما کاملاً با از عزل نظر از تفاوت دیدگاه بایدن و ترامپ نسبت به چین گفته شده است. اگر تفاوت دیدگاه این دو نسبت به چین را نظر بگیریم، متوجه این نکته خواهیم شد که آمریکا تکیه گاه چندان قابل اطمینانی برای تایوانی نیست که در مرز کشور چین است.
درست است که معامله تجاری بین آمریکا و تایوان حمایت آمریکا را هم از جانب نمایندگان دموکرات و هم جمهوریخواه به دست آورده، اما جو بایدن مقاصد خود برای سیاستش در قبال چین را بیان نکرده است. به نظر میرسد وی طرفدار راهحلهای چندگانه است و این امر باعث به وجود آمدن نگرانی در تایوان از بابت آن شده که بایدن ممکن است به دنبال تعامل مجدد با پکن باشد؛ اما این نگرانیها در صحبتهای وو هیچ ظهوری نداشته است.
انجامِ کلام
در پایان باید گفت، آنچه آمریکا را به اقدام علیه چین وا میدارد، قدرت و پیشرویهای سریع چین در میدان اقتصاد است، البته خود این به تنهایی این وحشت را نساخته است، بلکه پیشبینی تبدیل شدنِ این سیطره اقتصادی به سیطره نظامی و سیاسی است که عامل وحشت است، گرچه چین بارها تأکید کرده است که قصد این را ندارد که جای آمریکا را بگیرد، اما گویا سیاستمداران آمریکایی چندان باوری به این حرفها ندارند و همچنان از سست شدن جایگاه خود در شرق آسیا و تبع آن در کل جهان وحشت دارند، و تا وقتی این وحشت هست، این تنشها هم باقی خواهد ماند، اما آنچه تفاوت میکند آن است که محور سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ مقابله با چین بود. در واقع اگر هر یک از دولتهای آمریکا یک شیطانِ اصلیِ خارجی معرفی میکردند و سیاست خارجی خود را در تقابل با آن تعریف میکردند، شیطانِ اصلیِ خارجی برای ترامپ چین بود.
برخی کارشناسان باور دارند، هر دو کشور پیوندهای عمیق اقتصادی و... دارند، از این رو پیشبینی یک «جنگ سرد» بین آمریکا و چین، آنطور که بین آمریکا و شوروی وجود داشت، چندان محتمل نیست، چرا که امروز دیگر «دیوار آهنین» به معنای آن روزش وجود ندارد. اما یک چیز را نباید از نظر دور داشت، و آن اینکه جهتِ رویارویی طرفین، تشدید تنشها را نشان میدهد و آینده روشنی را برای روابط واشنگتن-پکن نشان نمیدهد. نسبت به این تحلیل باید گفت که دیگر نمیتوان چندان مطمئن بود، گرچه واقعبینانه مینماید.