کنکور تنـها راه موفقیت نیست!
کنکور واژهای سوئدی به معنای سد است. این واژه استرسزا زندگی بسیاری از افراد را تحت تاثیر قرار داده است. کنکور برای برخی افراد منجی و برای برخی دیگر نیز وحشت به دنبال دارد. همین قضیه زندگیهای زیادی را تحت تاثیر قرار داده است.
در سالهای اخیر اگرچه پذیرش دانشجو بهاشکال مختلف همچون غیرانتفاعی، بدون آزمون، پذیرشهای گسترده دانشگاه آزاد، علمی کاربردی و... از سطح استرس داوطلبان کاسته است اما کنکور مشکلات و شرایط مناسب را برای افراد بهدنبال دارد. در حالی که سالهاست مسئله حذف کنکور در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در دورههای مختلف مطرح میشود اما هنوز به نتیجه نرسیده است. در ادامه تجربه برخی از داوطلبان را از شرکت در کنکور میخوانید.
رتبه 140 کنکور در سال 89 از حال و روز خود میگوید. او در رشته ریاضی و فیزیک جزو معدلهای برتر مدرسه بود. در آن دوران ترازهای قبل از کنکورش هم همیشه برتر بود. او اینگونه درباره خود روایت میکند: در دانشگاه امیرکبیر، نفت قبول شدم و همزمان در رشته هنر نیز درس میخواندم. هماکنون در دورههای جواهرسازی شرکت میکنم تا بتوانم از این مهارت برایاشتغال استفاده کنم. هرچند هماکنون برای گذران امور در بنگاه معاملات ملکی هم فعالیت میکنم. اما بهدلیل حفظ وجهه به خانواده و اطرافیان گفتهام در یک مدرسه غیردولتی درس میدهم.
فارغالتحصیلی دیگر در یک شرکت خدمات کامپیوتر فعالیت میکند. او در مقطع کارشناسی رشته تربیت بدنی فارغالتحصیل شده و به گفته خودش کارش هیچ ربطی به فعالیتش ندارد. او در این خصوص اظهار میدارد: تحصیلات دانشگاهی برای فرد مهم است به شرطی که در روند تحصیل بر اطلاعاتش افزوده شود. در غیر این صورت نمیتواند در روند جامعهپذیری و ارتقای جایگاه شغلی فرد تاثیرگذار باشد.
فردی دیگر نیز در یک شرکت خصوصی در بخش بازرگانی فعالیت میکند. او بیش از 10 سال از فارغالتحصیلیاش در مقطع کارشناسی میگذرد. به گفته خودش 4 سال پشت کنکور مانده است. هر سال بهدلایل مختلف در کنکور سراسری قبول نشده است. او با بیان اینکه بهدلیل قبولی در کنکور افسرده شده است، تاکید کرد: خانوادهام بنده را الزام کردند که در دانشگاه قبول شوم، اما همین قضیه استرس و اضطرابم را چندین برابر کرد.
نامبرده در همین رابطه میافزاید: بهدلیل تنشهای عصبی آن دوران مشکلات متعدد روحی و روانی دارم و همین قضیه باعث افسردگیام شد و تاکنون برای درمانم به پزشکان و مشاوران اعصاب و روان متعدد مراجعه کردهام، اما نتیجه نداشته است. در خانواده ما کسی تحصیلات دانشگاهی نداشت و آنها من را ملزم به قبولی در دانشگاه کردند غافل از اینکه این حرفها و رفتارها بهجز استرس، اضطراب و افسردگی نتیجه دیگری ندارد. در ضمن همین تحصیلات هم در ارتقای جایگاه شغلیام تاثیر نداشت.
فارغالتحصیلی دیگر، کنکور را منجی زندگی خود میداند. او قبل از قبولی در کنکور زندگی بیهدفی داشته است. وی در همین رابطه اظهار میدارد: قبولی در دانشگاه زندگیام را تغییر داد. من دیگر آدم گذشته نیستم. همین قضیه باعث شد که دیدگاهم نسبت به قبل عوض شود و تا مقطع تحصیلات تکمیلی درس بخوانم و هماکنون در یک شرکت معتبر فعالیت دارم. اینکه امروز فرد مستقلی هستم را مدیون قبولیام در کنکور است چون در حین تحصیل به سرکار رفتم و همین امر اتفاقات مناسب را برایم به همراه داشت.
یک فارغالتحصیل مهندسی نیز در این خصوص معتقد است: سال 90 در رشته عمران قبول و در این حین با اساتید به نام این رشته نیز آشنا شدم. هرچند امروزه تحصیل در مقطع کارشناسی کافی نیست و افراد باید مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری را هم بگذرانند. این در حالی است که بازار کار برای جذب نیرو هم مناسب نیست. بنده هماکنون در مغازه پدرم کار میکنم و علاقهای هم به استخدام در سازمانها ندارم، چون اقدامات فراوان برای ارتقای جایگاه شغلیام انجام دادهام اما در کشور ما ظرفیت مناسب برای جذب نیرو وجود ندارد. مسئولان باید بهاشتغال توجه کنند. هرچند دانشگاههای کشور هم چندان مهارت محور نیستند.
به نقل از برنا؛ برخی کنکوریها تصور میکنند که قبولی تنها راه برای حرکت به سوی موفقیت است اما غافل از اینکه کنکوریهای دهه گذشته این روزها تصورشان از زندگی عوض شده و صرفا با تحصیلات خود فعالیت شغلی ندارند از این رو باید به پشت کنکوریها یادآور شد علاوهبر تلاش برای رسیدن به موفقیت، کنکور تنها گذر نیست و میتوان راههای زیاد دیگری را انتخاب کرد.