مذاکرات بین الافغانی باید بین الافغانی بماند(نگاه)
سبحان محقق
نخستین جلسه مذاکرات میان طالبان و دولت کابل، که روز شنبه 22 شهریور در هتل «شرایتون» شهر «دوحه» برگزار شد، بازخوردهای متفاوتی داشته است؛ برخی از این نشست راضی بودهاند و حتی «حبیبه سرابی» مذاکرهکننده دولت کابل، به خبرگزاری فرانسه گفت که آغاز مذاکرات بسیار مثبت بوده است. دیگر مقامات کابل هر چند تا این اندازه ابراز رضایت نکردهاند، ولی گفتهاند که به مذاکرات ادامه خواهند داد و نخستین موضوع محوری در مذاکرات نیز باید برقراری آتشبس باشد.
اتفاقا همین تمایل به تداوم مذاکرات، در سران طالبان نیز مشاهده شده است. مولوی «عبدالحکیم حقانی» رئیسهیئت مذاکرهکننده طالبان، گفت، با آغاز مذاکرات مستقیم، درباره آتش بس نیز بحث وگفتوگوخواهد شد. وی افزود: ما به مذاکرات صلح امیدوار هستیم و مردم افغانستان گذشته را تجربه کردهاند.
این اظهارات و موضع گیریها، به خوبی نشان میدهد که همه در افغانستان از جنگ 19 ساله جاری و یا به قولی، 42 ساله خسته شدهاند. این تمایل به صلح، نقطه مشترک خوبی میان طالبان و دولت کابل است و از این پس نیز میتواند یک موتور محرک برای پیشبرد و به نتیجه رسانی مذاکرات باشد.
پیش از این، در ارتباط با طالبان و مطالباتش در مذاکرات، حرفهای زیادی زده میشود، مثلا گفته شده است که آنچه طالبان درصدد تحقق آن در افغانستان است، نه از طریق مذاکرات، بلکه با جنگیدن به دست میآید. اما، نکته امیدبخشی که وجود دارد این است که طالبان پس از شش ماه پشت کردن به میز مذاکرات، بالاخره پذیرفت که با دولت کابل گفتوگو کند. علاوهبر آن، «ملاعبدالغنی برادر» از رهبران طالبان، در نشست مذاکرات بینالافغانی روز جمعه، از امارات حرفی نزد و گفت که در افغانستان باید یک سیستم اسلامی ایجاد شود، و این نوعی انعطاف و عقبنشینی را نشان میدهد. در کابل نیز انعطاف برای پذیرش برخی شرطهای طالبان وجود دارد.
اما، چیزی که ممکن است برخی ناظران را در مورد به نتیجه رسیدن مذاکرات دوحه نا امید کند، درهم ریختگی شرایط جاری در افغانستان است، به طوری که ما هماکنون شاهد دو روند کاملا متضاد و متناقض هستیم؛ در داخل افغانستان جنگ همچنان جریان دارد و قربانی میگیرد، و همزمان با آن، در دوحه مذاکرات صلح جریان دارد. برخی از ناظران شرایط موجود را حاصل وجود شکاف میان بخش نظامی و بخش سیاسی طالبان میدانند و میگویند که هر کدام از آنها کار خودش را میکند؛یکی میجنگد و دیگری به دنبال مذاکره و صلح است! برخی نیز میگویند در حال حاضر حدود 20 گروه در افغانستان علیه دولت میجنگند که اصولا از طالبان حرف شنوی ندارند.
اما، موارد بالا خطر چندانی برای مذاکرات دوحه و برقراری صلح در افغانستان ایجاد نمیکنند، زیرا اولا ، اگر واقعیت داشته باشد که شاخه نظامی طالبان سرکشی میکند، در نهایت مجبور است که به تبعیت از شاخه سیاسی تمکین کند و اگر هم حملات جاری، حقه و تدبیر خود رهبران طالبان باشد، آنها نمیتوانند در دراز مدت، با این روش، از طرف مقابل امتیاز بگیرند؛ یا باید این سیاست را متوقف و یا میز مذاکره را ترک کنند.
در مورد 20 گروهی که درباره آنها حرف میزنند، هم باید این نکته ظریف را در نظر داشت که در افغانستان تنها گروه متخاصمی که ریشه در قومیتهای این کشور دارد، طالبان است و دیگر گروهها، از جمله داعش و القاعده، برای مردم افغانستان غریبه محسوب میشوند و تجربه ثابت کرده است که آنها نمیتوانند حرکت خود را در میان اقوام این کشور توسعه بدهند.
لذا، همان طور که ما میبینیم، جنگهای جاری داخلی در افغانستان، برای مذاکرات بینالافغانی در قطر، خطر محسوب نمیشوند. با این حال، خطراتی مذاکرات قطر را تهدید میکنند، که منشأ خارجی دارند. این خطرات هم از نوع ایدئولوژیکی و هم سیاسی هستند.
در طول مذاکرات ممکن است که طالبان تحت تاثیر فشارهای عربستان، به مطالبات افراطی خود برگردد و به اجرای آموزههای وهابیت اصرار بورزد. یا اینکه ممکن است کل مذاکره کنندگان دو طرف تحت فشارهای سیاسی آمریکا قرار بگیرند و مذاکرات روند عادی خود را طی نکند.
در هر حال، تا زمانی که مذاکرات دوحه، بینالافغانی باقی بماند، میتوان به نتیجه بخش بودن آن و بر قراری صلح در افغانستان امیدوار بود، اما اگر مذاکرات فقط در ظاهر بینالافغانی باشد و در پشت پرده، آمریکا بخواهد آن را مهندسی کند، این مذاکرات برای مردم افغانستان، پیامدهای مثبت نخواهد داشت. بهخاطر درک همین خطر است که «عبدالله عبدالله» رئیس شورای مصالحه ملی افغانستان، عصر دیروز اعلام کرد، مذاکره میان طالبان و دولت افغانستان بدون حضور خارجیها برگزار میشود.