نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-34
قرائت انحرافی اصلاحطلبان از منظومه تفکر دینی
محمد خاتمی همواره دین را دربرابر خواست مردم قرار میدهد و لذا تأکید میکند که اگر دین در برابر این خواستها نرمش نشان ندهد، سرانجام مردم یا دین را کنار میزنند و یا دست به برداشتهای جدید و متفاوت از دین میزنند! یعنی دین را تغییر میدهند به محتوایی غیرآنچه بوده است! همان کاری که گروه همفکران او و خودش انجام داد: «معتقدم که دین برای آنکه بماند نباید آن را محصور در یک برداشت خاص کرد(!)، طبع بشر چنین است که اگر دین یا هر نهاد دیگری را وافی به مقصود [کدام مقصود؟] نیافت، یا آن را کنار میگذارد و یا برداشت تازه از آن خواهد داشت و این امری است که در تاریخ رخ داده [پروتستانیسم] و باز هم رخ خواهد داد.»1
دین اسلام با شناختی که امام خمینی(ره) براساس قرآن و احادیث و سنت نبوی و علوی در انقلاب اسلامی ارائه کردند، آیا چنین ویژگی دارد که در مسیحیت قرون وسطا وجود داشت؟ اگر اسلام فینفسه چنین مباینتی با فطرت انسانها داشت – نه با عرفیاتی که شرایط زمانی و استعمار ایجاد میکند – در تاریخ معاصر، حداقل در دورة مشروطه، روشنفکران موفق به پروتستانیسم اسلامی میشدند که با تمام قوایی که داشتند و حمایتهای قدرتهای بیگانه چون انگلیس و روس و جولان آنها در داخل کشور، موفق به انجام آن نشدند و علت اصلی ناکامی آنها ذات پاک و الهی و سالم اسلام و مدافعان حریم آن یعنی روحانیت بود.
طیف روشنفکران اصلاحطلب و دوم خردادی در تعریف خود از دین و بخصوص حضور دین در زندگی اجتماعی، سیاسی و حکومتی، عملاً قائل به دین حداقلی هستند. به این معنا که برخی اصول و آموزههای اسلام را از آن حذف و مابقی آن را که میتواند سازش با غرب را تحمل کند، مبنا قرار میدهند. اگر استکبارستیزی و حمایت از مظلومان عالم را از اسلام حذف کنیم،- یعنی بخشی از آرمان مهم انقلاب اسلامی را نادیده بگیریم- این اسلام، مورد قبول استکبار است. همان اسلامی که امروز در برخی از کشورهای مدعی حکومت اسلامی میبینیم. آنچه به عنوان اسلامهراسی از سوی مستکبران ترویج میشود، بخاطر همین بخشهای مهم اسلام است.
رهبر معظّم انقلاب در پاسخ به چنین برداشتی از اسلام که توسط این طیف دنبال میشود، میفرمایند: «دین حداقلی و اکتفای به حداقلها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ ما در معارف خودمان چیزی بهعنوان دین حداقلی نداریم، بلکه در قرآن کریم در موارد متعددی اکتفای به بعضی از تعالیم دینی دون [منهای] بعضی، مذمت شده است «اَلَذینَ جَعَلُوا القُرءانَ عِضینَ»2 یا آیة شریفة «وَ یَقُوُلونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعضٍ»3 که مربوط به منافقین است، اشاره به همین است.»4
و در تشریح این مسئله و انطباق آن با شعار و خواست مخالفین نظام و مستکبرین، میفرمایند: «آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی و مشخّصاً جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند- گاهی میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم- [همین است]. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ این معنای تغییر رفتار است. تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفتهها و نوشتهها تعبیر میشود به دین حداقلّی؛ یعنی کاستن از آرمانها که بهمعنای نابودی سیرت دین است. این دین حداقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن.
حالا در چنین وضعیتی هدف ما این است و خطمشی قطعی ما باید این باشد که دنبال اسلامِ تمام و کامل باشیم؛ یعنی دنبال این باشیم که واقعاً تا آنجایی که در قدرت ما است تلاش کنیم- حالا خدای متعال بیش از آنچه در توان ما و در قدرت ما است، از ما توقّع نمیکند- اما تلاش ما این باشد و هدفگذاری ما این باشد که همة اسلام- اسلام به کامله، به تمامه- در جامعة ما تحقّق پیدا کند. وقتی هدف این شد، فوراً یک مسئلهای پیش میآید و آن مسئلة «اسلامهراسی» است که امروز در دنیا رایج است. بهنظر من در برابر پدیدة اسلامهراسی مطلقاً نباید منفعل شد؛ بله، اسلامهراسی وجود دارد؛ عدهای دارند مردم را، جوامع را، جوانان را، اذهان را از اسلام میترسانند؛ اینها چه کسانی هستند؟ درست که مسئله را میشکافیم و در مسئله دقّت میکنیم، میبینیم که اینها همان اقلیت قلدر و زیادهخواهی هستند که از حاکمیت اسلام میترسند؛ از اسلام سیاسی میترسند؛ از حضور اسلام در متن زندگی جوامع میترسند؛ علّت ترسشان هم این است که منافع آنها لطمه خواهد خورد. اسلامهراسی در واقع ترجمةهراس و سراسیمگی قدرتها در مقابل اسلام است؛ واقع قضیّه این است.5
و در جای دیگر میفرمایند: ترویج دین حداقلی و دین سکولار که با هر رفتار شخصی و اجتماعی قابل انطباق است، از جمله اهداف پنهان برنامههای عمدتاً اجتماعی رسانههای بیگانه است.6
ملاحظه میکنیم که تعریفها و تفسیرهای مبتنی بر دموکراسی و فرهنگ غربی، تا چه میزان به اسلام و مصالح مسلمانان لطمه وارد میکند و راه را برای ورود دشمنان و تسلط آنان بر کشور فراهم میسازد و در واقع روشنفکران سکولار چنین راهی را میروند.
پانوشتها:
1- روزنامة صبح امروز، 21/9/1378.
2- سورة حجرات: آیه 91.
3- سورة نساء: آیة 150.
4- دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری،21/12/1393.
5- همان
6- دیدار با رئیسو مدیران سازمان صدا و سیما، 20/7/1394.