آسیب شناسی سریالهای شبکه نمایش خانگی- بخش اول
عملیات تخریب سبک زندگی با سلاح تصویر!
آرش فهیم
شبکه نمایش خانگی دچار دل مردگی و خوابزدگی است. سریالهایی با داستانهای عاشقانه که گاهی به سوژههای ممنوعه هم میپردازند این شبکه را غرق کردهاند.
شخصیتهای این سریالها شباهت زیادی به مردم عادی ندارند بلکه مانکنهایی با قلب یخی هستند! این روزها شبکه نمایش خانگی پر از سریالهایی است که در هر قسمت، قصهای پنج دقیقهای را با آب بندی به یک ساعت میرسانند؛ قورباغههایی که نهنگ آبی میشوند! شهرزاد قصه قو اگر بود با این همه آب بندی در این سریالها،از هرچه قصهای دل آشوب میشد! بعضی از این آثار با اینکه ساخت ایران هستند اما درترویج بیهویتی و ولنگاری با سریالهای مبتذل ماهوارهای همگناه شدهاند. برخی از این سریالها با پشتیبانی هیولاهای اقتصادی ساخته میشوند و مثل کرگدن، به جان فرهنگ افتادهاند!
تولید سریالهای شبکه نمایش خانگی، طی دو سال اخیر افزایش یافته است. اغلب این آثار، از نظر ساختاری و محتوایی در مقایسه با سریالهای تلویزیونی نیز در مرتبهای پایینتر قرار میگیرند. اما بهخاطر پرداخت غلیظ به موضوعاتی که در تلویزیون کمتر امکان پرداخت دارند، حاشیه ساز شدهاند و همین حواشی هم موجب شده تا خبرساز شوند و مورد توجه قرار بگیرند.
با توجه به اهمیت و حساسیت سریالها که از اصلیترین ابزارهای القای سبک زندگی و ذائقهسازی به شمار میروند، سریالهای تولید بخش خصوصی که در شبکه نمایش خانگی عرضه میشوند نیاز به آسیب شناسی اساسی دارند. بهویژه اینکه این سریالها از طریق مجاری مختلفی چون فضای مجازی و vodها نیز به سادگی در دسترس خانوادهها قرار دارند.
مهمان ناخوانده در فضای فرهنگی ایران!
یک دهه قبل، عرصه فرهنگ و هنر در ایران، میزبان یک میهمان ناخوانده شد. تا سال 1389 سریالها فقط از مجرای صداوسیما تولید و پخش میشدند. اما از ۱۰ سال قبل، بخش خصوصی نیز به ساخت این محصولات روآورد و برای نخستین بار، سریالها در مغازهها و سوپرمارکتها سر درآوردند! اما در تمام طول ۱۰ سال اخیر، این سریالها درگیر حاشیههای خاصی بوده اند؛ از ناقص ماندن تولید و پایین آمدن کیفیت در فصول و قسمتهای پایانی گرفته تا مسئله نظارت و مشکلات محتوایی و از همه مهمتر، باز شدن پای مفسدان اقتصادی و صاحبان سرمایههای مشکوک.
جریان سریالسازی توسط بخش خصوصی، هر روز با مسائل بیشتری مواجه میشود. مانور بسیار شدید بر زندگیاشرافی، فضای غالب در این سریالهاست؛ این آثار، طی قسمتهای متمادی، ذهن مخاطب را در بیهودگیاشرافی غرق میکنند.
دکتر امیررضا مافی، مدرس فلسفه و منتقد سینما چندی قبل در یک برنامه رادیویی درباره جذب مخاطب از طریق تمرکز بیش از حد بر زندگیاشرافی و پر زرق و برق گفته بود: «برخی از این سریالها با به تصویر کشیدن زندگی تجملاتی ذهن مخاطب را دچار نوعی تخدیر میکنند.»
اما با بررسی چهار سریال که طی یک سال گذشته در شبکه نمایش خانگی منتشر شدهاند، این شاخصهای محتوایی به چشم میخورد: مناسک و سرگرمیهای غیراخلاقی در جمعهای جوانانه، ازدواج مردان جوان با زنان مسن و برعکس با اهداف اقتصادی، دامنزدن به بیقانونی و القای عدم حضور قوه قهریه و انتظامی، خشونت مفرط، نمایش پررنگ مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی و قمار بازی، عشق چند ضلعی به سبک سریالهایترکیهای، آدمربایی و تجاوز به عنف، خودفروشی، عشق به محارم و...
شاید بتوان چکیده آنچه در بسیاری از سریالهای شبکه نمایش خانگی اتفاق میافتد را در این سخن محمدرضا عباسیان، کارشناس سینما بدانیم که چندی قبل در گفت وگویی ابراز داشت: «برخی از سریالهای شبکه نمایش خانگی، روی شبکه جم را سفید کردهاند!»
نظارت بر نمایش خانگی چگونه است؟
اما سؤال اساسی این است که شبکه نمایش خانگی، چرا به این مرحله رسید و نظارت بر آن چگونه است؟
سعید رجبی فروتن، نخستین مدیری که در زمان ریاست وی بر شبکه نمایش خانگی، ساخت و توزیع سریال در این شبکه آغاز شد، در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان درباره سابقه این عرصه میگوید: «درسال 1372 با قانونی شدن استفاده از ویدئو در ایران بود که برای اولین بار چند آییننامه مربوط به پروانه ساخت آثار ویدئویی به امضای وزیر وقت ارشاد رسید؛ ازجمله این آئین نامهها مربوط به انتشار سریال در این عرصه بود. با این حال تا سال 1389 که اولین سریال وارد شبکه نمایش خانگی شد هیچ اثری تحت عنوان مجموعه یا سریال ارائه نشده بود که حتی راجع به پروانه صدورنمایش آن بحث و گفتوگویی صورت گیرد.»
وی درباره چرایی و چگونگی انتشار فیلم و سریال در فروشگاه و سوپرمارکت نیز توضیح میدهد: «در اواسط دهه 80 اتفاقی در کشور رخ داده بود؛ برای اینکه بتوانیم خریدار ومشتریان بیشتری برای نسخه فیزیکی آثار سینمایی پیدا کنیم موسسات ویدئو- رسانه با هم به یک اتاق نظری رسیدند و آمدند قیمت کالای خود راکاهش دادند و تیراژ را بالا بردند و در مقابل از ما خواستند که آثارشان فقط در ویدئو کلوپها یا فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی عرضه نشوند بلکه در یک بازار گستردهتر شامل سوپرمارکتها یا واحدهای صنفی مشابه که مردم درطول شبانهروز به آنها مراجعه میکردند هم کالاهای آنها عرضه شود. این توسعه و گسترش طولی و عرضی بازار باعث شد که در واقع یک تجارت نسبتاً موفقی برای محصولات ویدئویی وقت پدید بیاید و به همان نسبت قیمت رایت و حقوق ویدئویی آثار سینمایی با جهش قابل توجهی روبهرو شود. به هرحال مجموعه این عوامل دست به دست هم داد تا بعضی از تهیهکنندگانی که از هوش و فراست بیشتری برخوردار بودند سریالهایی را تولید کنند.»
رجبی فروتن درباره مقررات نظارت بر سریالهای شبکه نمایش خانگی نیز میگوید: «قرار بود که وزارت ارشاد بهعنوان ناظر محتوایی سریالهایی که در شبکه ویدئویی عرضه میشدند در چارچوب همان محدودیتها، چشماندازها و اهداف که رسانه ملی ما به دنبالش بود و میخواست محقق کند به این عرصه کمک کنند. طی 11 سال گذشته که از عمر شبکه نمایش خانگی میگذرد 33 سریال ساخته شده است و در بین آنها آثار خوب، متوسط، ضعیف و غیرقابل دفاع هم وجود داشته است. به نظر میآید در سالهای اخیر گرایش بیشتر سرمایهگذاران به این عرصه به دلیل هدفهای مالی بوده است. اما این واقعیت هم باید در نظر بگیریم که هرچه ماجلوتر آمدیم سیاستهای ممیزی و پخش در دولت با آنچه در صداوسیما اعمال میشود
بیشتر شد.»
وی در پاسخ به این پرسش که چرا سریالهای شبکه نمایش خانگی به سمت مضامین رایج در سریالهای مبتذل ماهوارهای رفتند هم بیان میکند:«در شبکه نمایش خانگی کارها دارای یک آزمون و خطا هستند و خطا و لغزشها ازطرف مراجع مسئول صورت میگرفته که در مجموع به چالشی رسیدیم که به آن اشاره کردید. بسیاری از فعالان این حوزه تلاش میکنند با کپیبرداری از سریالهای پرطرفدار خارجی نمونههای وطنی بسازند و برخی نیز توفیق داشتند که در نمونهبرداری اقتضائات فرهنگی و هنجارهای عرفی را مدنظر قرار دهند اما بسیاری نیز موفق نبودهاند. با هشدارهایی که داده شد و نیز با تجدید نظرهایی که در گروههای پروانه ساخت و شوراهای پروانه نمایش انجام گرفت انتظار میرفت یک مقدار فضا تغییر کند و احیانا اگر موجبات نگرانی برای مخاطبان یا خانوادهها ایجاد شده این نگرانیها برطرف شود. اما کماکان این مسئله و تمایز بین ضوابط پخش و ممیزی وجود دارد.»
سریال یا چیپس و پفک؟!
صادق یزدانی، فعال رسانهای و کارشناس فرهنگی در گفت وگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «سریالهای شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر با دیالوگهای نخنما و سطحی و قصههای عاشقانه کلیشهای، مخاطب را در نازلترین سطح فکر نگه میدارند. این سریالها با رویکرد سرمایهداری تولید میشوند تا در کنار چیپس و پفک در فروشگاهها یا فضای مجازی عرضه شوند و هدفی جز ذائقهسازی منفی برای مخاطب نگونبخت خود ندارد. مخاطبی که برای سرگرمیدر اوقات فراغتش با پرداخت هزینهای، فیلم و سریالی را میخرد یا دانلود میکند اما در پایان، خرید فلان مدل و برند لباس و تزئینات منزل به او القا میشود. به همه اینها تأثیر مخرب این قبحشکنیها در قشر خردسال و نوجوان را اضافه کنید. پوشش نامناسب، تجملگرایی، حرکات غیراخلاقی، موسیقیهای بیاصالت و دیالوگهای پر از کلمات رکیک و پرکنایه و البته سرشار از رذائل اخلاقی، دروغ و غیبت، تمسخر و... در این سریالها به وفور دیده میشود اما از سوی وزارت ارشاد مورد بازبینی و تغییر قرار نمیگیرد.»
وی تأکید میکند: «وضعیت نامناسب نظارت و تولیدات محتوایی در حوزه سریالهای خانگی به این بحران فرهنگی دامن زده و آن را تبدیل به معضلی تازه برای فرهنگ کشور کرده است. معضلی که راهش را باید در تغییر سیاستهای کلان وزارت ارشاد جست.»
عملیات جریان نفوذ؛ قوه قضائیه ورود کند!
شاید لازم است جریان تولید سریالهای شبکه نمایش خانگی را ریشهایتر نگاه کنیم؛ آیا ابتذال شدید، تلاش برای قبح زدایی از موضوعات غیراخلاقی، مانور گسترده در زندگیهای تجملاتی واشرافی، کپیبرداری از سریالهای نازل ماهوارهای و. .. در اغلب این آثار، صرفا ناشی از ضعف نظارت است؟ برخی از کارشناسان معتقدند که اساساًترویج ابتذال در عرصههایی چون سینما، تئاتر، موسیقی و سریالهای نمایش خانگی، یک ابزار برای اهداف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هستند.
محمد محمدی، کارشناس رسانه و فعال فرهنگی در گفت وگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «برخی از سریالهای شبکه نمایش خانگی، نه تنها از نظر محتوایی بلکه از نظر ساختاری و فنی هم بسیار ضعیف و سطح پایین هستند؛ طوری که گویی کپی بیکیفیت سریالهایترکی هستند! یکی از اهداف این جریان، تضعیف صداوسیما بود؛ موضوعی که از سوی مدیرکل سابق شبکه نمایش خانگی به طور رسمیو علنی اعلام شد. اما مشکل این سریالها فراتر از این هستند و شاهد تولید سریالهایی در این فضا هستیم که از مشکلات اخلاقی و فرهنگی رنج میبرند و گویی نظارتی بر آنها نیست.»
وی میافزاید: «بنده معتقدم که پس از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و آزمون و خطاهای مختلف در عرصه مدیریت فرهنگی، دیگر با اشتباه و خطا مواجه نیستیم، بلکه با نفوذ مواجهیم. اتفاقی که رهبر معظم انقلاب از 30 سال قبل تاکنون همواره نسبت به آن هشدار داده بودند؛ ایشان در یکی از بیاناتشان از
«نفوذ سازمان یافته» سخن گفتند. یکی از مصداقهای بارز نفوذ سازمان یافته، همین سریالهای شبکه نمایش خانگی هستند؛ در این عرصه، روابط پشت پرده بسیار زیاد است و افراد بهگونهای سازماندهی شدهاند که خروجیاش، سریالهای سخیف است که برخی از آنها به شدت در پی قبحشکنی هستند.»
مدیر روابط عمومی بنیاد روایت فتح تصریح میکند: «با وجود نفوذ فرهنگی و ابتذال شدید و همچنین حضور صاحبان پولهای مشکوک در تولید سریالهای شبکه نمایش خانگی، معتقدم که قوه قضائیه باید به این عرصه ورود کند؛ واقعاً جای بررسی دارد که چرا به سریالهایی مجوز تولید و انتشار داده میشود که کپی دست چندم از سریالهای مبتذل شبکههای ماهوارهای هستند؟ بودجه این سریالها از کجا تأمین میشود و افرادی که برای ساخت اینگونه سریالها برنامهریزی و سرمایهگذاری میکنند، چه اهداف و نقشههایی دارند؟»