نذری که پادرد هم حریفش نشد
ننه سلما از ساکنان روستای آب باریک است که در جاده اقلید به یاسوج واقع شده است. کمر درد و پا درد همراه همیشگی اوست و گاهی به قول خودش با همان لهجه شیرین محلی که دارد، امان نمیدهد تا در حیاط خانه هم برود. اما همین زن 72 ساله سال گذشته با زائرانی که پیاده راه کربلا را در پیش گرفته بودند، همراه میشود و عجیب اینکه در تمام مدت سفر خبری از این درد نیست.
اشک در چشمانش حلقه میزند و میگوید: سالها بود که آرزویم رفتن به کربلا بود اما وضعیت طوری بود که ایرانیها حق ورود به کربلا را نداشتند.
ننه سلما ادامه میدهد: از زمانی که وضعیت رو بهبود رفت و ایرانیها توانستند به زیارت امام حسین(ع) در کربلا بروند، آرزو داشتم من هم به زیارت آقا بروم.
وی اضافه میکند: 2 سال قبل که پسر بزرگم از روی پشتبام افتاد و کمرش آسیب دید از ته دل دعا کردم و نذر کردم اگر خوب شد پای پیاده به زیارت کربلا بروم.
ننه سلما میافزاید: دوا و دکتر پسرم را مرتب ادامه میدادیم و مرتب او را برای درمان به شیراز میبردیم و میآوردیم تا اینکه اربعین همان سال با تجویز یک آمپول و چند تا قرص پسرم رو به بهبودی رفت و یک هفته بعد هم توانست از سر جا بلند شود.
این مادر دردمند ادامه میدهد: امام حسین(ع) و برادرش ابوالفضل(ع) صدای یک مادر را شنیده بودند و مرادم را داده بودند و حالا نوبت من بود که نذرم را ادا کنم.
وی میافزاید: اربعین پارسال تصمیم گرفتم که نذرم را ادا کنم و با جمعی از اهالی روستا که میخواستند پیاده به کربلا بروند، راهی سفر شدم و پا به پای زائران در مراسم پیادهروی اربعین شرکت کردم.
وی اضافه میکند: به کربلا رفتیم، زیارت کردیم و برگشتن با اتوبوس از مرز، مسیر بازگشت را در پیش گرفتیم اما آثاری از خستگی در ما نبود و این را جز عشق به حسین(ع) نمیتوانم چیز دیگری بنامم.