خطرات جدی که طلاب را تهدید میکند(زلال بصیرت)
انقلاب اسلامی سبب جهشی در عالم اسلام و مخصوصا در ایران شد و اتفاق و تحولی که در حوزهها به وقوع پیوست، برای هیچ کس قابل تصور هم نبود. این جهش، نعمتی بود که هرچه به خاطر آن خداوند را شکر گوییم، حقش ادا نمیشود.
وجود نعمت رهبر معظم انقلاب به عنوان جانشین و نسخه بدل امام(ره)، دیگر نعمت بزرگ الهی است، این در حالی بود که در اوایل انقلاب، حتی فکر اینکه بعد از امام(ره) چه خواهد شد، برای ما ناراحتکننده بود؛ اما خدای متعال از خزانه غیبش چنین شخصی را نصیب ما کرد که کفار و دشمنان ما هم به عظمت و لیاقت ایشان اعتراف دارند.
تصدی مقام ولایتفقیه لوازمی دارد، نهاد ولایتفقیه اصلا قابل مقایسه با بیوت مراجع نیست؛ زیرا بقدری کار و فعالیت لازم است که شاید رهبری روزانه نتواند حتی چهار–پنج ساعت خواب راحت داشته باشد و دائم باید مشغول فعالیت باشد. طبیعتا نهادها و معاونتهای مربوط نیز هرکدام به تناسب خود، مسئولیت سنگینی دارند که باید انجام دهند و البته چه بسا مشکلاتی هم داشته باشند که مسائل مادی و بودجه فقط یکی از آنها است.
باید توجه داشت که غالبا حق با فقر توأم بوده است؛ اکثر انبیا و ائمه(ع) نیز در زندگی شخصیشان با سختیهایی روبرو بودهاند؛ گویا اراده خدا بر این است که مردم مستضعف کارهای بزرگ را انجام دهند؛ به عنوان نمونه همین انقلاب که تأثیر جهانی داشت، به دست یک عده مردم بیسلاح و به قول امام(ره)، «پابرهنه» صورت گرفت که حتی در جنگ با دنیا، سیم خاردار نداشتند؛ اما امروز به جایی رسیده است که بزرگترین قدرتها از قدرت نظامی ایران هراس دارند.
از سوی دیگر، وضع امروز حوزه – با وجود مشکلات مادی و معیشتی – اصلا قابل مقایسه با حوزه هفتاد- هشتاد سال پیش در زمان پهلوی بخصوص پهلوی اول نیست.
اگر وضع آن روز را با حال حاضر مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که خداوند چه عزتی به روحانیت داده است؛ البته اینکه غالبا حق، با فقر توأم بوده است، به معنای بیتفاوتی نسبت به وضعیت معیشت نیست؛ بلکه باید ببینیم وظیفهمان چیست و چگونه میتوانیم به افراد ضعیفتر – ولو کافر باشند – کمک کنیم؛ وقتی خداوند کمک به مسکین ولو غیر مسلمان را مطلوب و مأجور میداند، قطعا کمک به مسلمان شیعه طلبه اجر فراوانی دارد؛ لذا اگر کاری از دست ما بر میآید، نباید کوتاهی کنیم.
هر چند طلاب، با شهریه کم، در مضیقه هستند، اما خطر اصلی که آنها را تهدید میکند، کم بودن شهریه نیست؛ بلکه روی آوردن دنیا به افراد، سبب ایجاد نگرانی میشود. زمانی که طلبه را در دانشگاه راه نمیدادند، از این بابت جای نگرانی برای طلاب نبود، اما امروز ممکن است طلبه به دام بیفتد و در ایمان و رفتارش زاویه پیدا شود.
ضعف اخلاقی، دنیا طلبی و عدم بصیرت
خطرات در کمین طلاب
زمانی کمبودها فقط مادی بود ومدرسهها مخروبه شده بود؛ یادم میآید اولین حجرهای که با زحمت بسیار در مدرسه فیضیه، در آن ساکن شدم، زیر پلهای در یک راهرو بود که سقف نمناکی داشت؛ نه اثاثی و نه فرشی داشت، هیچ وسیلهای برای محافظت از خود در سرما و گرما هم نداشتیم؛ اما در عین حال بسیار خوشحال بودیم که بالاخره حجرهای نصیبمان شده است! مشکل اصلی این نیست که صرفا تلاش کنیم نان و آبی فراهم شده و حقوقی به طلبه برسد؛ مشکل اصلی احتمال بروز ضعف اخلاقی و دنیاطلبی است که اتفاقا هر اندازه که وسایل رفاه بیشتر فراهم شود، زمینه ظهور این آفات نیز بیشتر میشود.
عدم شناخت جریانات اجتماعی و سیاسی و دشمنان داخلی و خارجی از دیگر آفتها و خطراتی است که طلاب را تهدید میکند.در همان اوایل انقلاب، کمتر طلبهای، مانند امام(ره) فکر میکرد؛ اغلب روحانیون فکر میکردند که آمریکا صرفا به دنبال منافع مادی خویش است و اگر منفعتش از نفت ایران تأمین شود، دشمنیاش با ما کاسته شده و دچار مشکل نمیشویم!
کمبودهای آموزشی در حوزه از دیگر مشکلات حوزه است. مردم باید دینشان را از چه کسی غیر از طلاب یاد بگیرند؟ آیا واقعا دروس امروز حوزه پاسخگوی نیازهای مردم است؟ امروز رسانههای مجازی دائما افکار کفرآمیز و شبهات الحادی را به ذهن بچههای کوچک هم تزریق میکنند؛ ولی حوزه و حتی کسانی که در حوزه دغدغهمند بودهاند، در این زمینه چه کردهاند؟
امروز حوزه مسئولیت بزرگی در مقابل بیدین شدن مردم و دینورزی نسل آینده دارد.البته خدا عنایت فرموده و فطرتی پاک به جوانهای ما داده است که رهبر معظم انقلاب نیز دائما از آن یاد میکنند که جای شکر هم دارد؛ اما بالاخره آیا ما وظیفهای در این باره نداریم؟! اینکه خدا خودش چگونه عالم را اداره میکند به ما مربوط نیست؛ آنچه به ما مربوط است این است که بدانیم در چنین شرایطی چه وظیفهای داریم.
هر چند معیشت سخت طلاب، آنها را واقعا آزار میدهد، اما آنها را کافر نمیکند؛ البته باز تأکید میکنم ما وظیفه داریم به هر ضعیفی کمک کنیم؛ اما این خیلی نگرانی ندارد؛ نگرانی از آن موارد دیگر (ضعف اخلاقی، دنیا طلبی و عدم بصیرت) است. آنچه عمرسعد را عمرسعد کرد، نداشتن مدرسه یا شهریه و این حرفها نبود، عشق به ملک ری بود (که مثال امروزیاش نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، استاندار شدن و چیزهایی از این قبیل است)؛ صبح عاشورا نیز اول نماز خواند و بعد گفت یا خیل الله ارکبی(ای سپاه خدا، آماده رزم شوید)؛ به اسم دین و اطاعت خدا و ترویج اسلام، مصیبت و فتنهای آنچنانی در عالم اسلام ایجاد کرد؛ این هم نه اینکه اشتباه کرده باشد؛ بلکه شب تا صبح راه میرفت و با خود میگفت: به جنگ با حسین بروم یا نه؟ اگر اشتباه کرده بود که تردید نداشت و از اول جنگ را قبول میکرد؛ اما آنجا که آدم میداند ولی هوای نفس نمیگذارد، برای آن باید فکری کرد.
ضرورت برنامهریزی برای تربیت نسل مومن و انقلابی
جز طلاب، وظیفه چه قشری است که برای این کمبودها و مشکلات فکری بکند؟ اگر روزی از ما بپرسند که چرا هیچ اقدامی نکردی و هیچ حرفی نزدی، چه باید بگوییم؟ اگر بگوییم دلار و سکه گران شده بود، از ما میپذیرند؟! اگر بگوییم شهریهها کم بود، میپذیرند؟! مخصوصاً اینکه وقتی تجربه نشان داده که افرادی با وجود کمبودهای مادی، قدمهایی برداشتند و چقدر خدا به آنها کمک کرده است.
مگر امام(ره) به غیر از اخلاص چه داشت؟ آن وقت که سرلشکر پاکروان آمد و نصف شب امام را برد، همانجا میتوانست ایشان را به شهادت برساند؛ وقتی هواپیمای فرانسه به ایران میآمد، اگر همانجا کسی تیر میزد یا اختلال ایجاد میکرد چه میشد؟ اما در حالی که هر اتفاقی برای امام(ره) قابل پیشبینی بود، وقتی خبرنگار از ایشان پرسید چه احساسی دارید، گفت «هیچی»: خبرنگار گفت: آخر دوستان شما نگران هستند خطری پیش بیاید؛ امام(ره) فرمود: «هرچه خدا بخواهد! من وظیفهای دارم که دارم عمل میکنم، هرچه خدا بخواهد.»
باید ببینیم چه باید کرد تا این گونه افراد تربیت شوند؟ چه کسی باید فکر کند، طرح آن را بدهد و مقدمات آن را فراهم کند؟ امروز در گوشه و کنار حوزه، کسانی پیدا میشوند که میخواهند رهبری را تضعیف کنند، درباره ایشان شبهه ایجاد میکنند، با لحن سبک از ایشان یاد میکنند، این نعمتهایی که خدا به دست ایشان نصیب ما کرده را ندیده میگیرند و ناسپاسی میکنند؛ با اینکه شاید استصحاب قهقرا را بهتر از من بلد باشند!
در گام دوم انقلاب باید روی این موضوعات بیشتر تکیه کرد؛ اولین و مهمترین وظیفه ما این است که ببینیم برای اینکه در آینده نسلی مؤمن و انقلابی داشته باشیم، چه اقداماتی باید انجام دهیم.
خداوند فراستی به رهبری معظم داده است که نهادهای پاک و زلال این جوانان را به خوبی میبیند و لذا به آنها توصیه میکند. باید برنامه منظم و قابل اجرایی داشت تا زمینه رشد هر چه بیشتر این جوانان فراهم شود، تا مبادا عدهای شیاد به اسم عرفان و اخلاق، آنها را مشغول کنند.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله) در دیدار با حجتالاسلام محمدیان مسئول ارتباطات حوزوی دفتر رهبر انقلاب؛ قم ؛ 5/5/98
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.