نقش وسایل ارتباط جمعی در زندگی انسانها- بخش نخست
تقویت هویت ملی و فرهنگی جامعه با ابزار رسانه
فریده شریفی
در دنیای کنونی که هر لحظه حوادث بیشماری از جمله حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله، حوادث ناشی از دخالت انسان مانند جنگ، خشونت، و همچنین رویدادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. در اطراف ما رخ میدهد، رسانهها میتوانند در اطلاعرسانی نقش مهم و موثری داشته باشند و منبع و منشا بسیاری از بحرانها را شناسایی، ارزیابی و اطلاعات لازم را در اختیار مخاطبان قرار دهند. رسانهها در تحدید یا تشدید بحرانها دخالت کرده و از هست، نیست میسازند یا برعکس.
اعتمادسازی در زمینه سیاستهای کلی یک جامعه و نظام نیز یکی از وظایف و نقشهای مهم رسانه است. رسانه از این طریق میتواند در ترسیم اهداف، اولویتها و تبیین برنامهها و همچنین بسیج نیروهای جامعه نقشی بسزا داشته باشد.
عصر ارتباطات
یکی از مهمترین دستاوردهای انسان که بر حیات سیاسی و اجتماعی جوامع بشری تاثیر گذاشته، وسایل ارتباط جمعی است. تاثیر وسایل نوین ارتباطی، در شکلگیری نظامهای سیاسی اجتماعی و محیط زیست انسان آن قدر عمیق است که کارشناسان معتقدند، جهان به دهکدهای کوچک تبدیل شده است، دهکدهای که هر کس به راحتی میتواند با فرد دیگری در نقطهای دیگر از جهان ارتباط برقرار کند. از این منظر رسانهها بهعنوان یکی از عوامل موثر در شکلگیری و تحول هویت اهمیت مییابند بهویژه در دنیای معاصر که به «عصر ارتباطات» شهرت یافته است.
در واقع در عصر اطلاعات با جهانی رسانهای روبهرو هستیم که صاحبان فناوری و دانش به وسیله قدرت عظیم رسانهای، فرهنگ و ارزشهای خویش را به جهان تسلط میدهند و هویتهای قوی و ملی کشورهای دیگر را به چالش میکشانند و در این میان نقش تبلیغات بسیار مهم و تاثیرگذار است.
«داود شجاعی» کارشناس ارشد روابط بینالملل در گفتوگو با گزارشگر کیهان به پدیده کوچک شدن و محدود شدن جهان به دلیل گسترش ارتباطات اشاره میکند و میگوید: «در گذشته که ارتباطات به اندازه امروز گسترده و پیشرفته نبود جهان در نظر مردم بسیار بزرگ و گسترده بود و برای ارتباط مناطق مختلف بهویژه روابط بین کشورها و دولتها، شاید روزها، ماهها و سالها طول میکشید که پیامها و خواستههای دولتمردان به نقطه دیگر جهان و کشورهای دیگر انتقال یابد. در حالی که امروزه با فشار یک دکمه، برداشتن گوشی تلفن و ارتباطات تلویزیونی، مخابراتی و ماهوارهای، سران کشورها میتوانند در اسرع وقت با یکدیگر گفتوگو کنند و از جریان تحولات جهانی یکدیگر را باخبر سازند که همین مسئله اهمیت رسانهها و وسایل ارتباط جمعی را نشان میدهد. چه بسا یک ارتباط تلفنی توانسته بحرانی را ایجاد کند و منطقه یا مناطقی از جهان را درگیر نماید و چه بسا ارتباطاتی که از وقوع بحران جلوگیری کرده است.»
وی اضافه میکند: «نقش و تأثیر بسزای تبلیغات و رسانههای ارتباط جمعی بر جوامع مختلف به هیچ وجه قابل چشمپوشی نیست، زیرا در بسیاری از مواقع این رسانهها بودهاند که قیامی به راه انداخته و یا از برخی رویدادها جلوگیری کردهاند. به همین دلیل برخی از کارشناسان نظامی برای رسانهها قدرتی بالاتر از سلاح در نظر گرفتهاند. امروزه هزاران فرستنده رادیویی و تلویزیونی در جهان وجود دارد که نه تنها سطح داخلی کشور خود را پوشش میدهند، بلکه به دهها زبان برای کشورهای دیگر برنامه پخش میکنند. در بین قدرتهای خبری، تنها کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا و انگلیس با داشتن ۱۰ درصد جمعیت جهان ۹۰ درصد امواج بینالمللی رادیوها را در اختیار دارند و این مسئله نشان میدهد که این کشورها برای تسلط و غلبه افکار و فرهنگ خود به کشورهای دیگر تا چه اندازه به رسانهها و وسایل ارتباط جمعی متکی هستند.»
اهداف رسانهها
نگاه واقعبینانه به مسائل جامعه و به خصوص مسائل اجتماعی و اقتصادی رسالت مهم و هدف اساسی رسانهها است. مطمئنا اگر رسانهای بتواند نقش خود را در انعکاس بدون کم و کاست و واقعی یک اتفاق و ماجرای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رعایت کند خود گام مهمی در ایجاد و شکلدهی افکار عمومی برای نقد مسائل برداشته است.
«سیما اشراقی» دانشجوی رشته ارتباطات درباره اهداف رسانهها به گزارشگر کیهان میگوید: «یک رسانه باید مخاطب را به فکر وادارد، ایدههای جدید در حیطههای گوناگون به وجود آورد، محلی برای نقد و اظهارنظرهای دلسوزانه و عملی باشد، با درج مطالب پژوهشی و آموزشی در بالابردن سطح علمی جامعه موثر باشد، میزگردهای غنی رسانهای درخصوص موضوعات مختلف برگزار کند، به چالشها و مشکلات و راهکارهای مناسب بپردازد، بحرانهای پیش رو را پیشبینی کند و واقعیات را به دور از هرگونه جانبداری بیان کند. با انجام این موارد میتواند بهعنوان یک بازوی توانمند سیستمی در جامعه و در کنار نظام ایفای نقش کند.»
یکی از مهمترین ابزارهایی که یک رسانه میتواند با استفاده از آن عکسالعملهای مخاطبان را درخصوص موضوعات گوناگون بسنجد، سنجش افکار عمومی از طرق گوناگون مانند تهیه پرسشنامه، مصاحبه، دریافت نظرات و انتقادات و... است. این راه رسانه را در رفع مشکلات و توجه بیشتر به نقاط قوت یاری میکند.
تاثیر بر فرهنگ جامعه
رسانهها با تحولاتي که در جنبههاي مختلف داشتهاند بهعنوان حاملان و منتقلکنندگان پيام ميتوانند در ساخت فرهنگ عمومي باورها و افکار عمومي موثر باشند. آنها بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافيايي عقيدتي و فرهنگي امکان حضور را در همه نقاط جغرافيايي پيدا کردهاند. عرصه فرهنگ عمومي امروز يک عرصه کاملاً رقابتي است و کساني مي توانند در عرصههاي رقابت حضور پيدا کنند که بتوانند از قانونمنديهاي عرصه رقابت استفاده کنند و آن قانونمنديها را خوب بشناسند و منطبق با عملکرد آن قانونمنديها حرکت کنند.
یک روزنامهنگار در اینباره به گزارشگر کیهان میگوید: «وسایل ارتباط جمعی و رسانهها بیشترین تاثیر را در فرهنگ عمومی یک جامعه میتوانند داشته باشند. چرا که با استفاده از این ابزارها انتقال خبر و پیام به راحتی به مخاطبین صورت میگیرد. به همین دلیل حرفه خبرنگاری و روزنامهنگاری از جمله مشاغل سخت و زیانآور در نظر گرفته شده است. زیرا این شغل از قداست و حرمت خاصی برخوردار است. اصحاب خبر و مطبوعات میتوانند خدای ناکرده به شایعهسازی بپردازند و اذهان عمومی را منحرف سازند یا برعکس از شایعات و خبرهای کذب و دروغی که دشمنان عنوان میکنند جلوگیری نمایند.»
وی تاکید میکند: «بنابراين کساني که تأثيرگذاري بالاتري در اين فرهنگ داشته باشند ميتوانند در شکلدهي فرهنگ عمومي موفقتر باشند، ما الان در شرايطي واقع شدهايم که فرهنگ عمومي بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافيايي و عقيدتي دستخوش تغيير و دگرگوني است، يعني اين عرصه در تمام امور سياسي، اقتصادي و حتي در امور روزمره جریان دارد و آنچه تأثیر رسانه را بيشتر ميکند اين است که حاوی پيام ارزشي به گونهاي باشد که منطبق با نيازهاي عموم جامعه باشد. يعني جامعه نسبت به آن پيام احساس نياز کند.»
آقای«ایروانی» کارمند در اینباره میگوید: «نقش رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی در زندگی انسانها نقشی تأثیرگذار و مهم است زیرا عامل مهمی در انتقال فرهنگ و افکار عمومی دارند و به افکار و اذهان مردم شکل میدهند.»
وی اضافه میکند: «من این مسئله را در خانواده خودم مشاهده کردهام که چقدر فرزندانم از این مسئله تأثیر میپذیرند به همین دلیل تلاش میکنم تا کنترل قابل ملاحظهای بر این جریان داشته باشم و نگذارم فرزندانم در استفاده از تلویزیون، رایانه، تلفن همراه و سایر وسایل ارتباطی، بسیار آزاد و بیبند و بار باشند. البته نه به صورت دستوری و تحکیمی، بلکه با راهنمایی و ارشاد به آنان یادآوری میکنم که چه خطراتی در ورای این شبکههای اجتماعی وجود دارد و موارد و مستنداتی که با آنها برخورد کردهام برای آنان بازگو میکنم تا راهنمایی شوند و از خطرات این شبکهها مطلع گردند.»
امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملتهای جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکرکشیهای نظامی به آسانی امکانپذیر نیست و در صورت اجرا، هزینههای زیادی را بر مهاجمان تحمیل میکند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر دادهاند و از طریق سیاستهای فرهنگی تلاش میکنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیدهاند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ آنان است، آنان میخواهند ارزشهای مورد پسند خود را ارزشهای پیشرفته و ظاهرا مدافع حقوق بشری جلوه دهند تا بتوانند آن را جایگزین معیارهای اصیل و ملی ملتها سازند. به عبارت دیگر تلاش میکنند به شکلی هوشیارانه یک ملت و یک جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کنند.