نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
ما اصلاحطلبان باید به جای رجزخوانی مصیبتخوانی کنیم
سرویس سیاسی-
روزنامههای زنجیرهای روز گذشته با انتشار بیش از 20 مطلب به انتقاد از سریال «گاندو» پرداختند که کیهان در گزارشی مجزا در این شماره به آن پرداخته است. از سوی دیگر این روزنامههای مدعی اصلاحات به بهانه غائله 18 تیر 78، به واکاوی و بررسی جنبش دانشجویی پرداخته و در تناقضی معنادار ضمن «تأکید بر لزوم استقلالخواهی دانشجویان» از «بهرهبرداریهای انتخاباتی اصلاحطلبان از دانشجویان» پرده برداشتند. روزنامه آرمان امروز هم در یکی از مطالبش به موضوع «برجام و گام دوم» پرداخت و ضمن اعترافی هرچند دیرهنگام نوشت: «برجام فاقد ضمانت اجرایی است!». گفتنی است روزنامه دولت نیز در مطلبی به موضوع حراج هنری تهران پرداخت و به نقل از یک اقتصاددان نوشت: این حراج «تبدیل کالای فرهنگی به کالای دلالی است.»
روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد با یکی از نمایندگان مجلس ششم مصاحبه کرده و به نقل از او آورده است: «نباید به نفع دولت پنهان بازی کرد» و «چهرههای هزینه داده اصلاحطلب در کلانشهرها پا به میدان بگذارند»
در این مطلب آمده است: «مشکل دیگر اصلاحطلبان این است که ظرف شش سال گذشته، همه تخممرغهایشان را در سبد دولت گذاشتند و تنها به دستاورد دیپلماتیک دولت در سیاست خارجی دلخوش کردند»
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفته است: «ناکارآمدی، سوء مدیریت و بحران فزاینده اقتصادی، مشروعیت اصلاحطلبان بهعنوان حامی و همپیمان دولت را در موقعیت افول و سقوط قرار داده است. صحبت رجزخوانی نیست این ایام، ایام مصیبتخوانی اصلاحطلبان است.» و «احیای اصلاحطلبی و بازگشت اعتبار اصلاحطلبان با پرسهزنی در دالانهای قدرت و گدایی تأیید صلاحیت برای چهرههای رده پایین ناشناس به دست نمیآید.»وی گفته است: «دولتمردان مجری قانون قافیه انتخابات را باختهاند و بعید میدانم در برابر زیادهخواهیها مقاومت کند. دولت اگر اعتمادبهنفس نداشته باشد و خود را درگیر بده بستانهای پشت پرده کرده باشد، البته نمیتواند بار مسئولیت خطیر این مهم را به دوش کشد. همان استعفای 24 ساعته ظریف همه اراده دولت در دفاع از تکالیف و اختیارات قانونیاش را به نمایش گذاشت.»
پرواضح است که مدعیان اصلاحات حالا که دیدهاند قافیه را باخته و هیچ شانسی برای پیروزی در انتخابات آینده ندارند، لب به اعتراف و انتقاد از دولت گشوده و از مصیبتخوانی سخن میگویند. این در حالی است که منتقدان دولت تلگرام و برجام بارها متذکر گفتهاند که دولت نباید همه تخممرغهایش را در سبد برجام بگذارند، بایستهای که فعالین سیاسی مدعی اصلاحات تازه به این نتیجه رسیدهاند!
پردهبرداری مدعیان اصلاحات از بهرهبرداریهای سیاسی از دانشجویان
روزنامه زنجیرهای اعتماد به گفتوگو با معاون وزیر دولت خاتمی پرداخته و به نقل از او آورده است: «فعالان اصلاحطلب دانشجویی گلایه داشتند که اتحادیههای رقیب که عمدتاً در دوره احمدینژاد ساماندهی شدهاند، به هیچیک از تشکیلات اصلاحطلب اجازه حضور و فعالیت نمیدهند و دولت هم همراهی لازم را ندارد. هرچند بههرحال اوضاع به نسبت دولت احمدینژاد، بهمراتب بهتر شد و اجازه فعالیت بیشتر از گذشته به دانشجویان داده شد.»
در بخشی از این گفتوگو آمده است: «بخشی از تشکلهای فعال هم که در قضیه انتخابات ریاست جمهوری چه در دوره نخست و چه در دوره دوم نقشی مؤثر ایفا کرده و بسیار هم فعال بودند و در افزایش آرای روحانی و به صحنه آوردن مردم، مؤثر بودند عقب نشستند چراکه طبیعتاً انتظار داشتند نوع رویکرد دولت به فعالیتهای دانشجویی همدلانهتر و با حمایتهای بیشتری دنبال شود اما بخشی از این انتظارات برآورده نشد.»در این گفتوگو که مصاحبهشونده علناً از بهرهبرداریهای سیاسی از دانشجویان و جنبش دانشجویی در انتخابات پرده برداشته و به نوعی به این واقعیت تلخ اعتراف کرده است به این تناقض پاسخ نداده که چگونه مدعیان اصلاحات از طرفی میگویند که دانشجو باید آزاد و مستقل از احزاب و جریانات سیاسی باشد و از طرفی معتقدند دانشجو باید پیادهنظام و مهرههای سیاسی احزاب در انتخابات باشند؟
گفتنی است، مصاحبهشونده که معاون وزارت علوم در دولت خاتمی بوده و ادعا میکند «اتحادیههای رقیب فعالان دانشجویی اصلاحطلب اجازه فعالیت به دیگران نمیدهند»، چرا پاسخ نمیدهد که در دوران اصلاحات، چگونه تشکلهای مذهبی در دانشگاهها را تحتفشار قرار داده و انجمنهای اسلامی دانشجویان را به انحراف کشانده و استحاله کردند.
اعتراف دیرهنگام مدعیان اصلاحات؛ برجام فاقد ضمانت اجرایی است!
روزنامه آرمان در سرمقاله شماره دیروز نوشت: «متأسفانه ضمانت اجرایی موثری در این زمینه که اگر یکی از اعضای برجام تخلف کرد برای طرف دیگر چه امکانی وجود دارد خیلی به درستی تعریف نشده و تضمین مناسبی برای آن وجود ندارد. تنها ماده 36 برجام است که تا حدودی مکانیسم اختلافات را در آنجا تعریف کرده است. بهعنوان مثال اگر ایران بخواهد با این مسئله حقوقی برخورد کند میبایستی از طریق این مکانیسم پیش رود، اما چون ممکن است تهران از برخوردهای حقوقی در چارچوب برجام خیلی پاسخ نگیرد، ظرفیتهای مناسبی تعریف نشده تا به احقاق حقوق ایران منجر شود».
در سال 94 منتقدان با دلایل فنی و کارشناسی تاکید کردند که به دلیل اینکه در برجام از طرف مقابل تضمینی گرفته نشده است و اجرای تعهدات همزمان و متوازن نیست، این روند به اقدامات یکطرفه از سوی ایران ختم شده و دستاوردی برای کشورمان در پی نخواهد داشت. اما دولتمردان و مدعیان اصلاحات بدون هیچ پاسخ کارشناسی، منتقدان را آماج فحاشی قرار دادند.حال با سپری شدن قریب به 4 سال از امضای برجام و خسارتها و فرصت سوزیهایی که این توافق در پی داشت، مدعیان اصلاحات تازه به حرف منتقدان رسیده و اذعان دارند که برجام فاقد ضمانت اجرایی است.
گفتنی است طیف مدعی اصلاحات و برخی دولتمردان، پیش از این امضای وزیر خارجه آمریکا را تضمین برجام نامیده بودند!
مدعیان اصلاحات و تأکید بر لزوم استقلالخواهی دانشجویان!
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم عبدالله مؤمنی، دبیر سابق تشکیلات طیف مدرن تحکیم وحدت به غائله 18 تیر 78 پرداخته و نوشته است: جریان دانشجویی و انجمنهای دانشجویی باید بپذیرند که مانند احزاب دارای کارکرد سیاسی به مفهوم تصاحب قدرت نباید باشند و برنامهای برای ورود به عرصه قدرت نداشته باشند. اینکه اصولاً هویت این جریانات دانشجویی از هویت احزاب و سازمانهای رسمی معطوف یه قدرت باید جدا و مستقل باشند نیز از الزامات ایفای نقش مستقل و داوطلبانه دانشجویی است.در ادامه این مطلب آمده است: «مراد از استقلال ...استقلال از تأثیرپذیری از اپوزیسیون نیز هست؛ به دیگر سخن مراد از استقلال؛ مستقل شدن از اعمال نظر و مداخله پوزیسیون و اپوزیسیون است.»
مراد نویسنده معلومالحال در این مطلب، تأکید بر لزوم استقلال جنبش دانشجویی از احزاب و جریانات سیاسی و البته به قول خودش پوزیسیون و اپوزیسیون است. ولی وی به این پاسخ نداده که غائله سازان 18 تیر 78 چه کسانی بودند؟ مگر نه این است که موسوی لاری وزیر کشور و مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وی از دولت و گروههای اپوزیسیون در خارج از کشور بر موج احساسات دانشجویی سوار شده بودند تا در برابر نظام و رهبری، لایه گروههای فشار را برای اصلاحطلبان رادیکال تشکیل دهند؟ مگر نه این است که انجمنهای اسلامی طیف مدرن تحکیم وحدت که نویسنده در آن نقش داشته از همان سالهای 78 تاکنون به باشگاه سیاسی احزاب و جریانات مدعیان اصلاحات تبدیل شدهاند؟ نمونهاش افرادی است که روزگاری عضو تشکلهای دانشجویی منحرف بوده و با زدوبندهای سیاسی با احزاب و جریانات سیاسی سر از لیست نجومیبگیرانی در آورده که اخیراً نامشان افشا شده است؟ذکر این نکته نیز ضروری است؛ مدعیان اصلاحات که بر لزوم استقلالخواهی دانشجویان تأکید میکنند برخلاف ادعاهایشان، در عمل نشان دادهاند که تحقق اهداف و مقاصد سیاسیشان از رهگذر نفوذ در تشکلهای دانشجویی میگذرد چه آنکه در اکثر تجمعات و اعتراضات دانشجویی همواره ردپای آنها مشهود و آشکار بوده است.
حراج تهران، تابلوی سهراب سپهری و آپارتمان میرداماد!
روزنامه ایران دیروز در مطلبی با عنوان تأمل برانگیز «حراج تهران مقدمه ورود هنر ایران به بازارهای جهانی است» نوشت: «باید دید که ارزش واقعی کدامیک از مصارف مردم ما میتواند به پای هنر برسد، در حالی که هنر هنوز ارزش واقعیاش را کسب نکرده است. تازه سهراب سپهری چه بخواهیم چه نخواهیم چهره ملی هنر ما شده است. آنهم به چند دلیل. اول اینکه یک انسان معنوی بوده و عرفان خودش را داشته و شعر و نقاشی داشته و سلبریتی هم نیست. یک انسان خلاق و با فرهنگ است که چهره ملی تجسمی ما شده و اهل کاشان هم هست نه اهل شمال تهران! اکنون قیمت تابلوی او به 5 میلیارد تومان رسیده آن هم بعد از 40 سال که از فوت او میگذرد. با 5 میلیارد تومان یک آپارتمان در خیابان میرداماد نمیدهند. یعنی بزرگترین چهره تجسمی ما هنوز به اندازه ارزش یک آپارتمان هم نرسیده است.» کسی که هنر را با ریال و دلار و سنگ و آجر و آهن میسنجد، جار میزند که هیچ درکی از ماهیت هنر و ساحت معنایی آن ندارد. مایه تأسف است که نویسنده، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم هست.
کارکرد حراج تهران، تبدیل کالای فرهنگی به کالای دلالی است
روزنامه دولت در گزارشی درخصوص حراج تهران به نقل از یک اقتصاددان و استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه آیا حراج تهران در زمره اقتصاد فرهنگ و هنر است و آیا برای کشورسرمایهآور است؟ آورده است: «این حراج در واقع به دلالبازی و تبدیل محصولات و کالاهای فرهنگی به کالاهای دلالی کمک میکند و نقشش در همین حد است. نقشی که در اقتصاد واقعی باعث جابهجایی ثروت و انتقال آن میشود و معمولاً کسانیکه در چنین بازارهایی خرید و فروش میکنند، به ثروت آنها افزوده میشود و جابهجایی درآمد صورت میگیرد؛ البته نه به نفع هنرمند یا هنرمندان جزء، بلکه به نفع مالکان آثار. بخشی از آثار محصولات تجسمی که شرکت میکنند ساختار انحصاری دارند و رقابت کامل اصلاً بهوجود نمیآید.»
این استاد دانشگاه در ادامه اظهاراتش به روزنامه ایران میگوید: «پایینترین سطح این است که خود هنرمند محصولش را عرضه کند. یعنی چون هنرمندانِ جزء شناختهشده نیستند گالری دارها آثارشان را با قیمت پایین میخرند و آنها با قیمت بالاتری به مجموعهدار میفروشند و آنها هم برای آن ارزش نمادین قائل میشوند و با قیمت بالاتری اثر را میفروشند و آن را تبدیل به اثری نفیس میکنند تا محصولات نفیس بین خودشان دست به دست شود و جابهجایی ثروت است که به نفع اینها و ساختار انحصاریشان صورت میگیرد. ولی اگر خارجیها به حراج بیایند و خرید کنند، موضوع فرق میکند و این به نفع اقتصاد کشور است. در غیراین صورت جابهجایی ثروت است بین دلالان.»