kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۱۳۸۰
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۳:۳۴
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

هر ‌اشرافیتی منفی نیست!

روزنامه مردم‌سالاری در سرمقاله خودش به قلم قائم مقام ستاد انتخاباتی روحانی در استان سمنان، به ماجرای پورشه‌سوار اصفهانی پرداخته و نوشته است: «اقتصاد بيمار جامعه ما شرايطي پيش آورده که نوکيسه‌هاي جهش کرده از طبقه پست، با اداهاي ‌اشرافي، بدون آنکه نشانه‌هايي از ‌اشرافيت سنتي و شناخته شده را داشته باشند، عرصه اجتماع را جولانگاه بي‌فرهنگي‌هاي خود قرار ‌داد‌ه‌اند.»



سرویس سیاسی-

نویسنده که سعی کرده بگوید دخترک پورشه‌سوار، پایین شهری بوده و ‌اشرافی اصیل نبوده! نوشته است: «چنين از دهان بيرون آمده‌هايي بي‌شک از نازلترين طبقه فرهنگي و اجتماعي جامعه نشأت گرفته است بدون آنکه نشاني از ‌اشرافيت اصيل در آن باشد. چون آن ‌اشرافيتي که در جامعه ما شناسنامه سنتي داشت، سفره‌اش به روي نيازمندان، هميشه باز بود، فرزندانش تحصيلات عالي داشتند و خود از غناي علمي و فرهنگي برخوردار بود و با آنکه با داشتن مال و منال شهره بود با تواضع خاصي به سنت‌هاي جامعه احترام می‌گذاشت، فرزندان اين ‌اشرافيت، تحصيلکرده و موقر بودند و هستند. ناگفته نماند که بسياري از بيمارستان‌ها، درمانگاه‌ها، مدارس، خيريه‌ها، مساجد و... ساخته و اهدايي آن ‌اشرافيت شناسنامه‌دار بود و هست؛ فکر می‌کنيد که مسجد اعظم قم و اهداي فرش و وسايل آن، جز از همان ‌اشرافيت از کجا آمد؟»
نکته ضروری آنکه فصل مشترک تعاریف مختلف از ‌اشرافیت در متون جامعه‌شناختی و سیاسی و همچنین در افکار عمومی عبارت است از «مجموعه‌ای از ارزش‌ها و روش‌های زندگی همراه با خودبزرگ‌بینی و ممتازگرایی متکی بر اصل و نسب خانوادگی.»
بی‌اختیاری؛ راه فراری برای بیکارنامه‌ها
روزنامه شرق در گزارشی به گفتگو با چند نفر از نمایندگان مجلس پرداخته و نوشته است: «آیا مجلس در رأس امور است؟»
این روزنامه به نقل از شهربانو امانی، نمایندگان اصلاح‌طلب سابق مجلس آورده است: «مجلس دیگر در رأس امور نیست... دو دهه پیش عده‌ای ایده‌ای را مطرح کردند که سه دوره بعد مجلس در دست ماست. سؤال اینجاست که نمایندگان مجلس در شرایط کنونی قدرت استفاده از اختیارات قانونی خود را دارند؟ اگر این فرایند درست نشود و صدای رسای مردم را از زبان نماینده‌های آزاده و توانمند از مجلس نشنویم، باید در آینده هزینه‌های زیادی پرداخت کنیم. یأس و ناامیدی مردم با یک فرمان یا دستورالعمل تغییر نخواهد کرد»
این روزنامه به نقل از حسین انصاری‌راد، نماینده مجلس ششم آورده است: «مجلس در شرایط فعلی قطعا در رأس امور نیست؛ چراکه نمی‌تواند از سوی مردم نمایندگی کند و استقلال خود را از دست داده است. بنابراین اینکه مجلس در رأس امور است، هیچ محلی از اعراب ندارد. مجلس به‌جای اینکه نماینده واقعی مردم و مطالبات آنها باشد و در برابر مردم نیز مسئول باشد، در دست نهادهای نظارتی است. حتی این نظارت بر نماینده در دوره نمایندگی نیز وجود دارد و اگر او از خطوط مشخص‌شده عبور کند، در آینده رد صلاحیت خواهد شد».
در ادامه این مطلب آمده است: «نقش نهادهای نظارتی در انتخابات و به تبع آن شکل‌گیری مجلس و وضعیت کنونی آن همان نقطه‌ای است که شهاب‌الدین بی‌مقدار، نماینده دوره دهم هم آن را برجسته می‌کند [و می‌گوید:] به‌عنوان نماینده مردم نقشی در سیاست داخلی و خارجی ندارم.»
کمترین حسن شفافیت همین است که دیگر کسی نمی‌تواند به راحتی به عوام فریبی بپردازد، چنانکه در سطرهای بالا خواندید. اگر در سایت مجلس عملکرد و کارنامه هر نماینده و میزان حضور و غیاب در مجلس و در هنگام رای‌گیری‌ها و میزان تذکرهای کتبی و شفاهی و مشارکت در سؤال یا استیضاح منتشر شود بسیاری از راه‌های فرار بسته می‌شود. برای نمونه به آقای بی‌مقدار باید یادآوری کرد که نمایندگان از طریق وضع قانون یا از طریق ابزارهای نظارتی مانند سؤال و یا استیضاح و... در سیاست‌های داخلی و خارجی مداخله می‌کنند.
نمایندگان بیکارنامه و منفعل اما توجیه‌گر!
خب این نماینده هم به جای این اظهارات طلبکارانه بگوید از ابزارهای نمایندگی در رابطه با وزیرخارجه تا کنون چقدر استفاده کرده است؟دیگر اینکه متاسفانه عدم شناخت برخی (مانند آقای بی‌مقدار) از ساختار مجلس و حوزه وظایف و دایره اعمال نظارت آن منجر به این گونه حرف‌ها می‌شود چرا که شخص او نمی‌تواند در سیاست‌ها اثرگذار باشد و نه هیچ شخص دیگری بلکه رای اکثریت تعیین‌کننده است یعنی تفکر غالب در شکل رای جلوه می‌کند.
دیگر آنکه اکثریت نمایندگان مجلس کنونی، از اصلاح‌طلبان و مستقلان جزو حامیان دولت هستند. از طرفی این نکته نباید فراموش شود که در نظر اصلاح‌طلبان بیرون مجلسی، فراکسیون امید در این مجلس به قدری ضعیف عمل کرده که امیدی به آنان نیست، از همین رو بود که چهره‌ها و رسانه‌های مدعی اصلاحات با عناوین و مطالبی مانند «ستون پنجمی‌های امید» نمایندگان فراکسیون امید را ناکارآمد و نفوذی نامیدند.
از طرفی گویا فرار از پاسخگویی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت با حربه اختیارات ناکافی و نهادهای در سایه، تبدیل به یک قاعده شده است. نمایندگان اصلاح‌طلب در حالی از «نهادهای نظارتی» و «عدم قدرت استفاده از اختیارات قانونی» سخن می‌گویند که دولت تدبیر و امید هم از «دولت در سایه» و «اختیارات کم» حرف می‌زند!
باید این نکته را نیز یادآور شد که به قول یکی از نمایندگان، فراکسیون امید نه تنها تاکنون یک طرح اقتصادی کارآمد با قابلیت اجرا به صحن نیاورده بلکه با طرح مسائل حاشیه‌ای وقت صحن علنی را نیز مشغول کرده است.
دولت فشل است و از اختیاراتش استفاده نمی‌کند
علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «همه معتقدند دولت فشل است و از اختیارات خود استفاده بهینه نمی‌کند. از طرف دیگر مدت‌هاست که شاهد تشکیل نهاد جدیدی تحت عنوان شورای عالی هماهنگی اقتصادی متشکل از سران قوا و به ریاست رئیس‌جمهور با اختیارات بسیار بالا و فراقانونی هستیم. بدین نحو که اگر چیزی را مصلحت دیدند که در قانون وجود نداشته می‌توانند اجرا کنند و بعدا به مجلس مراجعه کرده و آن را قانون کنند. آقای رئیس‌جمهور در این حد اختیارات دارد اما اتفاق خاصی نیفتاده است. از این رو می‌بینیم که برای ترمیم ضعف‌هایی که رئیس‌جمهور تحت عنوان کمبود اختیارات اسم می‌برد نیز نهاد قوی درست شده و آقای روحانی می‌تواند هر کاری که لازم بداند در شرایط بحرانی تصمیم گرفته و انجام دهد. این در حالی است که بازهم می‌بینیم که هیچ اتفاقی نمی‌افتد. با این همه اختیارات تازه رئیس‌جمهور می‌گوید اختیارات کافی ندارم».
ادعای «اختیارات محدود رئیس‌جمهور» به حدی غیرواقعی و غیرقابل قبول است که حتی صدای فعالین اصلاح‌طلب را نیز درآورده است.
در هفته‌های اخیر برخی فعالین اصلاح‌طلب در اظهارات و تحلیل‌های جداگانه، اذعان کرده‌اند که این ادعا با واقعیت هیچ نسبتی ندارد.
متاسفانه برخی دولتمردان، اهتمام و اراده لازم برای رفع مشکلات کشور را ندارند. برخی مقامات ارشد دولت تا پیش از تقصیر و قصور خود در انجام وظایف را به گردن دولت قبل، دولت پنهان و تحریم‌ها می‌انداختند. حال که این ترفندها کارایی خود در اثرگذاری بر افکار عمومی را از دست داده است، ترفند اختیارات محدود برای فرافکنی از انجام وظایف انتخاب شده است!
چرا اصلاح‌طلبان دست از سر جنگ برنمی‌دارند؟!
روزنامه جهان صنعت در شماره گذشته خود در نوشتاری آورده بود: «به دلیل اینکه درصورت وقوع جنگ، ایران بیشترین خسارت را خواهد دید و دوستان منطقه‌ای و جهانی‌اش همچون دوران جنگ عراق و ایران بسیار ‌اندک خواهند بود، بهترین راهبرد استفاده از دیپلماسی برای اجتناب از وقوع جنگ و حل بحران کنونی به ویژه بحران اقتصادی خواهد بود.»
چرا طیف اصلاح‌طلب نمی‌تواند دست از سر جنگ بردارد؟! چرا بدون گزاره «جنگ» و یا «جلوگیری از جنگ» بستر توجیه‌پذیری برای خواب و خیال‌های خود ندارند؟ یعنی آنها برای اینکه بگویند فلان چیز که باب پسند حزب ما هم هست جنبه عقلانی نیز دارد سراغ جنگ می‌روند و می‌گویند چون از جنگ جلوگیری می‌کند!!
اکنون که تندروترین کابینه آمریکا از ترامپ تا پمپئو به صراحت به زبان آمده‌اند و می‌گویند به جنگ با ایران فکر هم نمی‌کنند و یا وقتی رسانه‌های آمریکایی جنگ با ایران را به جهنمی برای آمریکایی‌ها تشبیه می‌کنند چرا در کشور خودمان برخی بی‌خیال جنگ و ترساندن از آن نمی‌شوند؟
نکته قابل تامل آنکه پس از اقرار صریح دولتمردان آمریکایی به این موضوع که به جنگ با ایران فکر نمی‌کنند یکی از همین روزنامه‌های طیف اصلاح‌طلب نوشت که البته نباید از جنگ‌های نیابتی غافل شد و ممکن است آمریکا مثلا کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را به جنگ با ایران بگمارد!!
تصور کنید عربستان با همه توانش برای حمله به کشوری مانند یمن باز از آمریکا تقاضای کمک می‌کند و باذن الله بازهم پیروز نمی‌شوند حال کدام عقل و منطق می‌تواند به این نتیجه برسد که جنگ با آنجایی که آمریکا آن را جهنمی برای خود می‌پندارد به نیابت به آل‌سعود واگذار شود!
قطعا زنجیره‌ای‌ها هم این را می‌دانند اما در «ایجاد ترس از جنگ» منفعتی هست برای این جماعت مدعی اصلاح‌طلبی چرا که ترس عقل جامعه را دچار خطا در تصمیم‌گیری می‌کند و...