بر خوان گسترده رحمت(17)
تیغ زراندوزی و جهالت بر پیشانی آفتاب عدالت
امام علی علیهالسلام به خاطر عدالت شدید خود در محراب عبادت به شهادت رسید.
عبارت مشهور جرج جُرداق متفکر مسیحیِ لبنانی، موضوع مباحث فراوانی در این زمینه گردیده است و اساسا این پرسش وجود دارد که چگونه ممکن است انسانی به سبب عدالت کشته شود؟
استاد مطهری در پاسخ، عدالت را از دو منظر بررسی میکند: از جنبه فردی و اخلاقی و از جنبه اجتماعی. عدالت فردی، عبارت است از آراسته شدن روح و درون به صفات والای انسانی مانند راستی، درستی و تقوا. این نوع عدالت، معمولا مطلوب جامعه و مورد پسند افراد است و معارض و مخالفی ندارد. اما آنکه بسیار دشوار و با موانع متعدد همراه است اجرای عدالت اجتماعی میباشد.
شهید بزرگوار، عادل بودن و عدالتخواه بودن را دو مقوله متفاوت میداند. آنچه که سبب شهادت امام گردید نگرش ایشان به موضوع عدالت و اجرای آن در سطح جامعه بود. امام به عنوان یک عدالتخواه در مسیر این آرمان، هیچ نوع سستی و عذری را برنتافت.
پس از قتل خلیفه سوم، مردم در اجتماعی عظیم، رو به امام آوردند و حتی با تهدید از آن حضرت خواستند خلافت را بپذیرد. خطبه ۹۲ نهجالبلاغه پاسخ امام با جماعت است: «دَعُونی و التَمِسوا غَیری؛ مرا رها سازید و دیگری را طلب کنید.» و نیز فرمود چنانچه من وزیر و مشاورتان باشم بهتر از آن است که فرمانروا و رهبرتان گردم.
در خطبه شقشقیه آمده است مردم آنچنان در اطراف امام ازدحام کردند که دو نور چشمش، امام حسن و امام حسین در فشار جمعیت آسیب دیدند و در انبوه جمعیت، جامه امام از هم گسست. سرانجام آن حضرت با شروطی خواستهشان را پذیرفت از جمله فرمود: «وَاعلَموا أنّی إن أجَبتُکُم رَکِبتُ بِکُم ما أعلَم؛ بدانید که اگر امارت شما را بپذیرم آنگونه که خود میدانم عمل خواهم کرد.»
امام علی علیهالسلام همه فتنههای دوران خود را که منجر به سه جنگ خونین شد در این عبارت از خطبه شقشقیه آورده است: «فَلَمّا نَهَضتُ بِالأمر نَکَثَت طائفهٌ و مَرقَت أُخری و قَسَطَ آخَرون؛ هنگامی که خلافت را به دست گرفتم دیری نپایید که جمعی پیمان خود را شکستند و گروهی از دایره اطاعت و فرمان دین بیرون شتافتند و گروهی دیگر ظالمانه در پی کسب دنیا برخاستند.» امام در این سخن، به گروههای ناکثین، مارقین و قاسطین در جنگهای جمل، نهروان و صفیناشاره فرموده است.
امام علی در اولین روز، با تقسیم مساوی بیتالمال اقدامات خود را آغاز کرد و به هر کس سه دینار عطا کرد. زراندوزان که در طول سالها مال فراوان انباشته بودند از این تقسیم بیتالمال حیرتزده شدند و همان روز اول بنای اعتراض را گذاشتند که چگونه ممکن است کسی با سابقه مهاجرت و جهاد و مصاحبت رسول خدا (ص) با بردهای از عجم که دیروز آزاد شده برابر باشد؟! امام علی(ع) این تبعیضها را نمیپذیرفت و سوابق افراد را موضوعی مربوط به آخرت میدانست و نه انگیزه تبعیض در تقسیم بیتالمال. و این اولین جرقه فتنه و آشوب بود که امام در اتمام حجت خود، مردم جامعه را از آن برحذر داشته بود.
گام دیگر امام، عزل همه فرمانداران بود. گروهی به جهت دلسوزی یا مقاصد دیگر، امام را از عزل یکباره معاویه برحذر داشتند و معتقد بودند که ایشان میبایست با رفق و مدارا و در مدت زمانی طولانی وی را از حکومت شام بر کنار فرماید. اما آن حضرت که عدل محض بود، فرمود لحظهای به حکومت معاویه رضایت نمیدهم و فرمان عزل او را صادر ساخت.
این شدت عمل در اجرای عدالت، بسیار دشوار و گاه ناشدنی است. دنیاطلبان، زراندوزان، مفسدان و دین ستیزان هر چند در اقلیت قرار دارند اما به جهت دارا بودن امکانات مادی، جیرهخواران و نوچههای خود فروخته در اطراف خود و قدرت تبلیغات، تأثیری فراوان در انحراف افکار جامعه دارند. آنان تا زمانی با عدالت همراهند که منافعشان در معرض آسیب نباشد اما چنانچه دنیای حقیر و آلودهشان در خطر افتد بر روی امام زمان خود نیز شمشیر میکشند. و اینگونه شد که عدل مجسم، امام مبین در جامعهای جهالت خیز از هر سو مورد هجوم قرار گرفت و سرانجام به شهادت رسید. جرج جرداق با تأثر از اینکه چرا مردم جامعه آن روز امیرمؤمنان علیهالسلام را نشناختند، خطاب به دنیا میگوید:
ماذا علیک یا دنیا! لو حشدتِ قواک فأعطیتِ فی کل زمن عَلیا بعقله و قلبه و لسانه و ذی فقاره: ای روزگار چه میشد که همه قوایت را به کار میگرفتی و در هر زمانی علی را به عالمیان هدیه میکردی با همان علم و شجاعت و فصاحت و جهاد.
آری! درد بزرگ جامعه بشریت جهالت است. این بیماری عظیم و واگیر، قافله انسانیت را کرارا از حرکت بازداشته و بارها آنرا به قهقرا برده است.
سیدابوالحسن موسوی طباطبایی