نوکر باوفا ! (گفت و شنود)
گفت: از سایه جنگ چه خبر؟!
گفتم: آمریکاییها از بیرون و برخی جریانات وابسته از داخل با مطرح کردن این دروغ شاخدار قصد ترساندن مردم و تسلیم آنها در برابر تحریمها را داشتند!
گفت: الان که پشت سرهم اعلام میکنند که قصد جنگ نداریم و…؟!
گفتم: برای اینکه در منطقه چنان سیلی سخت و آبداری از مقاومت خوردهاند که مجبور شدهاند دنده عقب بگیرند!
گفت: پس چرا بعضیها در داخل کشور هنوز هم در این شیپور فریب میدمند!
گفتم: نوکر یکی از خانها هرچه از خان تعریف و تمجید میکرد کسی تحویل نمیگرفت. یک روز گفت خان ما مقامات برجستهای دارد! هر شب به آسمانها میرود و با ملائکه حرف میزند! مردم از این دروغ عصبانی شدند و پیش خان رفتند و پرسیدند؛ این چه ادعایی است؟! خان گفت؛ من تا دستشویی هم نمیتوانم بروم چه رسد به آسمانها؟! اهل روستا به نوکر خان گفتند؛ خود خان که حرفت را تکذیب میکند. گفت؛ خان غلط کرده و به گور پدرش خندیده که تکذیب میکند!