kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۲۰۵۹
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۹

مجازات شهادت دروغ در برزخ(حکایت اهل راز)

 


در سفر سوریه، روز شنبه 25/8/1370 همراه مرحوم آیت‌الله 
سیّد احمد فهری زنجانی (متوفی 138۵ ش)، نمایندۀ رهبر معظم انقلاب در دمشق، بازدیدی از شهر باستانی بُصرا داشتیم. 
آیت‌الله فهری در راه، چند خاطره از مرحوم آیت‌الله آقا سید علی قاضی نقل کرد. 
(ایشان پنج سال محضر آیت‌الله قاضی را درک کرده بود) یکی از این خاطرات به قرار زیر است:
(آیت‌الله قاضی فرمود): در مجلس لَغوی شرکت کردم و شاید غیبتی در آن مجلس از کسی صورت گرفت. خیلی احساس سنگینی می‌کردم. پیش خود گفتم بروم خدمت آقای قاضی. 
وقتی خدمت ایشان رسیدم، ارتجالاً فرمود: کسی می‌گفت رفتم وادی‌السلام قصر مجلّلی دیدم که در آن فردی با هیئتی نیکو بر تختی نشسته بود.
به حالش غبطه خوردم. همین‌که این معنا از خاطرم گذشت، نیتم را فهمید و گفت: افسوس.
گفتم: چرا؟!
اشاره کرد که صبر کن، خواهی فهمید. ایستاده بودم که ماری آمد تا چشمش به آن مار افتاد رنگش پرید و حالش متغیر شد، گویا می‌دانست چه باید بکند، زبانش را درآورد، مار زبانش را گزید و رفت!
آن مرد که بر تخت نشسته بود، از تخت افتاد و حالش به‌هم خورد. وقتی از جا برخاست گویا همه گوشت‌هایش ریخته بود...
سپس گفت: برنامۀ هر روز من تا قیامت این است! و سبب این مجازات این است که در جلسۀ دادگاه، مدّعی رو به من کرد و گفت: این آقا هم شاهد است. 
من فرصت فکر کردن و تصمیم درست نداشتم. بلافاصله گفتم.... (شهادت دروغ دادم)
* کتاب: خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری انتشارات دار الحديث قم