نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
شیپورچیهای ترامپ مردم را از سایه خیالی جنگ میترسانند
روزنامه سازندگی در مطلبی نوشت: «...جمهوری اسلامی نیز در سیاستهای منطقهای خود سیاست ملاحظاتی در پیش گرفته است و این اقدام بسیار مناسبی در جهت تنشزدایی است؛ یعنی در حال حاضر از آن قایقهای موتوری در خلیج فارس تقریباً دیگر خبری نیست و در عراق و سوریه هم با طمأنینه حرکت میکنیم و حضور ما با وجود ادامه درگیریها در سوریه کمرنگ شده است و این اقدامی بسیار عقلانی و منطقی برای کاهش احتمال جنگ است.»
سرویس سیاسی-
در ادامه این مطلب آمده است: «در همین راستا ایران باید به حضور خود در برجام ادامه دهد و اینکه صحبتهایی مطرح شده است مبنی بر اینکه بهزودی آقای روحانی راهبرد جدید و اقدامات متقابل ایران را در مقابل آمریکا اعلام خواهد کرد که احتمالاً خروج از برجام یا بالا بردن درصد غنیسازی یکی از آنها خواهد بود، باید گفت که هیچکدام از این دو اقدام در متن برجام وجود ندارد و عملی کردن آنها کار خطرناکی است؛ چراکه بالابردن درصد غنیسازی خارج از معاهده برجام به نفع آمریکا خواهد بود و همه اقدامات ایرانآزاری آمریکا با هدف اقدام هیجانی از سوی ایران صورت میگیرد. ما اگر از برجام خارج شویم پرونده ما به شورای امنیت میرود و در آنجا به ذیل اصل هفتم منشور سازمان ملل بازمیگردیم که در این صورت زمینه حمله نظامی با جواز شورای امنیت صادر خواهد شد.»
باید یادآور شویم که در فضای کنونی، رشادت رزمندگان محور مقاومت و مجاهدان فی سبیلالله کشتی جنگی آمریکا را به گل نشانده، ترامپ هم در تاریکی و با هواپیمای چراغ خاموش به عراق سفر میکند و اعتراف میکند که؛ «ما هفت تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کردیم و نمیتوانیم با چراغهای روشن به این منطقه وارد شویم، چقدر بد است»! و در جای دیگری تصریح میکند که «با ایران نباید درگیر شد» درحالیکه مدعیان اصلاحطلبی در شرایط فتح و نصر پیام ضعف میفرستند و در زمین دشمنان تابلودار نظام بازی میکنند.
نکته دیگر آنکه، ایران هیچگاه ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل نبوده که با برجام از آن خارج شده باشد. حرف زدن از سوی ترامپ ازجمله کارکردهای سرمایههای اسرائیل در ایران است. مدعیان اصلاحات نمیدانند طبق بند 36 برجام درصورتیکه طرف مقابل به تعهداتش عمل نکند، حق ایران است که توقف کلی یا جزئی به تعهدات خود بدهد. حیات و ممات مردم را به برجام گره زدند و به تصریح مسئولان دولت، دستاوردش نزدیک صفر شد، اکنون هم میگویند اگر از آن خارج شوید، جنگ میشود!
برجام فراتر از همه تعهدات بینالمللی است اما فعلاً از آن خارج نشویم!
روزنامه اعتماد دیروز در مطلبی نوشت: «نظام عدماشاعه بینالمللی هنوز موفق به فراگیر کردن و همهگیر کردن دو دایره نظارتی پروتکلهای الحاقی و پیمان منع جامع آزمایش هستهای، نشده است و حتی CTBT [معاهده منع جامع آزمایشهای هستهای] هنوز به مرحله اجرایی شدن نرسیده است؛ اما ایران فراتر از هر دو این دایره نظارتی، تعهداتی را پذیرفته است که هیچ کشور دیگری در دنیا حاضر به پذیرش آن نشده است. درنتیجه امتیازهایی که ما براساس برجام دادیم بسیار فراتر از همه تعهدات موجود بینالمللی است.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «تهدید ایران بر اینکه امکان فروپاشی برجام وجود دارد، یک تهدید بسیار بزرگ است. با تعهد به برجام، ما در حال چشمپوشی از بخش مهمی از امتیازهای بینالمللی خودمان هستیم. درحالیکه بسیاری از کشورهای جهان با اجرای پروتکل مدل انپیتی، در حال بهرهبردن از شرایط عادی بینالمللی هستند، جمهوری اسلامی ایران پذیرفته است که تعهدات بسیاری فراتر از سختگیرانهترین پیمانهای بینالمللی و فراگیرترین نظامهای نظارتی بینالمللی بپذیرد و در مقابل آن هم امتیازهای ناچیزی گرفته است.»
در یادداشت مذکور همچنین آمده است: «ایران با توجه به شرایط موجود، نباید عکسالعملی و واکنشی عمل کند، بلکه باید رفتاری ابتکاری داشته باشد. ایران باید اعم از ابتکارات حقوقی، سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی به کار ببرد. دیدگاه من این است که بهواسطه اینکه هزینههای زیادی از سوی جمهوری اسلامی ایران برای برجام پرداخت شده است، قاعدتاً باید آخرین نفری باشیم که از امتیازات برجام چشمپوشی بکنیم. هر زمان که جمهوری اسلامی ایران احساس کند که هزینه ماندن در برجام بیش از دستاورد در آن است، آنگاه باید فروپاشی برجام را بهعنوان یک گزینه برای افزایش هزینههای طرف مقابل در نظر بگیرد. اینکه چه زمانی برآورد هزینه و فایده برجام سربهسر میشود، یک تصمیم بسیار ظریف استراتژیک است که نباید در مورد آناشتباه انجام شود.»
باید متذکر شد که اکنون روز نخست اجرای برجام نیست که بگوییم «هر زمان که جمهوری اسلامی ایران احساس کند که هزینه ماندن در برجام بیش از دستاورد در آن است، آنگاه باید فروپاشی برجام را...» بلکه زمانی است که آمریکا برنامه هستهای کشورمان را نابود کرده، تعهدات خود را زیر پا گذاشته و بهبیاندیگر شیره برجام را مکیده و تفاله آن را دور انداخته، اروپا هم با معطلسازی و وقتکشی و امتیازخواهی همدستیاش با آمریکا ثابت شده است. از سویی مقامات ارشد مذاکرهکننده نیز بر بیعایدی برجام تصریح کردهاند. همین چند وقت پیش بود که ظریف در گفتوگو با رسانههای آمریکایی اعلام کرد: «اروپا به کمتر از یک درصد تعهدات خود در برجام عمل کرده است.» یا آنکه عراقچی در نشستی در آنکارا گفت: «عایدی ما از برجام تقریباً صفر است.» و بر همین اساس است که خروج از این توافق یکطرفه، ضرورتی بدیهی بوده که برخی مدعیان اصلاحات بر آن خط بطلان میکشند.
مدعیان اصلاحات: «همدلی ملی» یعنی «حرف، حرف ما!»
روزنامه آرمان امروز در چند یادداشت و گزارش به طرح موضوع «همدلی ملی» پرداخته و نوشته است: «عدم نگاه سختگیرانه؛ لازمه همدلی است.»
این روزنامه زنجیرهای مدعی اصلاحات به نقل از سهیلا جلودارزاده نوشته است: «کسی نمیگوید که مردم چه دلایلی برای مقاومت دارند و در شرایطی که از آنها خواسته میشود مقاومت کنید، کدامیک از مطالبات آنها پاسخ داده میشود. گاه ملت از داشتن مجلس شایسته محروم میشود... مورد اول نقض حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی ملت است. از دخالت در امور شخصی و حریم خصوصی آنان تا محدود کردن زمینه دخالت آنان در مقدرات اساسی کشور، گاه ملت از داشتن مجلس شایسته محروم میشود و گاه با ایجاد محدودیتهای اجتماعی و صنفی و سیاسی و بستن مسیر بر فعالان و کنشگران عرصه اجتماعی حقوق مردم را تضییع و راه برای عناصر فساد باز میشود.»
این روزنامه آورده است: «این نماینده مجلس عدم صدور مجوز برای اعتراضات... و زندانیکردن به جرم عقیده را ازجمله مسائل مشکلزا در کشور توصیف و اظهار کرد: شایسته است اکنون که در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم موجبات وفاق ملی را فراهم کنیم.»
باید یادآور شویم جریان مدعی اصلاحات مدتی است در رسانههایشان از گفتوگوی ملی و همدلی ملی صحبت میکنند اما هدفشان این است که حرفها و مطالبات خود را بهعنوان «مطالبات اجتماعی» جا بزنند و بگویند همدلی ملی یعنی این مطالبات محقق شود!
دفاع از «سطح سواد پایین» نامزدهای انتخاباتی به بهانه انتقاد از نظارت استصوابی
روزنامه آفتاب یزد در یادداشتی به قلم نماینده سابق اصلاحطلب مجلس با عنوان «واقعیت تلخ» به اظهارات اخیر محسن هاشمی در تلویزیون مبنی بر «انتخاب میان بد و بدتر» پرداخته و بهطور غیرمستقیم با انتقاد از نظارت استصوابی نوشته است: «بسیاری از اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر و مجلس امکان حضور نداشتند... نباید از اظهارات هاشمی خرده گرفت بلکه باید این مهم را بهعنوان یک واقعیت پذیرفت... چراکه خیلی از کاندیداها فرصت رقابت پیدا نمیکنند» در این یادداشت آمده است: «فرصت انتخاب شدن و انتخاب کردن باید بهصورت برابر برای همه وجود داشته باشد و این روند در نظامهای دموکراتیک امری طبیعی است. بهطور مثال معیارهایی مانند فوقلیسانس برای انتخابات وجود دارد... شاید جامعه بخواهد به فردی با سطح سواد پایین رأی دهند. ازاینرو مجلس چه حقی دارد که برای مردم تعیین تکلیف کند. این قوانین فرصت انتخابات را از مردم میگیرد!»
این نکته را باید متذکر شد، اصلاحطلبان که داعیهدار قانون، قانونگرایی و نخبهگرایی هستند چطور از «سطح سواد پایین» نامزدهای انتخاباتی دفاع میکنند و قلدرمآبانه میگویند مجلس چه حقی دارد که برای مردم تعیین تکلیف کند! ضمن اینکه در هیچ جای دنیا هیچکسی تحت هر شرایطی (آنهم با سواد پایین) در کسوت نمایندگی مردم نمینشیند.
سردرگمی اصلاحطلبان در «رحم اجارهای بودن دولت» یا «فرزند اصلاحات بودن دولت»
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و معاون وزیر دولت اصلاحات در گفتوگو با آفتاب یزد گفته است: «امروز در موقعیتی نیستیم که خرجمان را از دولت جدا کنیم... این دولت، دولت ماست و برآمده از ملتی است که به اعتبار اصلاحطلبان به پای صندوقهای رأی رفتند. اعلام برائت از او یک خودزنی سیاسی است» وی همچنین افزوده: «اصلاحطلبان باید حمایت کنند. همانطور که فرزند دچار اشتباه میشود آیا با اعلام برائت از او میتوان مشکلی را حل کرد؟ این دولت فرزند جریان اصلاحات است و این جریان باید از فرزندش صیانت کند.»
گفتنی آنکه پس از بروز مشکلات اقتصادی و به ستوه آمدن مردم از تورم و گرانی و همچنین محقق نشدن مواضع رادیکالی اصلاحطلبان در دولت تدبیر و امید، نگاه جریان اصلاحات به دولت رنگ انتقاد به خود گرفت تا جایی که روزنامههای زنجیرهای طیف اصلاحات در دهها یادداشت، گزارش و گفتوگو با انتقادات تاکتیکی خود از دولت اعلام برائت کردند. سردرگمی اصلاحات در این مسئله خودنمایی میکند که از طرفی حجاریان دولت را «رحم اجارهای اصلاحات» دانسته و بر «جدایی اصلاحطلبان از دولت» تأکید دارد و از طرفی هم عناصری مانند جریان سازندگی دولت را «فرزند اصلاحات» میدانند و بر «حمایت اصلاحات از دولت» تأکید دارند!