شبکه پیچیده ابتذال در سینما
آرش فهیم
وقتی به جریان شناسی فیلمهای مبتذل و حامیان آنها میپردازیم، آشکار است که برخلاف گذشته، دیگر با یک صف ساده متشکل از چند فیلم یا فیلمساز تجارت پیشه مواجه نیستیم، بلکه با یک جریان چند لایه «رسانهای-سیاسی-اقتصادی» روبهرو هستیم.
ضلعی از این تشکیلات، شامل سرمایهدارهاست. گروهی که این روزها با کلیدواژه صاحبان پولهای مشکوک در سینما مطرح هستند برخی از آنها، پردیسهای عریض و طویلی با پسوند «مال» هم ساختهاند. بهطور مثال، آقازاده مدیر یکی از این پردیسها، کارگردان یکی از فیلمهای روی پرده است.
گروههای به اصطلاح صنفی فعال در اکران نیز دستشان با این نوکیسهها در یک کاسه است. هر دو به نفع دیگری، به فیلمهای مستهجن ضریب میدهند. اتفاقا سرمایه گذار فیلم «رحمان 1400» نیز خودش یکی از افراد صاحب نفوذ در حوزه اکران است. جالب است؛ وقتی فیلم او را از پرده پایین آوردند، باز هم یکی از آثاری که با شراکت او تولید شده بود را جایگزین کردند تا مشخص شود، همه چیز دست همین جریان بساز-بفروش ضد فرهنگ است.
اما نوکیسههای سینما، پشتیبان رسانهای و سیاسی هم دارند. دولت و دستگاه اجرایی کشور، از خودشان است. دلقکهای سیاسی و مدیران ناتوان، این روزها منافذ را برای نفوذ آنها باز گذاشتهاند.
اما حمایت مافیای رسانهای و سینمانویسهای به ظاهر روشنفکر اما در باطن «زرد» نیز از فیلمهای مستهجن، کاملا آشکار شده است. انواع شبکههای ماهوارهای از بیبیسی و صدای آمریکا گرفته تا شبکههای وقیح لسآنجلسی و فلان روزنامه وابسته به سرمایهدارهای دولتی، همه و همه پشت این فیلمها درآمدهاند و از آنها حمایت میکنند. حتی به اصطلاح منتقدانی که توسط برنامههای سینمایی صداوسیما باد شدهاند نیز پشتیبان همین جریان شدهاند. هدفشان نیز کاملا روشن است؛ سقوط فرهنگی مردم ایران، یعنی صعود سیاسی آنها. اوضاع بهگونهای شده که توقیف و از پرده پایین آمدن یک فیلم ضدخانواده، داد شارلاتانهای ضدفرهنگ اما متظاهر به حمایت از سینما را درمیآورد. منتقدی که تا چند روز قبل، ادعای روشنفکریاش گوش فلک را کر میکرد، به خاطر توقف اکران «رحمان 1400» عزا گرفته است!
این وضعیت، درون صنف فیلمسازان هم دیده میشود. تا پیش از این تصور میشد که برخی از فیلمسازها چون توانایی جذب مخاطب از راه درست و هنرمندانه را ندارند،با دستمایه قرار دادن شوخیها و مسائل جنسی و غیراخلاقی، سعی در جلب مشتری و بالاتر بردن فروش خود را دارند. اما طی سالهای اخیر، سینماگرانی به ساخت سخیفترین فیلمها رو آوردهاند که از قضا، خود از مدعیان روشنفکری بودهاند. کافی است تا به اسامی کارگردانهای فیلمهای به اصطلاح کمدی که این روزها روی پرده هستند نگاهی انداخته شود. اغلب فیلمسازهایی که امروز به تولید کممایهترین آثار میپردازند، افرادی هستند که معمولا دیدگاههای سیاسی و اجتماعی شبه اپوزیسیون داشتهاند، به جریان سیاسی خاصی نزدیک هستند و در فیلمهای قبلی خود نیز نگاهی انتقادی از جامعه امروز ایران و نظام حاکم بر کشور را مطرح کرده بودند. حال چه شده است که این فیلمسازهای مدعی روشنفکری و ساخت آثار سیاسی و اجتماعی با نگاه انتقادی، در این وانفسا رو به ساخت آثاری آوردهاند که هم از نظر ساختاری و هنری به شدت ضعیف هستند و هم از نظر محتوایی، رکورد ابتذال و لودگی را شکسته اند؟ به طوری که در آثارشان به شکل بیپروایی به بیان شوخیهای جنسی میپردازند! بهعنوان مثال، کارگردانی که آثار قبلیاش در حوزه فمنیستی و اجتماعی بود، اخیرا فیلمی ساخته پر از هجویات و بدون ساختار سینمایی! همچنین کارگردان دیگری که فیلم قبلیاش یک أثر سیاسی و پر از کنایه به نظام بود، اخیرا فیلمی را روی پرده برده که از ابتدا تا انتهای آن را شوخیهای جنسی در بر گرفته است!
جریان ترویج ابتذال از سوی اپوزیسیون فقط به سینما و سریالهای شبکه نمایش خانگی محدود نمیشود. کافی است نگاهی به بازار کتاب و به ویژه کتابهای ادبی هم بیندازیم. ناشرانی که معمولا کتابهایی با مواضع سیاسی هم جهت با منافع غرب را منتشر میکردند، این روزها بیش از آثار سیاسی، کتابهایی با دورنمایه ضداخلاقی چاپ میکنند. طی سالهای اخیر، موج گستردهای از انتشار کتابهای شعر به وجود آمده که نه تنها ردی از شعر به معنای واقعی در آنها دیده نمیشود بلکه مملو از عبارات و کنایههای شرم آور هستند. وضعیت در حوزه ادبیات داستانی فجیعتر است. بهگونهای که در برخی از کتابهای داستان و رمان، مسائل جنسی و ضداخلاقی به صراحت مطرح میشود. بهطور طبیعی، ناشران و نویسندگانی که چنین کتابهایی را روانه بازار میکنند، اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خاصی دارند. استراتژی آنها این است که با تضعیف روحیات اخلاقی در مردم، نفوذ و سیطره بیشتری بر جامعه بیابند. چون معادله رایج در همه جوامع این است که زوال ارزشهای اخلاقی، مساوی با گرایش بیشتر جامعه به جریانهای غربگراست.
وقتی این وضعیت واضحتر به نظر میرسد که میبینیم، در عرصه تئاتر که فضایی به ظاهر روشنفکرانهتر دارد و حضور هنرمندان اپوزیسیون در این بخش بیشتر است، طرح ماجراهای جنسی نیز پررنگتر است. بهگونهای که هر روز شاهد روی صحنه آمدن نمایشهایی پر از الفاظ رکیک، پوشش نامناسب بازیگرها و ماجراهای غیراخلاقی هستیم.
بنابراین، آنچه تحت عنوان ابتذال و هجمه آثار سخیف در عرصه ادبی و هنری ایران برجسته شده، یک استراتژی فرهنگی برای پیشبرد پروژهای سیاسی در جهت هر چه لیبرالتر کردن فرهنگ و مناسبات اجتماعی کشور است. به همین دلیل هم برخلاف گذشته، نام هنرمندان و نویسندگان اپوزیسیون و شبه روشنفکر در این زمینه بیشتر به چشم میخورد.