چرا جشنواره جهانی فجر موفق نیست؟
آرش فهیم
سیوهفتمین جشنواره جهان فیلم فجر درحالی به کار خود پایان داد که برگزارکنندگان این جشنواره هنوز هم به یک سؤال اصلی و اساسی پاسخ ندادهاند: «این جشنواره، چرا برگزار میشود؟» به هر حال، هر رویداد فرهنگی و هنری مدیریت شدهای که دارای دبیر، دبیرخانه و تشکیلات اجرایی است، هدف یا کارکردی برای برگزاری دارد. اما آنچه جشنواره «جهانی» فیلم فجر خوانده میشود، هنوز هدف و هویت مشخص و معینی ندارد. البته تفکیک این جشنواره، فلسفه خاص خودش را داشت، اما نوع برگزاری جشنواره، دقیقا در نفی و نقض این فلسفه است!
جشنواره «جهانی» فیلم فجر دچار یک نقض غرض بزرگ است:چون در زمان برگزاری جشنواره در دهه فجر، توجه مردم، هنرمندان و رسانهها به فیلمهای ایرانی متمرکز بود، کمتر کسی به بخش بینالملل جشنواره، توجه میکرد. بنابراین، از سال 92 این بخش منفک شد تا بیشتر به چشم بیاید. اما واقعیت این است که در این چند سالی که بخش بینالملل به طور مستقل برگزار میشود، اغلب رسانهها و منتقدان برای تماشای فیلمهای ایرانی پا به جشنواره میگذارند و باز هم به فیلمهای خارجی توجهی نمیشود! حتی در بین اسامی برگزیدگان این جشنواره نیز، اغلب اسامی فیلمها و هنرمندان ایرانی دیده میشود! یعنی خود برگزارکنندگان جشنواره نیز، به آثار داخلی بیش از خارجی توجه دارند. آثاری که برخی از آنها از فیلمهای بازمانده از جشنواره ملی فیلم فجر هستند! در این شرایط سؤال است که کجای این جشنواره، جهانی است؟
به همین دلیل هم بسیاری از سینماگران و منتقدان و متخصصان، جشنواره جهانی فیلم فجر را چندان جدی نمیگیرند و حتی بسیاری از آنها، برای چند دقیقه هم که شده در محل جشنواره حاضر نمیشوند. چون انگیزهای برای این کار نیست. اغلب منتقدان و خبرنگارانی هم که به جشنواره میروند، هدفشان دیدن فیلمهای داخلی است.
شاید همین مسئله نیز باعث شد تا حسین انتظامی، مدیر جدید سازمان سینمایی در اولین مصاحبه خود پس از انتصاب، مسئله ادغام دوباره جشنواره ملی و جهانی فجر را مطرح کند. میتوان پیشبینی کرد که به دلیل عدم تأثیرگذاری و جریانسازی، سرپرست سازمان سینمایی ادغام جشنواره را عملی کند. طی روزهای اخیر نیز یک تقابل رسانهای بین خبرنگاران نزدیک به دبیر جشنواره و سرپرست سازمان سینمایی به وجود آمده است. طوری که فعالان رسانهای نزدیک به انتظامی اخباری در انتقاد از جشنواره جهانی فجر را در فضای مجازی و برای دیگر خبرنگاران ارسال میکنند و فعالان رسانهای نزدیک به دبیر جشنواره، اخباری در حمایت از جشنواره را ضریب میدهند.
البته باید جانب انصاف را رعایت کرد؛ در جشنواره جهانی فیلم فجر اگر فیلم به درد بخور و مهمی نیست، اما هر سال، یک مهمان درجه یک و دو سه میزگرد خوب و خبرساز برگزار میشود. امسال هم پل شریدر، فیلمنامهنویس مطرح آمریکایی به این جشنواره آمد و حرف هایش تیتر رسانهها شد؛ به ویژه بخشهایی که گفت به آمریکایی بودن خود افتخار نمیکند و در مراسم اسکار، شایستهسالاری رعایت نمیشود. اما هم دبیر محترم جشنواره جهانی- جناب میرکریمی- و هم سرپرست سازمان سینمایی، نیک میدانند، معیار جریانسازی و تأثیرگذاری یک جشنواره، فیلمهایی است که در آن به نمایش در میآید، نه سخنرانی و میزگرد.
جشنواره جهانی فیلم فجر زمانی میتواند در عرصه بینالمللی عرض اندام کند که هم در شکل برگزاری و اجرا، به هویت و تعریفی مستقل دست یابد و هم در نوع فیلمهایی که در آن حضور مییابد، خبرساز شود. یعنی جشنواره باید بتواند با ویژگیهای متمایزی، چشم سینماگران و سینما دوستان دنیا را بگیرد و رسانههای بینالمللی، درباره برگزاری جشنوارهای خاص و منحصر به فرد در ایران، واکنش نشان دهند و اخبار و تحلیلهایی را منتشر کنند.
مشکل اصلی جشنواره جهانی فیلم فجر در سالهایی که برگزار شده، تیم اجرایی جشنواره بوده است. اغلب افرادی که به عنوان مدیر و مجری در این جشنواره حضور دارند، خودشان دچار انفعال فکری و عملی هستند. وقتی برگزارکنندگان یک جشنواره، خودشان اعتقادی به اعتراض و انقلاب علیه سیستم حاکم بر جهان از طریق هنر و رسانه ندارند، نمیتوان از حاصل کار آنها انتظار جریانسازی داشت.