اخبار ویژه
سولانا: 40 سال است از عهده ایران برنمیآییم ترامپ بازی اروپا را به هم زد
مسئول اسبق سیاست خارجی اتحادیه اروپا تاکید کرد: دشمنی 40 ساله غرب با ایران، هیچ نتیجهای به دنبال نداشته است. وی میگوید خروج ترامپ از برجام، تلاش اروپا برای آنچه جبهه مشترک در مقابل ایران را به شکست کشانده است!
خاویر سولانا در یادداشتی به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی، خواستار تعامل غرب با ایران از دریچه مذاکره شد و سیاستهای ترامپ را بینتیجه توصیف کرد. به گزارش عصر ایران، سولانا با اشاره به دور اول مذاکرات هستهای مینویسد:
«ماجرای مذاکرات هستهای ایران از سال 2002 آغاز شد. در این مرحله من به عنوان نماینده عالی اتحادیه اروپا مسئول مذاکره با طرف ایرانی شدم. اولین طرف مذاکره من حسن روحانی بود که آن روزها دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بود.
وی با تحریف تاریخ و انکار لغو تعلیقهای هستهای در دولت خاتمی مینویسد: ما در مذاکرات خود به یک تفاهم اولیه رسیدیم. اما انتخاب محمود احمدینژاد به سمت ریاست جمهوری در سال 2005 همه رشتهها را پنبه کرد و توافق هستهای با ایران را سالها به عقب انداخت. پس از این مرحله سعید جلیلی مسئول مذاکره از طرف ایران شد و شکاف بین دو طرف مذاکره با ورود جلیلی بیشتر شد. او بارها در طول مذاکرات به من تاکید میکرد که یک پایش را در جنگ با عراق از دست داده و او مدام غرب را بابت این مسئله و حمایت کشورهای غربی از رژیم صدام حسین در جریان جنگ هشت ساله عراق علیه ایران سرزنش میکرد.
سولانا با اشاره به توافق برجام در سال 2015 میافزاید: با انتخاب «دونالد ترامپ» به ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2016، او در ماه میسال 2018 تصمیم گرفت ایالات متحده آمریکا را به طور یکجانبه از برجام خارج کند. او همزمان تحریمهای سابق هستهای را علیه ایران بازگرداند و تحریمهای جدیدی را نیز به آنها اضافه کرد. ترامپ با سوءاستفاده از تسلط دلار بر تجارت جهانی همه شرکتها و کشورهای خارجی را تهدید کرده است که در صورت تجارت با ایران، با تحریمهای ثانویه ایالات متحده آمریکا، مجازات خواهند شد.
در نتیجه این اقدامات ترامپ، شانس تشکیل یک جبهه متحد بین آمریکا و اروپا برای رسیدگی به مشکلات با ایران – شامل موارد حقوق بشر و سیاستهای ایران در منطقه- از بین رفته است. اتحادیه اروپا در این مرحله مجبور است تمام تلاش خود را متمرکز بر نجات برجام از طریق باز کردن یک کانال مالی برای ارتباط با ایران کند.
در جریان کنفرانس بینتیجه اخیر در شهر ورشو، آمریکا تلاش کرد اروپا را دوپاره کرده و ائتلاف ضدایرانی خود را که شامل کشورهای عربستان سعودی، اسرائیل و امارات است، گسترش دهد. با این حال با وجود همه مشکلاتی که 4 دهه است در روابط غرب با ایران سایه افکن بوده، تحریک به فروپاشی نظام ایران، اکنون بیش از هر زمان دیگری در طول 40 سال گذشته، سیاستی واقعگرایانه به نظر نمیرسد.
غرب باید به جای دشمنی کردن با ایران که تنها به اعتباربخشی به تندروها در ایران میانجامد، به دنبال پیدا کردن یک فرمول جامعتر برای رسیدگی به تهدیدهای منطقهای (در خاورمیانه) داشته باشد. در حالی که 4 دهه خصومت با ایران هیچ دستاوردی – برای غرب- نداشته، اما جریان مذاکرات هستهای منجر به برجام شد، شاهد بودیم که تنها در یک دوره تعامل و مذاکره توانستیم به یک توافق هستهای تاریخی با ایران برسیم. باید مشخص شود که کدام رویکرد در مواجهه با ایران موثرتر است.
ملت ایران عزیز است شما هستید که مردم را به مشقت انداختهاید
ملت ایران عزیز است و عزیز هم میماند اما دولت، مردم را در مضیقه انداخته است.
روزنامه جوان نوشت: آقای روحانی در مراسم بهرهبرداری از مرحله سوم پالایشگاه ستاره خلیج فارس که توسط قرارگاه خاتمالانبیای سپاه ساخته شده، گفته که «کسی نمیتواند عزت ملت را به خاطر قیمت رب گوجه فرنگی و ماکارونی زیر سؤال برد و دستاوردهای مثبت دیگر را فراموش کند که این کار نه انصاف و نه مروت و نه وطندوستی و نه اخلاق اسلامی و عشق به انقلاب اسلامی است.» رب گوجه فرنگی و ماکارونی البته در خبر تنظیم شده توسط سایت نهاد ریاست جمهوری وجود ندارد و تشخیص داده شده در متن خبر آورده نشود. عزت و عظمت ملت ایران موضوعی جدا از رب گوجه فرنگی و ماکارونی است، اما در مورد ارتباطشان با کارآمدی یک دولت نمیتوان اینقدر مطمئن بود. دولت موظف به تهیه مایحتاج زندگی مردم است و نمیتوان با این شعارهای شیک از بار این مسئولیت و پاسخگویی در مورد نحوه انجام آن فرار کرد. از سویی مشکل کشور مگر فقط رب گوجه و ماکارونی است؟ بازار مسکن و خودرو رها شده است و خرید گوشت و مرغ برای مردم سخت شده و لوازم خانگی تا دو برابر افزایش قیمت داشته است. ملت ایران عزیز است و به رغم همه کارشکنیها عزیز هم میماند. اما این ملت عزیز را دولت کاری کرده که برای تأمین مایحتاج اولیهاش به سختی افتاده است و اینکه قرارگاه خاتمالانبیای سپاه پالایشگاه میسازد و رئیس جمهور افتتاحش میکند، ربطی به ضعف شدید دولت در تأمین مایحتاج مردم ندارد. از قضا ایراد اصلی به دولت در این زمینه همین است که چطور ملتی با عزت و عظمت را که برای کارهای بزرگی همچون ساخت پالایشگاه، موشکهای بالستیک، انواع پهپاد، انرژی هستهای و ... روی پای خود ایستاده، اینگونه برای تأمین مایحتاج اولیه خود به مشقت انداخته است؟!
پذیرش اینستکس از سوی وزارت خارجه پیامدهای خسارتبار دارد
پذیرش سازوکار اروپا موسوم به اینستکس پیامدهای حقوقی خسارتبار برای کشور دارد.
روزنامه جوان دراینباره نوشت: مطابق اصول کلی حقوقی، توافق زمانی صورت میگیرد که ایجاب (پیشنهاد) بدون هر شرط دیگری توسط طرف مقابل قبول شود و اگر ایجاب (پیشنهاد) به صورت مشروط پذیرفته شود، یک ایجاب (پیشنهاد) جدید به وجود آمده است و ایجاب سابق ملغی شده است.
کنوانسیون ۱۹۶۹ وین، در مواد ۱۹ تا ۲۳ خود به این مسئلهاشاره کرده است متن بیانیه سه کشور اروپایی (INSTEX) شرایطی را به وجود آورده است که نتیجه آن تحمیل پیامدهای جدید حقوقی به طرف ایرانی علاوهبر متن توافق هستهای است. بعد از خروج ایالاتمتحده آمریکا، طرف ایرانی استمرار اجرای تعهدات برجامی خود را مشروط به «اقدام عملی طرف اروپایی برای ایجاد یک سازوکارمالی جهت ایجاد و توسعه روابط اقتصادی و تجاری ایران با سایر کشورها» کرد و امروز کشورهای اروپاییها روی شرط ایران شرط گذاشته و با طرح درخواستهای جدید در قالب INSTEX، ایجاب طرف ایرانی را ملغی و یک ایجاب جدید را به وجود آوردهاند. به بیان سادهتر، اروپا هیچکدام از تعهدات قبل و بعد از خروج آمریکا را اجرایی نکرده است و بعد از گذشت سه سال از تعلل در اجرای وظایف برجامی خود، شرط بدعتآمیزی را پیش روی طرف ایرانی گذاشته است؛ به واقع طرف اروپایی نه تنها شروط موجود در متن برجام (تعهدات برجامی) را که در قالب تعهدات دهگانه در پیوست ۲ برجام موجود است، اجرایی نکرده بلکه شروط ثانویه ایران در روز خروج آمریکا از برجام مبنی بر «اقدام عملی طرف اروپایی برای ایجاد یک سازوکارمالی جهت ایجاد و توسعه روابط اقتصادی و تجاری ایران با سایر کشورها» را نیز کماکان طرد کرده و در یک اقدام تهاجمی همچنان در جهت تحمیل «تعهدات مالایطاق» به طرف ایرانی متمرکز شده است.
اروپاییها شروط دوگانه ایران الف- در متن برجام و ب- در دوره پساخروج آمریکا از برجام را نادیده گرفته و شروطی جدید با ادبیات «دستوری» و با قید «فوریت» در قالب بیانیه (INSTEX) طراحی کردهاند که خود یک ایجاب جدید بوده و ملغیکننده ایجاب طرف ایرانی است و در واقع وظایف جدیدی (علاوهبر وظایف گسترده برجامی) برای طرف ایرانی احصا میکند.
اروپا حتی وظایف حداقلی خود را نیز در قبال تعهداتی که به طرف ایرانی داده اجرایی نکرده است در حالی که در ماده ۲۹ از متن برجام از ضرورت خودداری اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن جهت «اعمال سیاستهایی عادیسازی روابط اقتصادی تجاری ایران با کشورها» به صراحت سخن به میان آمده است در حالی که اروپا به گفته آقای محمدجواد ظریف (در گفتوگوی اسفندماه سال ۹۶ با روزنامه اعتماد) ناقض برجام بوده است.
اروپا حتی در مواردی همانند آمریکا و برخلاف روح و متن برجام به تحریم جمهوری اسلامی ایران نیز اقدام کرده است؛ به عنوان نمونه برخلاف تعهدات دهگانه اتحادیه اروپا در پیوست ۲ برجام، درمهر سال ۹۵ «شرکت ملی نفتکش از طرف دادگاهی در اتحادیه اروپا تحریم میشود» که بر اساس این حکم هیچ دادگاهی در اتحادیه اروپا حق فسخ این حکم را تا ۳۰ سال آینده ندارد و بیمههای اروپایی نیز حق بیمه کردن نفتکشهای ایرانی را ندارند. یا در ۶ تیرماه ۹۶ اتحادیه اروپا فهرست اسامی ۲۳ شخص حقیقی و ۱۴ شخص حقوقی را در رابطه با «تحریمهای موشکی بالستیک / منعاشاعه سلاحهای هستهای» ایران مطابق با اصلاحیههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، اعمال و به روز میکند که برخلاف ماده ۲۹ مقدمه ومفاد مندرج در پیوست ۲ برجام میباشد. بر این اساس که اروپاییها اجرای تعهدات منزج و مبرهن خود در برجام مشروط به تصویب و پذیرش لوایح FATF کردهاند نقض برجام است، بهطوری که «موضوع» و «هدف» INSTEX در تناقض با مفاد برجام است و نقض آشکار آن به شمار میآید.
نگاه به خارج در دولت روحانی چگونه ضریب جینی را افزایش داد؟
علت افزایش ضریبجینی در دولت روحانی، نگاه به خارج است.
روزنامه جامجم به قلم دکتر امرالله امینی اقتصاددان نوشت: نگاهی به آمار 40 سال گذشته ضریب جینی نشان میدهد در سالهایی كه نگاه دولتمردان به تولید داخل بود، وضعیت اشتغال مناسب و ضریب جینی كاهش داشته است و در سالهایی كه نگاهمان به خارج و مشغول پهن كردن فرش قرمز برای شركتهای خارجی بودیم، ضریب جینی افزایش پیدا كرده و كارخانهها یا با حداقل ظرفیت به كار خود ادامه دادند یا تعطیل شدند. حمایت دولت از تولید داخل باعث كاهش شاخص ضریب جینی میشود. در سالهایی كه دولتها از تولید داخل حمایت كردند شاخص ضریب جینی به دلیل مقابله با واردات بیرویه كاهش یافته كه به تبع آن فاصله طبقاتی كاهش مییابد.
در طول سالهای اخیر ضریب جینی افزایش زیادی داشته. از سال 92 كه دولت آقای روحانی سر كارآمد تا امروز آمارها نشان میدهد شاخص ضریب جینی رو به افزایش است كه مشاهده آمار گمرك در بخش كالاهای مصرفی نشان خواهد داد در طول این سالها افزایش واردات را داشتهایم. زیرا عدهای وارداتچی برای تأمین منافع خود از رانت و فساد استفاده میكنند كه نتیجه آن افزایش فاصله طبقاتی و بدتر شدن وضع محرومان است.
یكی از معیارهای تحلیل شاخص ضریب جینی میزان بیكاری است. وقتی ضریب جینی كاهش مییابد به این معناست كه دولت سیاستهای حمایت از تولید را به كار گرفته و بنگاههای تولیدی نیز برای تكمیل ظرفیت خود اقدام به جذب نیرو میكنند، اما در زمان افزایش این شاخص، عكس این موضوع را شاهد هستیم.
یكی از معیارهای تولید، نرخ ارز است و اگر سیاستهای دولت مبتنی بر حمایت از تولید داخل باشد حتما راهكارهایی برای آن در نظر خواهد گرفت. یكی از این سیاستها در خدمت بودن نظام بانكی برای بخش تولید است كه متاسفانه نظام بانكی در ایران به افزایش درآمد خود فكر میكند و از مسیر اصلی خود خارج شده است. نظام بانكی ایران دولتی است و بخش بانكداری خصوصی هم به درآمد خود میاندیشد.
وقتی یك سرمایهدار اقدام به خرید ارز یا ملك كند و سود زیادی در كوتاهمدت نصیبش شود، مسلم است این سرمایه به سمت تولید هدایت نخواهد شد. بهخصوص زمانی كه این سود از سود تولید بیشتر باشد، اما اگر با ابزار مالیات بتوانیم سرمایهها را به سمت تولید هدایت كنیم آن موقع میتوان بخشهای دیگر سیاستهای حمایت از تولید داخل را اجرا كرد.
این حرفهای بیپایه برای چیست؟ دست اخلالگران را کوتاه کنید!
یک روزنامه اصلاحطلب، اظهاراتی مانند ربط دادن قاچاق و کمبود کالا به ارزانی را فرار از مسئولیت ارزیابی کرد.
روزنامه جهان صنعت نوشت: سرسپردگیهای ارزی بازار و اعمال نظرات غیرکارشناسانه از سوی مسئولان دولتی که به کارشکنیهای عمدهای در سطوح مختلف اقتصادی منجر شده، خروج از ریل توسعهیافتگی را موجب شده؛ موضوعی که دولت را در اعمال سیاستگذاری مطلوب ناتوان گذاشته است. حال دولت در تلاش است با سرپوش گذاشتن بر این واقعیت، اعمال نظرات غیراقتصادی را توشه راه سیاستگذاریش قرار دهد.
آنچه میگوییم نتیجه اظهارنظر رئیسدولت دوازدهم در مواجهه با پیامد شوم بیتدبیری تیم اقتصادی وی است. آنطور که حسن روحانی میگوید «یکی از دلایل قاچاق، ارزانی آن جنسی است که قاچاق میشود».
این اظهارنظر از سوی رئیسدولت در حالی عنوان میشود که سیاستگذاری نابجای تیم اقتصادی دولت در بازار ارز سرآغازی بود بر تشدید فعالیت دلالان بازار که با تکیه زدن بر مسند قدرت و در اختیار گرفتن قیمتگذاری بازار، خود نظارهگر آشوبهای شکل گرفته در اقتصاد بودند.
بر این اساس ۲۲ فروردینماه سالجاری که معاون اول رئیسجمهوری در تصمیمی ناگهانی و یکشبه به جهت خاتمه دادن به ناهنجاریهای شکلگرفته در بازار، ارز را تکنرخی اعلام کرد، آغازی بود بر انحراف مسیر ارزی بازار.
درست بعد از اجرای این سیاست ارزی، دلالان و سفتهبازان بزرگ ارزی که دستهای پشت پرده آنان عامل رشد و تشویق قیمتها در بازار بود، دامنه مشکلات را تا آنجا پیش برد که دلالان دیگر بازارهای اقتصادی نیز خود را همسو با این سیاست بدانند و هر یک به دنبال نفع شخصی خود به اعمال سلیقه در قیمتگذاری بازار بپردازند.
بر این اساس به هر میزان که قیمت ارز در بازار آزاد به پیشروی خود ادامه میداد، در دیگر بازارهای اقتصادی شاهد رشد بیرویه قیمتها و سقوط یکباره قدرت خرید خانوارها بودیم.اکنون که چند ماه از شکلگیری چنین فضایی میگذرد، نه تنها هنوز دست دلالان عمده بازار کوتاه نشده، که هر بار در بخشی از بازار دست به اعمال قیمتگذاری به دور از نظارتهای قانونی دولت میزنند. بنابراین باید این نکته را یادآور شد که دولت باید ناتوانیاش را در به دست گرفتن شرایط نامطلوب اقتصادی در سیاستگذاریاشتباهی بداند که خود سعی در تحمیل آن به اقتصاد کرده است.
با توجه به درآمد بیشتر مردم در کشورهای دیگر، مقایسه ارزانی قیمت کالا با آن کشورها هیچ منطق اقتصادی ندارد.
در ارائه چنین اظهارنظری هیچگونه توجهی به قدرت خرید خانوارهای ایرانی نشده و جانب حق نیز رعایت نشده است. حال در چنین شرایطی باز هم باید گفت ارزانی، دلیل قاچاق کالاست؟ بهنظر میرسد قاچاق درست زمانی در اقتصاد بروز میکند که عدهای با گرفتن ژست تولیدکننده به خود، سعی در بر هم زدن صف اقتصادی کشور دارند و با لابیگری خود را در صفوف اولیه برای دسترسی به ارز تجاری موردنیاز جا میزنند. چنین دلالانی که نقاب فعال اقتصادی بر چهره میگذارند، ارزهای دولتی ۴۲۰۰ تومانی را در بازار آزاد و با نرخهای چندبرابری میفروشند و دست تولیدکننده و صنعتگر واقعی را از بازار اقتصادی کوتاه میکنند. همین دلالان نیز با اعمال قدرت خود حتی از بازگشت ارز صادراتی به چرخه اقتصادی نیز جلوگیری میکنند.
دولت روحانی با برداشت ناصحیح از یک ادعای درست مسئولیت خود را درباره افزایش دادن سطح زندگی ایرانیان و بالا بردن قدرت خرید مردم پنهان و اذهان عمومی را به سمت ارزانی تطبیقی منحرف میکند.
چرا آقای رئیسدولت تدبیر و امید بهجای منحرف کردن اذهان عمومی به مسئولیت خود از اقدامی که برای امیدبخش کردن چشمانداز سطح زندگی ایرانیان انجام خواهد داد صحبت نمیکند. بر این پایه چنین بهنظر میآید که در واقع روحانی و همکارانش با فرار به جلو و ادعاهای ناقص، خواسته یا ناخواسته به فریب افکار عمومی پرداخته است.