پاسخ به پرسشهای بنیادین اعتقادی؛ مهمترین وظیفه روحانیت (زلال بصیرت)
بسیاری از مسائل بنیادین و ریشهای دین، حتی برای کسانی که سالهای متمادی در حوزه فعالیت داشتهاند، حل نشده است و جواب کامل و روشنی برای آن نیافتهاند، اولین جرقههای تفکر درباره دین و معارف دین و اصلا اینکه چرا ما باید دین داشته باشیم، از همان مجالس عزاداری اباعبدالله(ع) شکل گرفت. هر چند شاید این مجالس خیلی ساده بوده و حدیثی خوانده شده وگریزی به کربلا زده شده و روضهای خوانده میشد، اما همان مطالب سبب شد تا به فکر بیفتیم و ببینیم دین چیست؟ این مجالس به انسانها میآموزد که باید به اموری معتقد باشند و بر اساس این اعتقادات رفتارهایی در پیش بگیرند.
فایده دین
اینکه فایده دین چیست؟ به این پرسش کمتر پرداخته شده و کمتر پاسخ صحیح و قانعکنندهای به آن داده شده است. شاید تا چند ده سال پیش چنین بحثهایی خیلی مطرح نبود؛ حتی یکی از معروفترین منبریهای کشور وقتی قبل از انقلاب در قم منبر میرفت و در مورد فواید دین سخن میگفت، نهایت فایدهای که برای دینداری ذکر میکرد این بود که دینداری سبب میشود که فساد در جامعه کم شود و امنیت و آرامش به جامعه بازگردد.
هرچند کم شدن مفاسد و ایجاد امنیت، از لوازم دینداری جامعه است، اما فایده دین فقط این نیست. اگر به این پاسخ به دقت بنگریم متوجه میشویم که حتی در تفسیر دین و بیان فایده برای آن نیز، زندگی دنیوی خود را اصل قرار دادهایم و میگوییم دین برای این است که در دنیا راحتتر باشیم و وضع مادیمان مطلوبتر باشد! آیا آمدن 124 هزار پیامبر و زحمات آنها، شهادت اهلبیت و سیدالشهدا(علیهمالسلام) با آن وضع و روی کار آمدن انقلاب اسلامی با این همه شهید، همه برای این بوده است که ما زندگی راحتتری داشته باشیم؟!
اگر فایده دین، امنیت و عدم فساد در دنیا باشد که میتوان آنها را به وسیله ابزار و امکانات امروزی، تا حد زیادی تأمین کرد و افراد را تحت کنترل قرار داد؛ همانگونه که در برخی کشورها برای نظارت و کنترل انسانها از این امکانات استفاده میشود!
بسیاری از کجرویها ،انحرافات و برخی از دستهبندیهای سیاسی، ریشه در همین مسائل بنیادین دارد که هنوز حل نشده است.
مهمترین مسئله زندگی ما و همه دینداران همین است که چرا دین داریم؟ فایده دین چیست؟ قرار است به کجا برسیم؟ در واقع بازگشت این سوالها به این است که خداوند چرا ما را خلق کرده است؛ برای پاسخ به این سؤال به دو روش میتوان اقدام کرد؛ اول اینکه از خود شروع کنیم و استعدادها و تفاوتهای خود با دیگر مخلوقات را ببینیم و دریابیم که به کجا میتوانیم برسیم. راه دیگر این است که به خدا مراجعه کنیم و ببینیم چه هدفی از خلقت ما داشته است. بالاخره حکیم، کار بیهوده نمیکند؛ بنابراین باید ببینیم از خلقت ما چه هدفی داشته و ما هم به همان سمت حرکت کنیم. آیا راهی بهتر از این وجود دارد که از سازنده و آفریننده حکیم سؤال کنیم که هدفش از خلقت ما چه بوده است؟!
مهمترین وظیفه روحانیت
مهمترین مسئلهای که روحانیت باید درباره آن کار کند، مسائل بنیادین است؛ چون حل این مسائل، محوریترین و بنیادیترین سؤالات زندگی انسان را پاسخ میدهد و بر اساس آن، بینشها و رفتارهای دیگر بنا میشود. ما وظیفه داریم دستکم برای خودمان و دیگران روشن کنیم که دین چه فایدهای دارد و اگر دین نداشته باشیم، چه میشود؟ البته بازگشت همه این پرسشها به این است که اصلا چرا خلق شدیم؟
بنده بهعنوان پدرپیر شما به شما توصیه میکنم که فکری برای حل این پرسش بنیادین و اساسی و گرفتن پاسخی قانعکننده برای آن بکنید؛ هم برای خودتان مفید است و هم برای جامعهتان؛ حتی جوامع غیر اسلامی نیز به عنوان یک اکتشاف عظیم و مهم از آن استقبال خواهند کرد. بنده سفرهای مختلفی داشتهام و بسیار یهودیان، مسیحیان و حتی بتپرستانی دیدهام که نهاد پاکی دارند و به دنبال شناخت حقیقت هستند. روشن است که اگر این مسئله درست حل و تبیین شود، راهگشای بسیاری از حقیقتجویان عالم خواهد بود.
البته منابع تحقیق درباره این امر در دسترس ما قرار دارد که همان قرآن و سنت است؛ اما باید استخراج شود و بهگونهای تبیین شود که براحتی قابل درک و هضم برای دیگران باشد.
اعتقادات و پرسشهای بنیادین به منزله ریشه است و آموزههای و معارف دیگر دین مانند ساقه و ثمره درخت دین هستند،اگر ریشه صحیح و سالم باشد، امیدی به ثمره دادن درخت است، اما درختی که ریشه ندارد، استحکامی ندارد و با یک تندباد، همه آن فرو میریزد.
باید برای پاسخ به این پرسش شروع کنیم و در جمعهای خودمان این مسئله را محور قرار دهیم؛ اگر کتابهایی در این زمینه تالیف شده و میتواند راهنمای ما باشد، مطالعه کرده تا به پاسخ قانعکننده برسیم که در وهله اول برای خودمان و در وهله بعد برای مؤمنان دیگر و دنیا مفید خواهد بود.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله)
در دیدار با جمعی از روحانیان سپاه قدس؛ قم؛ 17/7/97
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.