به یاد سردار شهید «علی اکبر صادقی»
موسس هیئت رزمندگان اسلام اصفهان(حدیث دشت عشق)
شهید سیداکبرصادقی، فرزندسید مرتضی در سال 1338 در محله ارسور در شهر خوانسار از پدر سید و مادر سیده متولد شد. پدرش ارادت خاصی به حضرت امام خمینی(ره)داشت و دارای 5 پسر و دو دختر بود. اوعکس امام را زیرقرآن مخفی کرده بود و بچه هایش از سال 42 آن عکس را میدیدند. سیداکبر فرزند دوم بود وشبیه به پدر، خوش چهره و از همه مهمتر خوش اخلاق. دبستانش را بامعدل20 تمام کرد. بعد از طی راهنمایی، برای ادامه تحصیل به نجف آباد رفت و درهنرستان فنی، در رشته ماشین آلات کشاورزی دیپلم گرفت. او سپس به سربازی رفت وطبق پیام امام با لباس سربازی پادگان را ترک کرد و در راهپیمائیها شرکت میکرد. بعدها فرمانده سپاه خوانسار شد و راه شهادت را طی کرد.
در خوانسار خیلیها دوستش داشتند و اخلاق و اعتقاداتش آدمها را دوروبرش جمع میکرد. با همان بچههای خوانسار یک گردان در لشکر امام حسین(ع) به نام گردان یا زهراء(س) راه انداخت. این آخریها هم حاج حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین(ع) مامورش کرده بود یک گردان تازه تشکیل دهد که اسمش را حضرت سجاد (ع) گذاشتند. خیلیها دوست داشتند دنبالش بروند. شاید به این دلیل که سید اکبر خیلی هوایشان را داشت. حواسش به مشکلات نیروهایش بود. مرخصی که میآمد ، دنبال این بود ببیند چه کسی مشکل دارد ،گرفتار است ،کمکش کند. میگفت مرد این خانه دارد توی جبهه میجنگد، باید خیالش از زن و بچهاش راحت باشد. سید اکبر فرمانده همین گردان بود که در عملیات کربلای پنچ شهید شد. همان طور که خودش بارها گفته بود ،بی سر،مثل جدش اباعبدالله(ع).
او در 25 دیماه 1365 به همراه 24 شهید دیگر خوانسار تشییع شد. روز 25 دی ماه 1365 به دلیل تشییع 25 شهید عملیات کربلای 5 به عنوان روز خوانسار نام گذاری شد و مردم این روز را گرامی میدارند.
بخشی از وصیتنامه شهید:
خدا میداند من جز برای خدا و رضای او دست به این کار نزدم و به قول حضرت علی(ع)،هستی ام را جز به بهای بهشت نخواهم داد. از خداوند میخواهم که اگر در این راه ،قصور و کم کاری وتکبر ونخوت و عجب در هر جایی مرا گرفت، از این فقیر و ناتوان بگذرد و همگی را به بزرگی و عظمت خودش ببخشد...
مادرم! صبر کن. غم مدار از گرفتاریها، از سختیها، از محنت ها. همه ی اینها امتحان است. خداوند تورا به این بلاها امتحان میکند. اگر صبر کنی، اجر و ثواب دارد. اگر تحمل کنی و هر وقت به یاد سختیها افتادی، به یاد سختیهایی که اولیاء خدا در این راه کشیدند و تحمل کردند و صبر کردی همچون آنها، همچون فاطمه(س)، همچون زینب(س)، خداوند گناهانت را میبخشد و شما را در ردیف رهروان آنها و در ردیف صالحان و مخلصان و اولیاءقرار میدهد. اگر نتوانستم وظیفه فرزندی خود را نسبت به شما انجام بدهم، مرا ببخشید. من وظیفهای بالاترداشتم و آن خدا و اسلام و جنگ بود. امیدوارم که برادرانم این وظیفه را بهتر انجام دهند. انشاءالله
به کوشش سید محمد حسین مجیدی