حادثه آفرینی راننده بنگاه کارگری راه آهن ممالک متحده آمریکا در اراک
در سند زیر بازهم تخلفی دیگر و حادثه دیگری از نظامیان آمریکایی گزارش شده که منجر به جرح و فوت پیرمردی 70 ساله می‌شود. از خانواده پیرمرد خبری نیست و جسد وی دفن شده است. از مجازات راننده متخلف نیز خبری نیست!
سند:
اداره کل شهربانی
اداره آگاهی
تاریخ 30/1/22
شماره 1999/1017
وزارت کشور
مطابق گزارش شماره 47/340/ شهربانی اراک معروض می‌گردد: ساعت 5/12 روز 27/12/21 یک کامیون متعلق به نیروی آمریکایی مقابل ایستگاه میدان پهلوی هنگام عبور به سید رحیم مهاجرانی 70 ساله تصادف نموده که در نتیجه صورتش به سختی مجروح و دو نفر سربازان راننده کامیون مزبور را به شهربانی حمل نموده‌اند...چون پس از بردن مشارالیه به بهداری، ساعت 10 روز بعد در گذشته، مراتب به آقای دادستانی اطلاع و با اجرای تشریفات قانونی اجازه دفن صادر شد....در نتیجه تعقیب معلوم شده اساسا راننده مزبور به نام رابورد اسیلبون هاورد از نفرات بنگاه کارگری راه آهن ممالک متحده آمریکا بوده و کامیون مزبور شماره معمولی نداشته و...۱۸۰
قتل اسماعیل مولوی در تصادف با خودروی نیروی انگلیسی
اینچنین بود که بسیاری از نان آوران خانه‌ها و خانوارها، در این افسارگسیختگی ارتش‌های متفقین، کشته می‌شدند، حال یا هدف گلوله قرار می‌گرفتند و یا توسط ماشین‌ها و کامیون‌های نظامی شان که به گونه‌ای سرسام آور در کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌راندند، زیر گرفته می‌شدند و آنگاه بچه‌های یتیم و زن‌های بیوه و پیرزنان فرزند از دست داده بودند که دیگر بی‌پناه و بی‌سرپرست، ملجاء و پناهگاهی جز خداوند نداشتند. شکایات آنها در دل تاریخ ماند و هرگز بدان‌ها رسیدگی نشد از جمله شکایت زیر که سندی تکان دهنده است از مویه‌های زنی که یگانه فرزند و نان آور خانواده‌اش را از دست داده و حالا دست به دامان نخست‌وزیر شده است. اما آیا این نامه و شکواییه هرگز بدست نخست‌وزیر رسید؟!
سند:
تاریخ 17/6/1321
مستقیم
قابل توجه مخصوص جناب آقای نخست‌وزیراست
به پیشگاه مبارک جناب آقای نخست‌وزیر عرضه می‌داد:
نظر به اینکه این کمینه در شب پنجشنبه شهریورماه جاری یگانه فرزند خود را به نام اسماعیل، فرزند مرحوم ابراهیم که متکفل هزینه معاش و زندگانی یک نفر مادر، دو نفر خواهر، 3 نفر بچه از دو خواهر، یک نفر عیال خود بوده، در اثر تصادفی که با یکی از اتومبیل‌های دولت امپراتوری انگلستان نموده است، از دست داده‌ام و اینک که به عرض این عریضه مبادرت می‌نمایم، بکلی از هستی ساقط و حتی برای تهیه لقمه نانی هم جهت هفت نفر نان خور نامبرده استطاعتی ندارم و نیز اکنون به هیچ‌وجه اثری از گزارش کلانتری بخش 5 تهران و اداره کل شهربانی جهت کسب مساعدتی از طرف اولیای امور دولت امپراتوری انگلستان که به وسیله ابتاع آنها تنها فرزندم را از دست داده‌ام، مشاهده نکرده‌ام...
کمینه: مادر اسماعیل مقتول
نشانی منزل: تهران، خیابان ری، سر آب منگل، کوچه رئیس‌زاده، خانه مرحوم حاجی ابراهیم۱۸۱
زیر گرفته شدن یک کارگر روستایی توسط ماشین نیروی انگلیس
زیرگرفته شدن یک کارگر ساده روستایی توسط اتومبیل نظامی ارتش بریتانیا در یک جاده دور افتاده روستایی، یکی دیگر از آن نقاط تراژیک ‌اشغال ایران در دوران جنگ جهانی دوم است که بسیار و بسیار تکرار شد و روستاییان و کارگران بسیاری توسط نیروی متفقین به طور عمدی و غیرعمد، مقتول شدند. اما نقطه تراژدی این ماجرا نسبت به قتل‌های شهری آنجاست که به دلیل محرومیت مضاعف و دسترسی کافی نداشتن به وسایل شهری و ارتباطی، خانواده‌های این کارگران روستایی حتی در حد هموطنان شهرنشین‌شان، توانایی و سواد شکایت و نوشتن شکایت نامه هم نداشتند. چنانچه در سند زیر که گزارش قتل یک کارگر ساده روستایی توسط ماشین نظامی انگلیسی است، رئیس‌امنیه کل کشور به نقل از پاسگاه نزدیک به محل وقوع جرم، شکایت را به وزارت کشور نوشته است.
سند:
امنیه کل کشور -اداره انتظامات دایره 2
شماره 3727ج 2
تاریخ 25/3/1321
وزارت کشور
محترما به استحضار می‌رساند طبق گزارش ناحیه 7 امنیه غرب ساعت 30/2 بعدازظهر جاری، احمد حیاتی ساکن تلیه به پاسگاه سرینل گزارش می‌دهد، یک نفر عمله موسوم به فضل الله فرزند حاتم شهرت حاتمی ساکن درکه در سه کیلومتری آبادی شریف هانی بوسیله ماشین شماره 12582 نیروی انگلیس مقتول گردیده است.
رئیس‌امنیه کل کشور
سرلشکر آق اولی ۱۸۲
تصادف خودرو‌های متفقین به عده‌ای مکاری در نزدیکی قروه و تبریز
شاید بتوان گفت که نیروهای انگلیسی بیش از سایر همپالگی‌های ‌اشغالگر خود، به قتل و غارت هموطنان ما دست زدند، در دوسند زیر که یکی از آنها از جانب پدر و خانواده یکی از مقتولین است و دیگری گزارش معاون ژاندارمری کل کشور حکایت مختصری از همین جنایات است.
سند:
دفتر نخست‌وزیر
تاریخ ثبت: 18/8/1321
وزارت پست و تلگراف و تلفن
قروه:
9/8/1321 (واصله شب 11 آبان) عده‌ای از افسران مهندس انگلیسی که در یوم 9 جاری از همدان به سنندج عازم، در بین دانش بلاغ و وینسار که چهل و دو کیلومتری قروه است، ماشین تصادف، به یک عده مکاری شاه محمد، فرزند علی حیدر، ساکن دزج، مقتول و محمد علی با پسرش مجروح و فتح الله نام از دست مجروح و شش الاغ از بین رفته، افسران نامبرده در جلو ژاندارمری نیم ساعت توقف، بعد جنازه مقتول را با خود به سنندج بردند.
محمود غزنوی۱۸۳