kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۱۶۶۴
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۳

ناگفته‌‌ای نمانده جز اینکه 18 میلیارد دلار را به چه کسی دادید؟!(خبر ویژه)

رئیس‌جمهور برای چندمین بار چنین القا کرد که حرف‌های ناگفته‌‌ای داشته اما بنابر مصلحت، از گفتن آنها در روز پاسخگویی به سوال نمایندگان مجلس صرف‌نظر کرده است.

روحانی دیروز در جشنواره شهید رجایی گفت: بعد از حضورم در مجلس و پاسخگویی به سوالات نمایندگان، یکی از دوستان خوبم نامه‌ای برای من نوشت و در آن به من گفت که ای کاش فلان مطلب را در پاسخ به سوالات می‌گفتی اما من در پاسخ به او تنها در چند پاراگراف نوشتم که همه حرف‌هایت درست است اما این حرف‌ها برای شرایط صلح است؛ اگر دشمن به میدان نیامده بود و آمریکا نیز شمشیرش را از غلاف خارج نکرده بود، من جور دیگری سخن می‌گفتم اما امروز روز جنگ با دشمن است.
وی افزود: مردانگی، مروت، اخلاق، اصول انقلاب و منافع ملی همه اقتضا می‌کند که امروز در کنار یکدیگر باشیم و همدیگر را یاری کنیم. چراکه دولت نمی‌تواند از یک طرف با آمریکا مبارزه کند و از طرفی دیگر حواسش به راست و چپ باشد؛ دولت که نمی‌تواند در سه جبهه بجنگد. امروز روبه‌روی دولت، آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستاده است و راست و چپ به عنوان دو جناح باید حامی دولت در این میدان جنگ باشند وگرنه اگر من بخواهم به راست یا چپ جواب دهم، ما به جایی نمی‌رسیم.
روحانی با اشاره به انتخابات مجلس یازدهم که در سال آینده برگزار می‌شود، گفت: من می‌فهمم که سال دیگر انتخابات است و من به نوعی این کاره هستم و سال‌ها در انتخابات شرکت کردم و می‌دانم شرایط انتخابات به چه معناست اما امروز همه چیز را باید کنار بگذاریم چراکه امروز روز آزمایش بزرگ ملی ماست.
آقای روحانی در روز پاسخگویی نیز با لحنی منت‌گذارانه درباره ناگفتن برخی مسائل سخن گفته بود و چون این ادعا تکرار می‌شود، نیازمند نقد و بررسی است.
در اینکه امروز باید بیش از گذشته وحدت و همدلی در کشور حاکم باشد و همه دستگاه‌ها و صاحبان سلایق سیاسی در کنار هم و در مقابل دشمن باشند، تردیدی نیست. اتفاقا از همین منظر می‌توان فهمید اصرار بر ایجاد دوقطبی‌های سیاسی دشمن‌پسند در انتخابات 92 و 94 و 96 برای جمع کردن چند رای بیشتر، چه‌قدر بی‌انصافانه و جفاکارانه بوده است؟ اتفاقا آن روز هم برخی طیف‌های همسو با آقای روحانی و احیانا خود وی، به برخی تقابل‌ها و اختلاف‌ها بر سر اصول دامن می‌زدند.
نکته دوم این است که امروز منتقدان دلسوز غالبا نجابت به خرج می‌دهند و از 100 اعتراض، یکی را آن هم با ملاحظه و مماشات بیان می‌کنند. در نقطه مقابل، احزاب تندرویی مانند کارگزاران و ... قرار دارند که بیشترین سهم را از غنیمت‌های انتخاباتی برده‌اند اما اکنون دولت را صریحا دچار سرگشتگی معرفی می‌کنند. آقای روحانی خود باید راسا تکلیف خود را با مدعیان اصلا‌ح‌طلبی که دولت را رحم اجاره و شخص او را -با عرض پوزش - ساندیس معرفی کردند، معلوم و مرزبندی کند که متاسفانه تاکنون نکرده است.
اما درباره ادعای وجود ناگفته‌ها و منت گذاشتن بر سر نظام و مردم مبنی بر اینکه آنها را نگفته تا وحدت و امنیت کشور به خطر نیفتد، ملاحظاتی هست. اولا اگر ناگفته منصفانه و واقعی - نه سیاست‌بازی و شانتاژ و عملیات روانی - درباره علل سوءمدیریت دولت و نابسامانی اقتصادی موجود در میان است، چرا نباید گفته شود و مردم مطلع شوند و مسئولان راه آن را ببندند. مثلا دولت چرا توضیح نمی‌دهد که در کدام فرآیند تصمیم‌گیری رانت 18 میلیارد دلاری و واگذاری ارزان قیمت 7 میلیون سکه را ایجاد کرد و چه کسانی با کدام رانت‌های اطلاعاتی از این واگذاری‌ها سود بردند؟ و... سئوالاتی از این قبیل.
اما اگر مقصود، جنجال سیاسی و ترور شخصیت‌ سایر نهادها به قصد فرافکنی (نقشه دشمن و نفوذی‌ها و پادوهای بیگانه) است، باید پرسید مگر حرف ناگفته‌ای هم در عملیات روانی و دروغ‌سازی و منفی‌بافی علیه نهادهایی مانند سپاه پاسداران، شورای نگهبان، قوه قضاییه و از این قبیل باقی مانده که نگفته باشند و تازگی داشته باشد؟ مگر در همین انتخابات 96، کم دروغ و سیاه‌نمایی علیه سپاه پاسداران و شورای نگهبان و ... گفته شد؟ و فراتر از اینها مگر ادعا نشد اینها 38 سال است می‌خواهند چوبه‌های دار بلند کنند و در پیاده‌روها خیابان بکشند و ... حرف‌هایی که سازمان تروریستی منافقین و سلطنت‌طلبان در رسانه‌های بدنامی چون BBC و VOA را سر ذوق آورد؟
و بالاخره اینکه سوءمدیریت اقتصادی،  نیازمند بازنگری در راهبرد اقتصاد، تیم اقتصادی دولت و تغییر نگرش شخص رئیس دولت از خارج به ظرفیت‌های انبوه داخلی است. هر پاسخ غیراقتصادی و سیاسی‌کارانه پس از 5 سال وعده و وعید به مردم و اخذ امتیازات کم‌سابقه، مسموع نیست وگوینده(گان) را بیشتر از گذشته، از چشم عوام و خواص می‌اندازد. فراموش نکنیم یک عضو حزب کارگزاران بود که گفت اگر به یک چوب خشک، اختیارات داده شده به دولت را واگذار می‌کردند، اقتصاد اکنون سامان یافته بود.
واقعیت این است که متاسفانه آقای روحانی با علم به اینکه حرف ناگفته‌ای ندارد، وسوسه می‌شود از فضاسازی محافل ضدانقلاب و نفوذی درباره ناگفته‌ها، به شکلی متفاوت استفاده کند و منتی هم برای اینکه دوباره به رادیکالیسم دامن نزده، سر مردم بگذارد!