عجب و راهکارهای علاج آن (2)(پرسش و پاسخ)
پرسش!
عجب به عنوان یک صفت رذیله به چه معناست و چگونه میتوان این صفت را از خود دور نمود و راهکارهای علاج آن کدام است؟
پاسخ :
در بخش نخست پاسخ به این سوال به تعریف عجب و اقسام عجب و راهکارهای علاج آن در مصادیق مختلف پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
5- عجب به اصل و نسب قدرتمند
مثل خاندان سلاطین و ظلمه و یاران ایشان- نه خاندان علم وتقوی- علاج این قسم عجب این است که به رسواییها و زشتکاریهای آنان بیندیشد و ببیند که چگونه مغضوب درگاه الهی شده، و مستحق آتش گردیدهاند و چه بد جایگاهی دارند.
6- عجب به زیادی نفرات
انسان گاهی به خاطر اینکه دارای افراد و اطرافیان زیادی چون خدمه، فرزند، نزدیکان، قوم، قبیله، دوستان و یاران است خود را از دیگران برتر دانسته دچار عجب میشود، همانطور که کافران میگفتند: «نحن اکثر اموالا و اولادا»؛ گفتند: ما دارای اموال و فرزندان بیشتری هستیم (سوره سباء، 35)
علاج این قسم، این است که در ضعف خود و آنها بیندیشد و بداند که همه آنها بندگان ضعیف و عاجزی هستند که نفع و ضرر، موت و حیات و نشر و حشر خود را در اختیار ندارند. «و کم من فئه قلیله غلبت فيه کثیره باذن الله»؛ چه بسا گروههای کوچکی که با اذن خدا بر طوائف بزرگ غالب شدهاند. (سوره بقره، 249) از این آیه شریفه استفاده میشود که نمیتوان کثرت و قلت افراد را ملاک برتری قرار داد که بسیار اتفاق میافتد گروهی کوچک از همه جهت برتر از گروههای بزرگ باشند. و بیندیشد که چگونه میتوان به خاطر آنها عجب ورزید در حالی که پس از مرگ با خواری و ذلت دفن میشود و هیچ یک از آنها به حال او سودی ندارند. و همگی آنها در روز قیامت از او میگریزیند که خدای تعالی درباره آن میفرماید: «یوم یفر المرء من اخیه و ابیه و صاحبته و بنیه لکل امری منهم یومئذ شان یغنیه»؛ روزی که انسان از برادرش میگریزد و از مادر و پدر و همسر و فرزندان خویش نیز میگریزد زیرا هر کس به اندازه کافی گرفتاری دارد. (سوره عبس- 34-37)
7- عجب به مال
همانطور که قرآن کریم از گروهی نقل میکند که گفتند: «انا اکثر منک مالا واعز نفرا»؛ در حالی که با دوستش صحبت میکرد گفت دارائی من از تو بیشتر و از حیث تعداد افراد از تو عزیزتر و محترمتر. (سوره کهف- 34)
علاج این قسم به این است که در آفات و آشوبهای مال بیندیشد و بداند که مال اصالتی ندارد با یک دست کسب میشود و از دست دیگر خارج میشود.
ثروت و خانواده چیزی جز امانت نیست و ناچار روزی میرسد که باید امانتها برگردند و بداند اگر کثرت مال دلیل برتری کسی بود در بین کفار و یهود کسانی هستند که از ثروت بیشتری برخوردارند پس باید آنها از او بهتر باشند.
8- عجب از نظریه اشتباه
قرآن کریم میفرماید: «افمن زین له سوء عمله فرآه حسنا»؛ آیا کسی که عمل زشتش در نظر او زینت داده شده و آن را نیکو میبیند (سوره فاطر-8) و میفرماید: « و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا»؛ و آنها گمان میکنند که نیکوکاری میکنند. (سوره کهف-104)
علاج این قسم این است که همیشه نظریات خود را متهم کند و هیچگاه فریب نظریه خویش را نخورد مگر در صورتی که یک دلیل قطعی از قرآن یا سنت پیامبر بر صحت آن گواهی دهد. به اضافه اینکه رای خود را بر علماء و عرفاء و اشخاص ماهر صالح عرضه کند تا از صحت آن مطمئن شود.
عجب به عنوان یک صفت رذیله به چه معناست و چگونه میتوان این صفت را از خود دور نمود و راهکارهای علاج آن کدام است؟
پاسخ :
در بخش نخست پاسخ به این سوال به تعریف عجب و اقسام عجب و راهکارهای علاج آن در مصادیق مختلف پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
5- عجب به اصل و نسب قدرتمند
مثل خاندان سلاطین و ظلمه و یاران ایشان- نه خاندان علم وتقوی- علاج این قسم عجب این است که به رسواییها و زشتکاریهای آنان بیندیشد و ببیند که چگونه مغضوب درگاه الهی شده، و مستحق آتش گردیدهاند و چه بد جایگاهی دارند.
6- عجب به زیادی نفرات
انسان گاهی به خاطر اینکه دارای افراد و اطرافیان زیادی چون خدمه، فرزند، نزدیکان، قوم، قبیله، دوستان و یاران است خود را از دیگران برتر دانسته دچار عجب میشود، همانطور که کافران میگفتند: «نحن اکثر اموالا و اولادا»؛ گفتند: ما دارای اموال و فرزندان بیشتری هستیم (سوره سباء، 35)
علاج این قسم، این است که در ضعف خود و آنها بیندیشد و بداند که همه آنها بندگان ضعیف و عاجزی هستند که نفع و ضرر، موت و حیات و نشر و حشر خود را در اختیار ندارند. «و کم من فئه قلیله غلبت فيه کثیره باذن الله»؛ چه بسا گروههای کوچکی که با اذن خدا بر طوائف بزرگ غالب شدهاند. (سوره بقره، 249) از این آیه شریفه استفاده میشود که نمیتوان کثرت و قلت افراد را ملاک برتری قرار داد که بسیار اتفاق میافتد گروهی کوچک از همه جهت برتر از گروههای بزرگ باشند. و بیندیشد که چگونه میتوان به خاطر آنها عجب ورزید در حالی که پس از مرگ با خواری و ذلت دفن میشود و هیچ یک از آنها به حال او سودی ندارند. و همگی آنها در روز قیامت از او میگریزیند که خدای تعالی درباره آن میفرماید: «یوم یفر المرء من اخیه و ابیه و صاحبته و بنیه لکل امری منهم یومئذ شان یغنیه»؛ روزی که انسان از برادرش میگریزد و از مادر و پدر و همسر و فرزندان خویش نیز میگریزد زیرا هر کس به اندازه کافی گرفتاری دارد. (سوره عبس- 34-37)
7- عجب به مال
همانطور که قرآن کریم از گروهی نقل میکند که گفتند: «انا اکثر منک مالا واعز نفرا»؛ در حالی که با دوستش صحبت میکرد گفت دارائی من از تو بیشتر و از حیث تعداد افراد از تو عزیزتر و محترمتر. (سوره کهف- 34)
علاج این قسم به این است که در آفات و آشوبهای مال بیندیشد و بداند که مال اصالتی ندارد با یک دست کسب میشود و از دست دیگر خارج میشود.
ثروت و خانواده چیزی جز امانت نیست و ناچار روزی میرسد که باید امانتها برگردند و بداند اگر کثرت مال دلیل برتری کسی بود در بین کفار و یهود کسانی هستند که از ثروت بیشتری برخوردارند پس باید آنها از او بهتر باشند.
8- عجب از نظریه اشتباه
قرآن کریم میفرماید: «افمن زین له سوء عمله فرآه حسنا»؛ آیا کسی که عمل زشتش در نظر او زینت داده شده و آن را نیکو میبیند (سوره فاطر-8) و میفرماید: « و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا»؛ و آنها گمان میکنند که نیکوکاری میکنند. (سوره کهف-104)
علاج این قسم این است که همیشه نظریات خود را متهم کند و هیچگاه فریب نظریه خویش را نخورد مگر در صورتی که یک دلیل قطعی از قرآن یا سنت پیامبر بر صحت آن گواهی دهد. به اضافه اینکه رای خود را بر علماء و عرفاء و اشخاص ماهر صالح عرضه کند تا از صحت آن مطمئن شود.