حقیقت دشنام و فحش
* محمد مهدی رشادتی
امام کاظم(ع) فرمود: ما تساب اثنان الا انحط الاعلی الی مرتبه الاسفل؛ دو نفر همدیگر را دشنام ندهند مگر آنکه شخصی که در مرتبه بالاتری قرار دارد به مرتبه شخص پایینتر سقوط میکند. (منتهی الامال ج 2 ص 326).
حضرت دو مرد را دیدند که به یکدیگر فحش میدادند. سپس فرمود: آن فردی که اول دشنام دادن را آغاز کرده، ستمکارتر است و در نتیجه هم، گناه خودش و هم گناه طرف مقابل به گردن اوست تا هنگامی که شخص ستم دیده تجاوز نکند.(تحفالعقول ص 435)
حقیقت دشنام
فحش از جمله آفات زبان است که انسان در مواجهه با دیگران بهکار میبرد. حقیقت فحش عبارت از: اظهار کردن امور زشت با الفاظ صریح است. دشنام دادن در بدترین حالت اکثراً در الفاظ بسیار زشت و آلات ناموسی و از این قبیل کلمات یافت میشود. بنابراین حیا و شرم و کرامت انسانی اقتضاء میکند که از بهکار بردن عبارات صریح آنچنانی و هر چیزی که در عرف، رکیک و زشت و ناپسند شمرده میشود، اجتناب کرد. خداوند در باب زناشویی به خاطر حیا به جای کلمه جماع از الفاظ لمس و مس و دخول و مباشرت استفاده میکند. مؤمن هیچگاه بدزبانی ندارد و دشنام نمیدهد. اما در محاورات خود چنانچه ضرورت پیدا کرد بهتر است از عبارات غیر صریح استفاده کند و یا اینکه مقصود خود را با کنایه و اشاره و رمز بیان کند.
قرآن مؤمنان را از دشنام دادن به مقدسات و بتهای مشرکین نهی میکند. ولا تسبواالذین یدعون من دون الله فیسبتواالله عدوا بغیر علم، و معبودانی را که مشرکان به جای خدا میخوانند، دشنام ندهید که از سردشمنی و نادانی، خداوند را دشنام دهند.(انعام/ 108)
در آموزههای اسلامی دشنام دادن از جمله صفات بسیار زشت قلمداد میشود. منشأ چنین صفتی خباثت نفس و پستی و فرومایگی انسان است. (اخلاق شبر ص 228) امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: انسان بزرگوار هرگز فحش نمیدهد. امام صادق(ع) فرمود: دشنامگویی و بدزبانی و دریدگی از نشانههای نفاق است. رسول اکرم(ص) فرمود: خداوند بهشت را بر هر فحاش و بد زبان بیشرمی که باکی ندارد چه میگوید و چه میشنود، حرام کرده است. (میزان الحکمهًْ ج 2 ص 793) لقمان(ع) به فرزندش فرمود: ای فرزند به مردم فحش مده. زیرا تو همان کسی خواهی بود که به پدر و مادرت فحش میدهید. یعنی وقتی به مردم دشنام دادی آنها نیز به پدر و مادرت دشنام خواهند داد. (نصایح لقمان حکیم ص 250)
تجسم ناسزا
شهید مطهری نقل میکند: مرد یهودی بجای سلام علیکم به پیامبر(ص) گفت: «السام علیکم یعنی مرگ بر شما. مرد دومی وارد شد او هم همان لفظ را بکار برد. معلوم بود نقشهای دارند تا حضرت را اذیت کنند. عایشه سخت عصبانی شد و گفت: مرگ بر خود شما و... رسول اکرم(ص) فرمود: ای عایشه ناسزا مگو. ناسزا اگر مجسم گردد، زشتترین صورت را دارد. نرمی و ملایمت و بردباری روی هر چه گذاشته شود، آن را زیبا میکند. چرا عصبانی شدی؟ من هم در جواب آنها گفتم: علیکم (برخود شما) همین قدر کافی بود. (داستان راستان ص 128)
امام ششم(ع) به همراه فردی که معروف به «رفیق امام صادق(ع)» بود روانه بازار شدند. غلام سیاه پوست آن مرد نیز بدنبال آنان حرکت میکرد. در وسط بازار رفیق امام به پشت سر خود نگاه کرد و غلامش را ندید. دفعه چهارم که نگاه کرد او را پیدا کرد. با عصبانیت گفت: مادر فلان کجا بودی؟ امام(ع) به علامت تعجب دست خود را بلند کرد و محکم به پیشانی خویش زد و فرمود: سبحان الله، به مادرش دشنام و نسبت ناروا میدهی؟ خیال میکردم مرد با تقوایی هستی؟ مرد گفت: این غلام و مادرش اهل سند هستند و آنها مسلمان نیستند. امام فرمود: مادرش کافر بوده که بوده. هر قومی سنتی و قانونی در امر ازدواج دارند، وقتی مطابق همان سنت رفتار کنند، عملشان زنا نیست و فرزندشان زنازاده محسوب نمیشود. سپس فرمود: دیگر از من دور شو و دیگر امام، او را ندیدند تا فوت کرد. (همان، ص 141)