kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۴۲۷۱
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۱۹

دکتر احمد احمدی اندیشمندی پرکار و استوار

رحلت عالم ربانی مرحوم دکتر احمد احمدی برای جامعه علمی کشور یک ضایعه جبران‌ناپذیر به‌حساب می‌آید. این قلم به پاس ارادتی دیرین و مدتی بهره‌مندی از خرمن پرفیض ایشان و نیز به واسطه حقی که او بر جامعه دانشگاهی و انقلابی کشور دارد، لازم دید شمه‌ای از فضایل این مرد بزرگ را بیان نماید.
مرحوم حجت‌الاسلام دکتر احمدی شاگرد مبرز مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی بود و در این راستا یکی از دریغ‌های او این بود که «مکتب فلسفی علامه» نه اینکه پس از او بلکه در هنگام حیات او متوقف گردید و مجامع علمی ما تحت تأثیر پاره‌ای از القائات از فلسفه تا حد زیادی فاصله گرفته و به حلقه‌های خاصی محدود گردیدند. حدود هفت سال پیش در محضر ایشان بحث از مقاله و نظریه «ادراکات اعتباری» که از ابداعات مرحوم علامه بود، شد و ایشان با یک حسرتی از عدم ادامه این بحث سخن گفت. وقتی پرسیدم چرا؟ گفت در زمانی که- حدود 75 سال پیش- علامه این بحث را مطرح کرد و کمی بعد مرحوم آیت‌الله مطهری آنرا در کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» آورد، هجمه زیادی به فلسفه و معلمان آن در سطح حوزه شد و از آنجا که علامه علاقه‌ای به شرکت در مجادلات نداشت، موضوع را رها کرد و به‌جز تلاش محدودی که شهید مطهری در کتاب اصول فلسفه برای بسط نظریه «ادراکات اعتباری» مبذول داشت، بقیه شاگردان ایشان کاری نکردند. در این دیدار از سخنان مرحوم آقای دکتر احمدی برمی‌آمد که خود در این خصوص کارهای ناتمامی انجام داده است کما اینکه بعدها او در بیان کوتاهی از زندگینامه علمی خود به‌طور سربسته به این موضوع اشاره کرده و گفته بود کار ناتمامی در دست دارد.
از همین منظر باید بر این نکته تصریح داشت که همانگونه که در پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی آمد، همه عمر ایشان در بسط علم و دانش به‌خصوص در علوم معقول سپری شد و از این حیث حق بزرگی بر جامعه علمی کشور دارد.
یکی دیگر از جنبه‌های ویژه مرحوم دکتر احمد احمدی جنبه اخلاقی و معرفتی او بود. این روحانی فاضل در مواجهه با جمعیت‌های مختلف که مخصوص جمعیت‌های دانشگاهی و علمی هم نبود، بسیار عطوف بود و با حکمت و مهربانی تمام رفتار می‌کرد. این گشاده‌دستی او در پذیرش دیگران به‌خصوص در مورد جوانان در اوج بود. بدون اغراق باید گفت ذره‌ای تکلف و تکبر در وجود این عالم ربانی نبود. هر سخنی را با حوصله زیاد گوش می‌کرد و با ساده‌ترین الفاظ پاسخ می‌داد و این در حالی بود که پاسخ‌هایش عمق زیادی داشت، سادگی بیان و در عین حال استحکام کلام یکی از ویژگی‌های شخصیتی او بود که جلوه‌های اخلاقی او را برجسته‌تر می‌کرد. یادم می‌آید در کشاکش دهه 1370 که یک جریان فکری با محوریت کسانی که «روشنفکران مذهبی» شناخته می‌شدند، با بهره‌گیری از امکانات گوناگون کشور به راه افتاده بود و بنام تمایز بین دین و «معرفت دینی»، اسلام را در همه ابعادش به چالش می‌کشید، مرحوم دکتر احمدی پای ثابت پاسخ به این شبهات بود. در همین زمان در یکی از منابر خود که در یک جمع علمی برپا بود خطاب به بعضی از مدعیان گفت «آقایان که به زهد اسلامی ایراد می‌گیرید و در عین حال برداشت خود از دین را برترین معرفت دینی می‌دانید، بدانید که اجزاء دین بهم پیوسته است و برداشتن خشتی از آن سبب ویرانی کل آن می‌شود. بنابراین وقتی به یک اصل شناخته شده اسلام حمله می‌کنید، خود را مسلمان نخوانید».
یکی دیگر از جنبه‌های شخصیتی مرحوم دکتر احمدی، تعهد او به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی بود. ایشان در یادداشتی کریمانه نوشته است: «آنچه کرده‌ام در برابر امام و انقلاب ملت بزرگ ایران پشیزی به‌شمار نمی‌آید، هر چند این بنده ناچیز هر چه در توان داشته‌ام به‌کار بسته‌ام و تا رمق هم دارم به یاری خداوند به کار خواهم بست.»
تعهد او به انقلاب سبب شد شب و روز خود را وقف انقلاب کند در عین اینکه کمترین بهره از جمهوری اسلامی داشت. یک بار برای شرکت در برنامه‌ای علمی از او دعوت کردم، ایشان روی توجهی که به شاگردان خود داشت، ضمن قبول دعوت، شروع به درددل درباره مشکلات مردم کرد و معلوم بود که چیزی از چشم ایشان دور نیست. در همان حال با جدیت می‌گفت این‌ها مشکلاتی نیستند که راه‌حلی نداشته باشند و لذا معتقد بود عده‌ای برای نارضایتی مردم کار می‌کنند و تا آنان اصلاح نشوند و یا مناصب اصلاح نشوند، مشکلات باقی می‌ماند.
در همین گفت‌وگو بحث را به جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی کشاندند و دردمندانه گفتند آقایان وقت نمی‌گذارند و این سبب شده که در عمل این شورای مهم اثری در فرهنگ کشور نداشته باشد. او معتقد بود کار فرهنگی انقلاب آنقدر زیاد است که افرادی برای آن شب و روز وقت صرف کنند و در چنین وضعیتی که اعضای شورا وقت عمده را در جاهای دیگر صرف می‌کنند، کار فرهنگ کشور بر زمین می‌ماند. او در عین حال امید خود را نسبت به آینده و شرایط آن از دست نداده بود و معتقد بود کارها اصلاح می‌شود.
اما آخرین دیدار این قلم با آن استاد به حدود چهار ماه پیش برمی‌گردد که در دفتر کار ایشان - انتشارات سمت - برای انجام یک اقدام مشترک فرهنگی در افغانستان حضور یافتم. ایشان آنقدر با نشاط از کار فرهنگی در خارج از کشور سخن می‌گفت که جایی برای توضیح و تاکید باقی نگذاشت. وی با اشاره به تجربه‌ای که از کار با مجامع فرهنگی افغانستان اندوخته بود، گفت هیچ بذر فرهنگی در سرزمین افغانستان هدر نمی‌رود.
خداوند این استاد فرزانه را که در ماهی مبارک و پس از لیالی قدر اذن کوچ داده است را با اولیا گرام و شهدا محشور گرداند.

سعدالله زارعی