تاریخ تمدن اسلامی- 15
خدمات ریاضیدانان مسلمان به جهان علم
تمدن اسلامی در روزگاری که اروپا در جهالت به سر میبرد
در واقع دورانی را که در تاریخ اروپا به نام عصر تاریکی و قرون سیاه نامیده شده، در عرصه تمدن اسلامی دوران شکوفایی و رشد علم و هنر بود. یعنی زمانی که اروپا در جهالت و توحش به سر میبرد و اروپاییانی که بدنبال مسائل علمی، خرافات کلیسا را منکر شده بودند و به چوبهها و زبانههای آتش سپرده میشدند، در همان زمان سرزمینهای اسلامی ، محل برخورد و تضارب آراء و اندیشههای علمی بود. پرفسور خلیل اینالجیک (پدر تاریخ تمدن در ترکیه و رئیس بخش تحقیقات تاریخی دانشگاه بیل کنت) خصوصیات دو سوی دنیای آن روزگار را چنین شرح میدهد:
«آنچه تمدن اسلامی را شکل داد، تولید علم براساس اندیشه اسلامی،کلام و فلسفه اسلامی از طریق فرهنگ اسلامی-ایرانی بود که در قرون چهارم هجری (دوران طلایی تمدن اسلامی) انجام گرفت. در آن دوره اروپا در جهالت به سر میبرد. در دوران اولیه تمدن اسلامی یک سنتزی از فرهنگهای ایرانی و اسلامی بوجود آمد. این را «هنری پرینه» در کتاب خود به نام «شارلمانی» نیز مینویسد...»
در این باره دکتر موسی نجفی ، مورخ و پژوهشگر برجسته معتقد است:
«...قرنهای چهارم و پنجم هجری یک دوره اوج تمدن اسلامی است. در دورههای بعدی هم تمدن اسلامی اوج داشته است. از جمله در قرن نهم هجری که حاکمیت صفویه در ایران و همچنین دوره عثمانی در کشور ترکیه امروز و برخی کشورهای عربی بوده. تمدن اسلامی در سه دوره اوج داشته است؛ یکی همان دوره صدر چند قرن اول اسلام است که قرون چهارم و پنجم اوج آن است. این تمدن در همان دوره اوج، بزرگانی مثل ابن سینا، ابوریحان بیرونی، فارابی، غزالی، خواجه نظامالدین طوسی و بسیاری از متفکرین را تحویل تمدن بشری داد، بعدا در عصر مغول افول کرد ولی دوباره سر برآورد. طی قرون نهم و دهم در عصر صفویه در ایران و در همان ایام در دولت عثمانی در سرزمین عثمانی و در دولت گورکانیان در هند دوباره این تمدن سر بر آورده است و سه امپراطوری بزرگ و سه نظام سیاسی بسیار بزرگ و قدرتمند را به عرصه بشری داده است ولی دوباره با ورود استعمار غربی که با قدرت تکنیک پشتیبانی میشد، دوباره این تمدن افول کرد...»
دکتر نجفی ادامه میدهد:
«... در دوره اول، خود آن نشاط اسلامی صدر اسلام باعث اوج گرفتن تمدن اسلامی شد. به هر حال تا قرن سوم ائمه اطهار حضور دارند و خود حضور ایشان از جمله امام جعفر صادق(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) و دیگر ائمه، خودش به اضافه حضور پر نفوذ تشیع قبل از غیبت، از عوامل اصلی بالندگی تمدن اسلامی در این دوره هستند. حضور امامان قبل از غیبت، خود از عوامل موثر اوج گرفتن تمدن اسلامی است تا عصر غیبت که غیبت کبری تقریبا با مرگ فارابی در دوره آل بویه همزمان میشود.
دوره دوم که با روی کار آمدن صفویه مصادف است، خیلی با دوره اول متفاوت است. قرن دهم هجری است و خیلی از صدر اسلام فاصله گرفتیم. در دوره اول بالندگی تمدن اسلامی، بسیاری از محدثین و راویان خبری حضور داشتند که مستقیما ائمه را دیده بودند و این با دوره دوم تفاوت دارد.
اندیشمندان دوره اول بیشتر در زمینه فلسفه و علوم رایج زمان خودشان تجلی بخش اوج تمدن اسلامی هستند ولی در دوره دوم شاخص فرق میکند و به طرف عرفان و هنر و معماری میروند و لذا ما از دوره دوم اوجگیری تمدن اسلامی، بیشتر ساختمانهای عظیم داریم. مثل میدان نقش جهان اصفهان یا مساجد جمعهای که به صورت شبکهای در سراسر کشور وجود دارند. اینها را برای تبیین تفاوتهای دورههای اول و دوم گفتم.
در دوره سوم چون استعمار مانع بزرگ اعتلای تمدن اسلامی بوده است، مهمترین شاخص جنبشهای تمدنی اسلامی، انقلاب اسلامی است. یعنی سرلوحه و آغاز تمدن اسلامی با انقلاب اسلامی است...»
در اینجا به برخی از علوم و فنون و اختراعات و اکتشافاتی که در دوران تمدن اسلامی توسط دانشمندان و فضلاء و فرهیختگان و عالمان اسلامی حاصل شد، میپردازیم و پیشرفت علوم مختلف تجربی را براساس اسناد و شواهد معتبر تاریخی بررسی میکنیم:
ب) علم ریاضی و هندسه
اروپاییان بدون اعداد اسلامی فلج بودند
سیستم اعداد «ده دهی» از جمله سیستمهای عدد نویسی بود که به طریق نوشتن اعداد یونانی خاتمه داد. طریق یونانی که بسیار مطول و پیچیده بود،در اغلب محاسبات ریاضی جای نمیگرفت اما سیستم عدد نویسی»ده دهی»که از سرزمینهای اسلامی به اروپا و آکادمیهای غربی رسید، به آن ناتوانی محاسبات ریاضی در غرب پایان داد. دکتر زیگرید هونکه (مورخ، پژوهشگر و نویسنده کتاب»خورشید الله برفراز مغرب زمین»)درباره خدمات ریاضی تمدن اسلامی به غرب واروپا مینویسد:
«... نه تنها ما، بلکه تمام ملل متمدن امروز از همان اعدادی استفاده میکنند که زمانی، مسلمانان به ما یاد دادند. بدون این اعداد، وجود بلیط، اتیکت قیمت، دفتر تلفن و اخبار بورس غیرقابل تصور بود. بدون آنها، ساختمان عظیم علوم ریاضی، فیزیک، ستاره شناسی و بقیه علوم غیر ممکن بوده و هواپیمای مافوق صوت، موشک ماهواره و فیزیک اتمی نمیتوانست پا به عرصه وجود بگذارد...»
اولین دانشمند مسلمانی که از صفر استفاده کرد
بسیاری از اولینهای علم، از دوران تمدن اسلامی منشاء گرفتند. اولینهایی که شاید دیگر امروز برای ما چندان اهمیتی نداشته باشند اما اگر لحظهای بیندیشیم که بدون این اولینها، بشریت به چه مراحلی از علم دست نمییافت، آنگاه به عمق اهمیت وجود آنها پی میبریم. یکی از آن اولینها، استفاده از عدد صفر در محاسبات بود. آیا امروز میتوان اساسا محاسبه بدون صفر را تصور کرد؟ چه کسی برای اولین بار در تمدن اسلامی از صفر استفاده کرد؟
پروفسور دکتر بهرام عبدالحلیم اف (رئیسانستیتو نسخ خطی ازبکستان) میگوید:
«...اگر بخواهیم با یک دیدگاه کرونولوژیک (گاه نگاری) به موضوع نگاه کنیم، محمد بن موسی خوارزمی در قرن نهم هجری زیسته و در بیت الحکمه بغداد دست به اختراعات بزرگی در حوزه ریاضی، جغرافی، نجوم و هندسه زد. محمد بن موسی خوارزمی در آسیای میانه، به عنوان پیشرو علوم ریاضی در شرق شناخته میشود. وی در کتاب «الجبر و المقابله» خود، با بررسی آثار دانشمندان هندی و یونانی هم عصر خویش، آنگونه کتابی را پدید آورد که هنوز در بسیاری از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی اروپا خوانده میشود. این اثر در قرون وسطی به زبان لاتین نیز ترجمه شده بود. علاوه بر آن، در آن دوره به توسعه معادلات ساده و سخت نیز کمک بسیار کرده بود. در نتیجه محمد بن موسی خوارزمی، نخستین کسی بود که در دنیای اسلام از صفر استفاده کرد. البته صفر، پیش از وی نیز توسط ریاضیدانان هندی مورد استفاده قرار میگرفت اما محمد بن موسی خوارزمی، نخستین دانشمند مسلمانی بود که صفر را در کتاب «الجبر و المقابله» خود استفاده کرده و باب استفاده از آن را در جهان اسلام گشوده و باعث آسان شدن حل معادلات سخت گشت...»
ابزار ریاضی ابوریحان بیرونی که در تاریخ علم ریاضیات ثبت نشد
ریاضیات از جمله علوم اصلی و کاربردی در دوران تمدن اسلامی محسوب میشد، به طوری که کشفیات و تئوریهای بسیاری در زمینه محاسبات مختلف ریاضی و مشتقات آن همچون مثلثات و جبر و هندسه و... در این دوران اتفاق افتاد. یکی از دلائل فراگیری ریاضیات این بود که این رشته علمی یکی از پیش نیازهای برخی از دروس علوم اسلامی از جمله فلسفه محسوب میشد. یعنی بسیاری از فلاسفه اسلامی از جمله ریاضیدانان برجسته بودند ودر حوزههای علمیه، ریاضیات نه به عنوان علوم دقیقه بلکه به عنوان پیش زمینه علوم دینی و فلسفی تدریس میشد.
پروفسور فوآد سزگین (مدیر انستیتو و موزه علوم و تمدن اسلامی در دانشگاه گوته فرانکفورت) در این جهت به وسائل و ابزار علمی در دوران تمدن اسلامیاشاره میکند که براساس دانش ریاضی ساخته و مورد استفاده قرار گرفت اما هرگز در تاریخ علم ریاضی به ثبت نرسید. او میگوید:
«...می خواهم وسیلهای را به شما نشان دهم که نامش در تاریخ علم ریاضیات به ثبت نرسیده است. این ابزار را ابوریحان بیرونی به ما معرفی میکند. این وسیله برای کشیدن دایره بر روی مدل کره زمین مورد استفاده قرار میگیرد. اگر چنین ابزاری را در اختیار نداشته باشید، نخواهید توانست یک دایره دقیق بر روی کره زمین بکشید.
این نیز باز از زمره ابزارهایی است که در کتاب ابوریحان بیرونی جای داشته است. نام وسیله را میتوانید، خط کش دو طرفه به هم متصل، ترجمه کنیم. این وسیله برای رسم شکلی در دو طرف مدل کره زمین و یا یک صفحه مورد استفاده قرار میگیرد. دایره یا صفحه را در میان دو خط کش قرار میدهید و خط یا شکل مورد نظرتان را در هر دو طرف رسم میکنید. این وسیله هم در تاریخ علم ریاضی تا قرن نوزدهم میلادی ناشناخته مانده بود...»
در واقع دورانی را که در تاریخ اروپا به نام عصر تاریکی و قرون سیاه نامیده شده، در عرصه تمدن اسلامی دوران شکوفایی و رشد علم و هنر بود. یعنی زمانی که اروپا در جهالت و توحش به سر میبرد و اروپاییانی که بدنبال مسائل علمی، خرافات کلیسا را منکر شده بودند و به چوبهها و زبانههای آتش سپرده میشدند، در همان زمان سرزمینهای اسلامی ، محل برخورد و تضارب آراء و اندیشههای علمی بود. پرفسور خلیل اینالجیک (پدر تاریخ تمدن در ترکیه و رئیس بخش تحقیقات تاریخی دانشگاه بیل کنت) خصوصیات دو سوی دنیای آن روزگار را چنین شرح میدهد:
«آنچه تمدن اسلامی را شکل داد، تولید علم براساس اندیشه اسلامی،کلام و فلسفه اسلامی از طریق فرهنگ اسلامی-ایرانی بود که در قرون چهارم هجری (دوران طلایی تمدن اسلامی) انجام گرفت. در آن دوره اروپا در جهالت به سر میبرد. در دوران اولیه تمدن اسلامی یک سنتزی از فرهنگهای ایرانی و اسلامی بوجود آمد. این را «هنری پرینه» در کتاب خود به نام «شارلمانی» نیز مینویسد...»
در این باره دکتر موسی نجفی ، مورخ و پژوهشگر برجسته معتقد است:
«...قرنهای چهارم و پنجم هجری یک دوره اوج تمدن اسلامی است. در دورههای بعدی هم تمدن اسلامی اوج داشته است. از جمله در قرن نهم هجری که حاکمیت صفویه در ایران و همچنین دوره عثمانی در کشور ترکیه امروز و برخی کشورهای عربی بوده. تمدن اسلامی در سه دوره اوج داشته است؛ یکی همان دوره صدر چند قرن اول اسلام است که قرون چهارم و پنجم اوج آن است. این تمدن در همان دوره اوج، بزرگانی مثل ابن سینا، ابوریحان بیرونی، فارابی، غزالی، خواجه نظامالدین طوسی و بسیاری از متفکرین را تحویل تمدن بشری داد، بعدا در عصر مغول افول کرد ولی دوباره سر برآورد. طی قرون نهم و دهم در عصر صفویه در ایران و در همان ایام در دولت عثمانی در سرزمین عثمانی و در دولت گورکانیان در هند دوباره این تمدن سر بر آورده است و سه امپراطوری بزرگ و سه نظام سیاسی بسیار بزرگ و قدرتمند را به عرصه بشری داده است ولی دوباره با ورود استعمار غربی که با قدرت تکنیک پشتیبانی میشد، دوباره این تمدن افول کرد...»
دکتر نجفی ادامه میدهد:
«... در دوره اول، خود آن نشاط اسلامی صدر اسلام باعث اوج گرفتن تمدن اسلامی شد. به هر حال تا قرن سوم ائمه اطهار حضور دارند و خود حضور ایشان از جمله امام جعفر صادق(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) و دیگر ائمه، خودش به اضافه حضور پر نفوذ تشیع قبل از غیبت، از عوامل اصلی بالندگی تمدن اسلامی در این دوره هستند. حضور امامان قبل از غیبت، خود از عوامل موثر اوج گرفتن تمدن اسلامی است تا عصر غیبت که غیبت کبری تقریبا با مرگ فارابی در دوره آل بویه همزمان میشود.
دوره دوم که با روی کار آمدن صفویه مصادف است، خیلی با دوره اول متفاوت است. قرن دهم هجری است و خیلی از صدر اسلام فاصله گرفتیم. در دوره اول بالندگی تمدن اسلامی، بسیاری از محدثین و راویان خبری حضور داشتند که مستقیما ائمه را دیده بودند و این با دوره دوم تفاوت دارد.
اندیشمندان دوره اول بیشتر در زمینه فلسفه و علوم رایج زمان خودشان تجلی بخش اوج تمدن اسلامی هستند ولی در دوره دوم شاخص فرق میکند و به طرف عرفان و هنر و معماری میروند و لذا ما از دوره دوم اوجگیری تمدن اسلامی، بیشتر ساختمانهای عظیم داریم. مثل میدان نقش جهان اصفهان یا مساجد جمعهای که به صورت شبکهای در سراسر کشور وجود دارند. اینها را برای تبیین تفاوتهای دورههای اول و دوم گفتم.
در دوره سوم چون استعمار مانع بزرگ اعتلای تمدن اسلامی بوده است، مهمترین شاخص جنبشهای تمدنی اسلامی، انقلاب اسلامی است. یعنی سرلوحه و آغاز تمدن اسلامی با انقلاب اسلامی است...»
در اینجا به برخی از علوم و فنون و اختراعات و اکتشافاتی که در دوران تمدن اسلامی توسط دانشمندان و فضلاء و فرهیختگان و عالمان اسلامی حاصل شد، میپردازیم و پیشرفت علوم مختلف تجربی را براساس اسناد و شواهد معتبر تاریخی بررسی میکنیم:
ب) علم ریاضی و هندسه
اروپاییان بدون اعداد اسلامی فلج بودند
سیستم اعداد «ده دهی» از جمله سیستمهای عدد نویسی بود که به طریق نوشتن اعداد یونانی خاتمه داد. طریق یونانی که بسیار مطول و پیچیده بود،در اغلب محاسبات ریاضی جای نمیگرفت اما سیستم عدد نویسی»ده دهی»که از سرزمینهای اسلامی به اروپا و آکادمیهای غربی رسید، به آن ناتوانی محاسبات ریاضی در غرب پایان داد. دکتر زیگرید هونکه (مورخ، پژوهشگر و نویسنده کتاب»خورشید الله برفراز مغرب زمین»)درباره خدمات ریاضی تمدن اسلامی به غرب واروپا مینویسد:
«... نه تنها ما، بلکه تمام ملل متمدن امروز از همان اعدادی استفاده میکنند که زمانی، مسلمانان به ما یاد دادند. بدون این اعداد، وجود بلیط، اتیکت قیمت، دفتر تلفن و اخبار بورس غیرقابل تصور بود. بدون آنها، ساختمان عظیم علوم ریاضی، فیزیک، ستاره شناسی و بقیه علوم غیر ممکن بوده و هواپیمای مافوق صوت، موشک ماهواره و فیزیک اتمی نمیتوانست پا به عرصه وجود بگذارد...»
اولین دانشمند مسلمانی که از صفر استفاده کرد
بسیاری از اولینهای علم، از دوران تمدن اسلامی منشاء گرفتند. اولینهایی که شاید دیگر امروز برای ما چندان اهمیتی نداشته باشند اما اگر لحظهای بیندیشیم که بدون این اولینها، بشریت به چه مراحلی از علم دست نمییافت، آنگاه به عمق اهمیت وجود آنها پی میبریم. یکی از آن اولینها، استفاده از عدد صفر در محاسبات بود. آیا امروز میتوان اساسا محاسبه بدون صفر را تصور کرد؟ چه کسی برای اولین بار در تمدن اسلامی از صفر استفاده کرد؟
پروفسور دکتر بهرام عبدالحلیم اف (رئیسانستیتو نسخ خطی ازبکستان) میگوید:
«...اگر بخواهیم با یک دیدگاه کرونولوژیک (گاه نگاری) به موضوع نگاه کنیم، محمد بن موسی خوارزمی در قرن نهم هجری زیسته و در بیت الحکمه بغداد دست به اختراعات بزرگی در حوزه ریاضی، جغرافی، نجوم و هندسه زد. محمد بن موسی خوارزمی در آسیای میانه، به عنوان پیشرو علوم ریاضی در شرق شناخته میشود. وی در کتاب «الجبر و المقابله» خود، با بررسی آثار دانشمندان هندی و یونانی هم عصر خویش، آنگونه کتابی را پدید آورد که هنوز در بسیاری از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی اروپا خوانده میشود. این اثر در قرون وسطی به زبان لاتین نیز ترجمه شده بود. علاوه بر آن، در آن دوره به توسعه معادلات ساده و سخت نیز کمک بسیار کرده بود. در نتیجه محمد بن موسی خوارزمی، نخستین کسی بود که در دنیای اسلام از صفر استفاده کرد. البته صفر، پیش از وی نیز توسط ریاضیدانان هندی مورد استفاده قرار میگرفت اما محمد بن موسی خوارزمی، نخستین دانشمند مسلمانی بود که صفر را در کتاب «الجبر و المقابله» خود استفاده کرده و باب استفاده از آن را در جهان اسلام گشوده و باعث آسان شدن حل معادلات سخت گشت...»
ابزار ریاضی ابوریحان بیرونی که در تاریخ علم ریاضیات ثبت نشد
ریاضیات از جمله علوم اصلی و کاربردی در دوران تمدن اسلامی محسوب میشد، به طوری که کشفیات و تئوریهای بسیاری در زمینه محاسبات مختلف ریاضی و مشتقات آن همچون مثلثات و جبر و هندسه و... در این دوران اتفاق افتاد. یکی از دلائل فراگیری ریاضیات این بود که این رشته علمی یکی از پیش نیازهای برخی از دروس علوم اسلامی از جمله فلسفه محسوب میشد. یعنی بسیاری از فلاسفه اسلامی از جمله ریاضیدانان برجسته بودند ودر حوزههای علمیه، ریاضیات نه به عنوان علوم دقیقه بلکه به عنوان پیش زمینه علوم دینی و فلسفی تدریس میشد.
پروفسور فوآد سزگین (مدیر انستیتو و موزه علوم و تمدن اسلامی در دانشگاه گوته فرانکفورت) در این جهت به وسائل و ابزار علمی در دوران تمدن اسلامیاشاره میکند که براساس دانش ریاضی ساخته و مورد استفاده قرار گرفت اما هرگز در تاریخ علم ریاضی به ثبت نرسید. او میگوید:
«...می خواهم وسیلهای را به شما نشان دهم که نامش در تاریخ علم ریاضیات به ثبت نرسیده است. این ابزار را ابوریحان بیرونی به ما معرفی میکند. این وسیله برای کشیدن دایره بر روی مدل کره زمین مورد استفاده قرار میگیرد. اگر چنین ابزاری را در اختیار نداشته باشید، نخواهید توانست یک دایره دقیق بر روی کره زمین بکشید.
این نیز باز از زمره ابزارهایی است که در کتاب ابوریحان بیرونی جای داشته است. نام وسیله را میتوانید، خط کش دو طرفه به هم متصل، ترجمه کنیم. این وسیله برای رسم شکلی در دو طرف مدل کره زمین و یا یک صفحه مورد استفاده قرار میگیرد. دایره یا صفحه را در میان دو خط کش قرار میدهید و خط یا شکل مورد نظرتان را در هر دو طرف رسم میکنید. این وسیله هم در تاریخ علم ریاضی تا قرن نوزدهم میلادی ناشناخته مانده بود...»