kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۹۰۱۵
تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۴

دانشجویان جویای «شغل» بخوانند!

شايد برخي دانشجويان و افراد، نسبت به شغل، نگرش اين‌ چنيني داشته‌ باشند که شغل در زندگي، نقش يک ابزار و وسيله واسطه‌اي را دارد که خودش هيچ ارزش ذاتي ندارد؛ زيرا شغل وسيله‌اي براي تأمين معاش زندگي است و ضرورت شغل به دليل رفع هزينه‌ها‌ي زندگي است و در صورتي که هزينه‌هاي زندگي از راه ديگري غير از شغل - مانند بيمه‌هاي تأمين اجتماعي و حمايت‌هاي خانوادگي - تأمين شود، شغل ديگر ارزشي ندارد؛ اما واقعيت اين است که يکي از جنبه‌هاي اساسي در زندگي هر انساني، شغل اوست. در ديدگاه‌هاي مختلف بر نقش اساسي شغل در زندگي افراد، تأکيد شده است و از طريق شغل است که هويت آدمي شکل مي‌گيرد. در معارف ديني نيز شغل اهميت زيادي دارد و يکي از توصيه‌ها به مسلمانان، اهتمام به کار است.
شغل در زندگي انسان، تنها ابزاري براي رفع نيازها نمي‌باشد و بخشي از وجود و زندگي آدمي، وابسته به شغل است. گرچه فراهم کردن زمينه شغلي مناسب مربوط به سياست‌گذاران و برنامه‌ريزان جامعه است، اما در زمينه انتخاب شغل افراد نيز نقش دارند و اساساً نقش فرد در تحول شغلي است که او را در مسير شغلي خويش به فردي تأثيرگذار تبديل مي‏کند.
دانشجو براي کسب شغل، نبايد منتظر فارغ‌التحصيلي از دانشگاه باشد؛ زيرا انتظار براي کسب شغل به اتکاي فارغ‌‌التحصيلي و بدون گذراندن رشد شغلي، يک نگرش دفعي است. دانشجو همزمان با تحصيل، بايد نسبت به کسب شغل در يک برنامه مستمر و طولاني مدت، داراي نگرش باشد و در نتيجه چنين نگرشي، يافتن شغل در يک برنامه منظم و هدفمند در بستر زمان عملي خواهد بود.
برخي دانشجويان مي‌پندارند که فقط بايد به تحصيل خود ادامه دهند و در پي کسب شغل نباشند. تصور آنها اين است که پس از فارغ‌التحصيلي يا کار به سراغ آنها مي‌آيد و يا به سادگي آن را مي‌يابند؛ اما فرد براي کسب شغل، بايد در پي شغل برود؛ تا آن را بيايد و از آن‌جا که کسب شغل يک برنامه زمان‌بر مي‌باشد، بايستي از دوران تحصيل برنامه شغلي خود را آغاز کند.
نگرش «امکان ‌اشتغال من وجود دارد»، انگيزش اساسي و موتور محرکه فرد در زمينه کسب شغل است. ممکن است گفته شود که اين نگرش با واقعيت جامعه ايران تناسب ندارد و آمارهاي سازمان‌هاي مختلف، نشان‌دهنده عدم وجود مشاغل متنوع و انتخاب‏هاي زيادند؛ اما در صورتي که فردي چنين نگرشي داشته باشد هيچ تلاشي در زمينه اشتغال خود انجام نمي‌دهد و اگر تلاش‌هايي انجام دهد با اولين شکست‌ها، دست از تلاش بر مي‌دارد و شکست‌هاي خود را دليلي بر صحت نگرش «امکان ‌اشتغال من وجود ندارد»، مي‌داند. بنابراين، اتخاذ نگرش «امکان ‌اشتغال من وجود ندارد»، موجب شکست در مسير تحول رشد شغلي است. پس بايد گفت که اتخاذ نگرش «امکان‌اشتغال من وجود دارد»، عامل انگيزشي پيش‌برنده فرد در مسير تحول رشد شغلي است.
صرف داشتن اين نگرش که «امکان‌اشتغال من وجود دارد»، موجب‌اشتغال فرد نمي‌شود؛ بلکه فرد با اتخاذ و حفظ اين نگرش، بايستي در زمينه تحول رشد شغلي خويش نيز اقداماتي را انجام دهد. يکي از اقدامات اساسي در رشد شغلي، شناخت دنياي مشاغل مي‌باشد. فرد با افزايش خزانه مشاغل ذهن خود، امکان ‌اشتغال خود را افزايش مي‏دهد؛ زيرا در نتيجه شناخت مشاغل گوناگون، با نيازها و خدمات جديدي آشنا مي‌شود و وي مي‌تواند وارد بازار آن‌ مشاغل شود. اولين قدم براي شناخت دنياي مشاغل، مطالعه اطلس‌ها و راهنماهاي شغلي گوناگون است. همچنين مطالعه کتاب‌هاي معرفي خدمات و مشاغل، معرفي‌نامه‌هاي شرکت‌هاي خدماتي و توليدي و جست‏وجو در اينترنت مي‌توانند فرد را در اين زمينه ياري دهند.
زماني که دنياي مشاغل در ذهن يک دانشجو دنيايي گسترده شود، وي در مي‌يابد که با گسترش مهارت‌هاي خود، مي‌تواند به مشاغل جديدي دست يابد. بنابراين، فرد با گسترش مهارت‌هاي خود، احتمال‌اشتغال خود را افزايش مي‏دهد.
فرد در دوران دانشجويي مي‌تواند به شيوه داوطلبانه، با مراکز و مؤسسات شغلي مختلف، همکاري نمايد. نتيجه اين همکاري‌ها، افزايش تجربه و مهارت‌هاي کاري است. علاوه ‌بر اين، فرد در اين صورت، عملاً خود را به صاحبان مشاغل، معرفي مي‌نمايد و در مراکز شغلي نسبت به او احساس نياز مي‌شود. ايجاد نياز به فرد، يکي از عوامل مؤثر در کسب شغل است. همچنين در اين زمينه مي‌توان از دوره کارورزي دانشجويي استفاده کرد.
فرد براي گفت‏وگو با افراد در مشاغل مختلف و کسب اطلاعات شغلي و ورود به سازمان‌ها و مراکز مختلف شغلي، بايد بتواند مهارت‌هاي ارتباطي مناسبي داشته باشد. فرد بايد توانايي ايجاد ارتباط، مهارت بيان کردن و گوش کردن را براي ايجاد ارتباط مؤثر با ديگران، بياموزد. مهارت‌هاي ارتباطي، مهارت‌هاي ويژه‌اي هستند که بايستي آنها را در کارگاه‌ها و مطالعات مخصوص ياد گرفت.
دانشجو در مسير رشد شغلي خود، بايد با قوانين ايجاد شرکت‌‌ها و مؤسسات، آشنا شود. يکي از زمينه‌هاي مؤثر در اطلاعات شغلي فرد، پيگيري خبرهاي مربوط به مشاغل است. در اين زمينه دانشجو بايد با انجمن‌هاي حرفه‌اي مربوط آشنا شود و از آيين‌نامه‌ها و اخبار آنها اطلاع يابد.
بنابراين، به طور کلي مي‌توان تمامي عوامل مؤثر بر رشد شغلي را به دو بخش تقسيم کرد؛ نخست آن‌که فرد دامنه مهارت‌ها، دانش‏ها، اطلاعات و تخصص‏هاي حرفه‌اي خود را گسترش دهد و ديگر آن‌که از طريق ارتباط با دنياي مشاغل، خود را عرضه و معرفي کند؛ البته عواملي ديگري مانند احساس عزت نفس و خودکارآمدي، وظيفه‌شناسي و تعهد شغلي نيز از عوامل مؤثر بر رشد شغلي مي‌باشند.