بشیر و نذیر با هم و با تأکید بر نذیر(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام(ص) هم بشیر است و هم نذیر و کدامیک برای اصلاح و ساختن یک جامعه اهمیت بیشتری دارد؟
پاسخ:
شهید مطهری(ره) در این باره میفرماید:
قرآن کریم همیشه درباره خود و پیغمبر میگوید: بشیر و نذیر. این بشیر و نذیر عبارهًْ اخری از این است که هم راه را نشان میدهد، هم چاه را. چون اگر فقط بخواهد راه را نشان بدهد و چاه را نشان ندهد، ممکن است کسی راه را ببیند، ولی چون چاه را نمیبیند و غافل از آن است، خیال میکند که در راه دارد میرود، به چاه میافتد. اگر فقط چاه را نشان بدهد، یک کار منفی است. این چاه است، از آنجا نرو، خوب کجا بروم؟ مثبت و منفی با یکدیگر باید توأم بشود. این راه، از اینجا برو، این چاه، از اینجا نرو. این راه را برو، آن بیراهه را نرو. اگر بگوید این راه است، ولی خطر را نشان ندهد، کافی نیست. همین طور اگر خطر را نشان بدهد، ولی نگوید راه این است، بگوید: این خطر، از اینجا نرو. انسان میگوید: از کجا بروم؟ این است که قرآن کریم همیشه میگوید: که راهنما و چاهنماست. بنابراین ما تعبیر کلمه راهنما که میکنیم، باید چاه نما هم بگوییم. چون قرآن کریم به دلیل اینکه بشیر و نذیر است، هم راه را مینمایاند و هم چاه را.
راه است و چاه و دیده بینا و آفتاب - تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش چندین چراغ دارد و بیراهه میرود- بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش و مردم بیش از مقداری که به راهنمایی احتیاج دارند، به چاهنمایی احتیاج دارند، و لذا قرآن کریم بیش از مقداری که به بشیر بودن تکیه میکند، به نذیر بودن تکیه میکند، چون راه را انسان به حسب فطرت هم میرود. در درجه اول چاه را باید نشان داد، خطر را باید اعلام کرد. (آشنایی با قرآن، ج 10، ص 164). قرآن کریم در دو سوره صفت منذر را برای پیامبر گرامی اسلام(ص) به تنهایی به عنوان حصر آورده است، یکجا در سوره رعد آیه 7 میفرماید: «انما انت منذر» جز این نیست که تو (ایپیامبر) تنها منذر و ترساننده هستی. و در جای دیگر در سوره ص آیه 65 میفرماید: «قل: انما انا منذر (ای پیامبر) بگو: جز این نیست که من تنها منذر هستم. این در حالی است که صفت مبشر برای پیامبر گرامی اسلام(ص) هیچگاه به صورت عبارت حصری نیامده است، یعنی انما انت مبشر در قرآن کریم ذکر نشده است.
البته بشیر و نذیر در کنار یکدیگر و توأمان در قالب عبارت حصری آمده است اما برای نذیر و منذر هم جداگانه با عبارت حصری بیان شده است، نه برای بشیر و مبشر و این حکایت از این دارد که جامعه بیشتر از بشارت نیاز به انذار دارد و خطرات و آفات مسیر تکاملی انسان را باید بیشتر مورد تذکر و تأکید قرار داد تا انسان از مسیر هدایت الهی غافل نشود و طی طریق در مسیر حرکت الهی را همواره حفظ کند.