فقرزدایی به جای کمک به فقیر(خوان حکمت)
خدا رحمت كند اقای عسكراولادي را که هر سال به كميته امداد ميآمدند و فكر ميكردند كه يك حرف تازهاي بشنوند. به ایشان گفتم برادر! كمك به فقير يك امر عاطفي است ، از تاشکند تا واشنگتن از واشنگتن تا تاشکند يعنی كلّ كُره زمين همه حمايت از محرومين دارند، كدام كشور است كه حمايت از بيسرپرست ندارد، تمام كفار اين را دارند. فرق كميته امداد با آنها چيست؟ شما از شرق تا غرب كشوري نشان داريد چه كافر، چه يهودي، چه مسيحي، چه زرتشتي كه حمايت از بيسرپرست نداشته باشد؟ همه دارند. هيچ كشوري روي كُره زمين نيست كه بودجهاي براي افراد بيسرپرست نداشته باشد. به ايشان بارها میگفتم برادر! كميته امداد معنايش اين نيست كه آدم به فقير كمك بكند، كمك به فقير يك كار جهاني است که ديگران هم میکنند، اين که کاری نيست، آن كه كار ماست و كميته امداد مسئول آن است، فقرزدايي است نه كمك به فقر، كمك به فقير را همه میکنند.
دیدگاه امام علی(ع) نسبت به فقر
يك بيان نوراني حضرت امير دارد فرمود: «لو تَمثّل لِي الفقر رجلاً لَقَتلتُهُ»؛(1)؛ اگر فقر در برابر من، به صورت انسانی مجسم شود، البته او را میکشم؛ من فقير را كمك كنم كه مهم نيست. كدام كافر است كه فقير را كمك نميكند، شما يك کمونيست، كافريا بتپرستي را ديديد كه فقير محلّهاش را كمك نكند؟! اين طور نيست، اين امر عاطفي است، امر انساني كه نيست. امر انساني آن است كه در سوره مباركه «انسان» است. وجود مبارك حضرت امير فرمود: كمك به فقير عقلي نيست، انساني نيست، يك امر عاطفي است. من بايد فقرزدايي كنم كه هيچ كس دستش به كنار سفره ديگري دراز نشود. اين علي نامش بوسيدني است که فرمود من گردن فقر را ميزنم، نه دستِ فقير را ميگيرم، دست فقير را كافر هم ميگيرد. كاري كنيم كه هيچ كسي كنار سفره ديگري نباشد. چرا مزدوري در اسلام مكروه است، ما هنوز نتوانستيم مردم را مزدور بكنيم. حالا بعضيها اين نهي تحريمي را بر تنزيه حمل كردند كه معروف هم همين است، وگرنه درچندين روايت، ائمه(عليهم السلام) فرمودند که مزدوري در اسلام منهي است؛(2) يعني نهی شده که انسان مزدور ديگري باشد. آدم بايد هر كاري كه ميكند براي خودش بكند با عزّت و آبرو كنار سفره خودش بنشيند. ما نتوانستيم طوري توليد واشتغال كنيم كه لااقل مزدور تربيت كنيم، كار درست كنيم.
ما دينِ علمي داريم، اين ديني كه «عَلِيمِ حَكِيم» تنظيم كرده است، همهاش علم است و معرفتشناسي؛ كف آن حسّ و تجربه است، از آنجا راههاي فراوان معرفتشناسي داريم، بعضي از امور را با حسّ و تجربه ميفهميم، بعضي با نيمه تجريدي ميفهميم، بعضي با تجريدي محض، دينِ علمي همين اسلام است.
شاخص اسلامی بودن دانشگاهها
اینکه آیا ما علم ديني داريم يا نه؟ الآن بساط بر اين است كه ما دانشگاهايمان بايد اسلامي باشد. دانشگاههاي ما وقتي اسلامي ميشود كه دروسش و علمش اسلامي باشد وگرنه دانشگاه، نمازخانه بايد داشته باشد،که دارد؛ نماينده وليّفقيه بايد داشته باشد كه دارد؛ اساتيد بزرگوار و متديّن داشته باشد، اينها خوب تربيت بشوند. ما به لطف الهي دانشجوي متديّن كم نداريم، دانشجوي متديّن يك مطلب است، دانشگاه ديني مطلب ديگر. حرف اوّل دانشگاه را دانش ميزند، اگر دانش، ديني بود، دانشگاه هم ميشود ديني؛ اگر متن درسي، ديني بود دانشگاه ميشود ديني. اين معنا را خيلي از شما آقايان شنيديد كه ميگويند تمايز علوم به تمايز موضوعات است، علم كه مجموعه چند مسائل مرتبط است، هر مسئله يك موضوع دارد، يك محمول دارد، يك نسبت و هدف و غرض، آيا تمايز علوم به تمايز اهداف و اغراض است كه آخوند خراساني و ديگران احتمال دادند؟ نه، تمايز علوم به تمايز محمولات است؟ نه، تمايز علوم به تمايز نِسَب و روابط است؟ نه، تمايز علوم به تمايز موضوعات است كه اين قول پذيرفتهشده است؛ براي اينكه اهداف تابع مسئلهاند، محمول، تابع موضوع است، نسبت، تابع طرفين است. در مسئله،حرف اوّل را موضوع ميزند؛ اين يك اصل.
فعل خدا؛ موضوع علم دینی
موضوع علم اگر خدا، اسم خدا، وصف خدا، فعل خدا، قول خدا و اثر خدا بود، اين علم ميشود ديني. اگر موضوع آن علم، فعل انسان بود نه فعل خدا؛ آن ميتواند ديني و غير ديني باشد. هنر، علمي است كه موضوع آن فعل انسان است، بازيگري، نويسندگي، خوانندگي، سازندگي اينها علمي است كه موضوعش فعل انسان است، اين ميتواند ديني باشد،ميتواند غير ديني باشد. خوانندگي، نويسندگي، بازيگری، كشاورزي و دامداري اين طور است، اقتصاد اين طور است، اينها ميتواند دينی باشد يا غير ديني؛ اما علمي كه موضوعش فعل خداست، اين غير ديني فرض ندارد. اينها كه در قم در حوزهها درباره قول خدا بحث ميكنند و تفسير را ميگويند علم ديني است. چرا؟ براي اينكه بحث ميكنند خدا چنين گفت. آن استاد دانشگاه بزرگوار هم در دانشگاه ميگويد خدا چنين كرد، زمينشناسي، آسمانشناسي، درياشناسي، صحراشناسي، هواشناسي، انسانشناسي، ميكروبشناسي، جانورشناسی همه ديني است، چون اينها مخلوق خداست، فعل خداست.
ما كه در قم ميگوييم خدا چنين گفت، ميشود ديني؛ اين استاد دانشگاه كه در دانشگاه ميگويد خدا چنين كرد ديني نيست؟ منتها او بايد بداند اين زميني كه بحث ميكند اين زمين كار كيست؟ اين همين طور سر راه افتاده يا كسي اين را خلق كرد. درباره خسوف و كسوف كه بحث ميكند، درباره سياهچالهها كه بحث ميكند، يعني چالهاي ايجاد شده يا كسي ايجاد كرده؟ بحث درباره خدا، اسماي خدا، اوصاف خدا كه فلسفه الهي است يقيناً ديني است؛ بحث درباره قول خدا كه تفسير است، ميشود ديني. حرف اوّل علم را موضوع آن علم ميزند. الآن اين صوت العدالهًْ الانسانيهًْ كه آن مسيحي درباره حضرت امير نوشته، اين كتاب، كتاب شيعی است ولو نويسندهاش غير مسلمان است، ما بايد بدانيم كه تمايز علوم به تمايز موضوعات است؛ زمين كار خداست، هوا كار خداست، دريا كار خداست، ميكروب را چه كسي آفريد، اين جانور از كجا پيدا ميشود، چطور زندگي ميكند، چطور دفع میکند، چطور نيش ميزند، مار و عقربشناسي اين طور است، شمس و قمرشناسي اين طور است، ما علم غير ديني نداريم. مگر علمي كه موضوعش فعل انسان باشد. كشاورزي و دامداري و صنعتگری و انواع و اقسام خدمات مي تواند ديني باشد، ميتواند ديني نباشد، اگر از راه صحيح انجام داد ديني است، غير صحيح انجام داد غير ديني است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 23/6/96
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
________________
1. علي امام المتقين، ج2، ص45 و 46؛ محاضرات عقائديهًْ، ج1، ص77؛ الإمام علي صوت العدالهًْ الإنسانيّهًْ، ص341.
2. وسائل الشيعهًْ، ج19، ص103.