اطرافیان روحانی با پنهانکاری اقتصاد را در رکود غرق کردند(خبر ویژه)
اشتباه اقتصادی روحانی کجا بود؟ روزنامه صبح نو ضمن بررسی این سؤال نوشت: پوشاندن واقعیتهای اقتصادی از رئیسجمهور، در مراسم روز کارگر سر باز کرد و باعث غافلگیری وی شد.
این روزنامه نوشت: درخشش دولت روحانی در مهار تورم، خیلی زود با فرو رفتن اقتصاد ایران در رکودی بیسابقه، رنگ باخت. رکودی که ابتدا انکار یا دستکم گرفته شد اما خیلی زود همه فهمیدند شعار «از رکود عبور کردیم» توخالی است.
آقای مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیسجمهور در مرداد ماه 93 با حضور در برنامه تلویزیونی پایش، رکود در آن زمان را کم اهمیت دانست و با تشبیه اقتصاد به خودروهایی که پشت چراغ قرمز متوقف ماندهاند، از پایان رکود خبر و وعده داد با سبز شدن چراغ، به زودی حرکت خودروها آغاز میشود اما سال 93 نیز به پایان رسید ولی کسادی باز هم ادامه داشت. گویی مشتریها از بازار ایران غیب شده بودند. از اوایل سال 94 به تدریج واحدهای با بنیه مالی ضعیفتر که نمیتوانستند دو سال رکود پیدرپی را تحمل کنند، تعطیل میشدند اما صدای آنها به گوش کسی نمیرسید. سال 95 دومینوی تعطیلی ناشی از رکود، به واحدهای بزرگ و برندهای مشهور رسید و این بار سقوطها پر سر و صدا بود اما در این زمان، رئیسجمهور، سرخوش از افزایش فروش نفت، وجود رکود را یکسره انکار میکرد و آمارهای رشد اقتصادی را به منتقدان نشان میداد. تیم اقتصادی دولت هم برای اینکه رئیسجمهور از توهم رشد اقتصادی خارج نشود، تعطیلی برندهای مشهور را با رقابتی بودن بازار، کهنگی فناوری و طبیعت اقتصاد آزاد توجیه میکردند.
رفتار تیم اقتصادی دولت در پنهان نگهداشتن یا انکار واقعیتهای رکود و ارائه آمارهای مطابق با میل رئیسجمهور، از همان ابتدا شروع رکود در سال 92 شروع شد زمانی که اقتصاددانان دلسوز و ریشسفیدان تشکلهای تولیدی درباره رکود بیسابقه هشدار میدادند اما رئیسجمهور چنان سرگرم لوزان و ژنو بود که برای خواندن گزارشهای محرمانه درباره عقب افتادن حقوقها و بیکاری کارگران وقت نداشت. در این زمان، آقای روحانی به جای آسیبشناسی و چارهجویی برای رکود، یکسره وعده توافق هستهای میداد و در این کار چنان افراط کرد که حتی حل مشکل ریزگردها و آب خوردن را هم به بعد توافق هستهای موکول کرد (سخنرانی در مراسم گرامیداشت هفته محیط زیست 17 خرداد 94) آقای نهاوندیان رئیس دفتر اقتصاددان رئیسجمهور نیز پیش از آن در آبان 92 در جمع سران اتاق ایران صریحاً از «فتحالفتوح اقتصادی» بعد از توافق هستهای خبر داده بود.
از همان ابتدای تشکیل دولت آقای روحانی، تقریباً همه کارشناسان اقتصادی میدانستند که اینطور وعده دادن برای گشایش اقتصادی، نه تنها برای مذاکرات دشوار هستهای راهگشا نیست، بلکه به فعالان اقتصادی علامت میدهد تا سرمایهگذاری جدید را به بعد از دوران توافق هستهای موکول کنند. چنین بود که از همان پاییز 92، فعالیتهای اقتصادی فریز شد، تقاضا برای کالاهای سرمایهای (ماشینآلات) و سپس واسطهای (مواد اولیه) عقب نشست و به زودی ویروس خطرناک کسادی، از مسیر کاهش قدرت خرید حقوقبگیران، به بازار کالاهای مصرفی هم سرایت کرد و رکود، دچار همافزایی و تشدید شد.
شاید بزرگترین ایراد وارد به عملکرد تیم اقتصادی آقای روحانی این است که چرا در سالهای 92 و 93 واقعیتها را به رئیسجمهور نگفتند؟ چرا ایشان را از اغراقگوییهای توهمآمیز درباره نتایج برجام بازنداشتند؟ و از آن بدتر، چرا خودشان با این موج وعده دادنهای توخالی همراه شدند؟
پوشاندن واقعیتهای اقتصاد ایران از آقای روحانی، متأسفانه امسال در مراسم روز جهانی کارگر، سر باز کرد و باعث شد رئیسجمهور در مواجهه با کارگران به ستوه آمده از فشار کسادی، به تلخی غافلگیر شوند. پنهان کردن حقایق و آمارسازی برای خوشآمد رئیسجمهور، بخشی از اشتباهات تیم اقتصادی آقای روحانی است. اشتباه بزرگتر این تیم، به ذهنیت و رویکردهای اشتباه آنها در مواجهه با مسائل اقتصاد ایران مربوط میشود.