kayhan.ir

کد خبر: ۹۸۹۶۹
تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۴
پشت‌پرده یک نسخه شکست‌خورده از پاکستان تا مکران

دورخیز عوامل «راکفلر» برای تراریخته کردن پنبه ایران



طی روزهای گذشته بهزاد قره‌یاضی یکی از مسئولان کلیدی در پیگیری کاشت و رهاسازی محصولات تراریخته‌ در کشور مدعی آغاز کشت انبوه پنبه تراریخته (دستکاری شده ژنتیک) در کشور از سال آینده شد. قره‌یاضی مدعی شد: در صورتی که تا اواخر فروردین مجوز تولید محصول را از وزارت جهاد کشاورزی دریافت کنیم تا اواخر اردیبهشت کشت آن آغاز و آبان ماه برداشت خواهد شد‌. خبرگزاری تسنیم در گزارشی ضمن بررسی تجربه تولید تجاری 10ساله محصول پنبه تراریخته در پاکستان و تبعات این تصمیم، به جریان‌های پشت‌پرده کشت این محصول در ایران و پاکستان توسط دانش‌آموختگان «بنیاد صهیونیستی راکفلر» پرداخته است.
***
پس از طرح زمزمه‌هایی مبنی بر تلاش برخی مقامات دولتی برای کشت و تولید این محصولات در کشور، بسیاری از اساتید و صاحب‌نظران رشته‌های بیوتکنولوژی، مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی پزشکی کشورمان در مقام منتقدان جدی واردات، کشت و مصرف محصولات دستکاری شده ژنتیکی، به‌دلیل تأثیرات مستقیمی که تولید و مصرف این محصولات با سلامت امروز و فردای مردم کشورمان دارد، وارد میدان نقد و اعلام هشدار نسبت به کشت و تولید این محصولات در کشورمان شدند.
با این وجود بهزاد قره‌یاضی رئیس امور تحقیقات و فناوری سازمان مدیریت و برنامه‌‌ریزی کشور با اعلام  خبر «آغاز کشت انبوه  پنبه تراریخته در کشور از سال آینده» مدعی شد: پنبه غیرتراریخته سه تا 14 بار سم‌پاشی می‌شود و میزان تولید آن دو تن در هکتار است اما میزان پنبه تراریخته‌، پنج تن در هکتار است و در تولید آن از هیچ سمی هم استفاده نمی‌شود‌.
قره‌یاضی بی‌توجه به تمام دلایل و استنادات جهانی درباره عوارض و مخاطرات متعدد کشت و مصرف محصولات تراریخته بر روی انسان، حیوانات و محیط زیست مدعی شده که «اگر پنبه تراریخته به صورت انبوه تولید شود‌، ایران در مدت کوتاهی به صادر‌کننده انبوه این محصول تبدیل می‌شود.»
در حالی که تا به امروز منازعات و بحث‌های علمی متعددی در کشورهای مختلف دنیا از جمله در کشورهای اروپایی درباره سلامت محصولات تراریخته وجود داشته و عدم اطمینان از سلامت این محصولات و بروز عوارض متعدد در انسان‌ها و دام‌ها در پی مصرف محصولات دستکاری شده ژنتیکی، باعث شده که کشت این محصولات در بسیاری از کشورهای اروپایی ممنوع شود و در کشورهایی که اقدام به واردات این محصولات می‌کنند، قوانین لیبلینگ (برچسب‌گذاری) به صورت سختگیرانه به اجرا گذاشته شود، قره‌یاضی گفت: پنبه تراریخته هم‌اکنون به صورت آزمایشی در زمین‌های محدودی از کشور کشت شده است.
با وجود حرکت بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا به سمت حذف کامل کشت و مصرف محصولات تراریخته و تلاش این کشورها برای توسعه کشت «محصولات سالم و ارگانیک» قره‌یاضی اظهار داشت: «مرغ‌، گوشت و برنج ارگانیک وجود خارجی ندارد و مردم باور نکنند و محصولاتی با این تبلیغات نخرند اما گوجه فرنگی و فلفل ارگانیک داریم که باید قبل از مصرف خوب شسته شوند.»
همچنین وی تاکید کرد‌ه که «محصولات تراریخته با برچسب GOM در بازار عرضه می‌شود و مردم هنگام خرید اطمینان داشته باشند که این محصولات از وزارت بهداشت و جهاد کشاورزی مجوز گرفته‌اند و سالم هستند‌.»
چرا پنبه تراریخته؟
پنبه از جمله گیاهان استراتژیک است که گام به گام در انحصار کمپانی‌های بزرگ صهیونیستی قرار گرفته و این کمپانی‌ها در صدد هستند تا پنبه تراریخته(دستکاری شده ژنتیک) را به تنها گونه انحصاری پنبه جهان تبدیل کنند. اسناد نشان می‌دهد کشت پنبه تراریخته در ایران و پاکستان حاصل برنامه مشترکی است که توسط همکاران و دانش‌آموختگان «بنیاد راکفلر» در این دو کشور پیگیری می‌شود. این جریان نفوذ زیادی بر دولت پیدا کرده‌ است.
در حال حاضر سطح زیر کشت پنبه در ایران بین 80 تا 90 هزار هکتار است. این میزان تقریباً نیمی از نیاز کشور را تأمین می‌کند. مشکل اصلی و کاهش‌دهنده عملکرد مزارع پنبه در کشور ما نیاز فراوان این گیاه به آب وکمبود منابع آب در ایران است؛ مشکلی که با خشکسالی‌های اخیر کشور بیشتر هم شده است.
در بررسی عوامل کاهش عملکرد، از آفت‌ها نیز نمی‌توان گذشت. یکی از آفات پنبه در ایران «کرم قوزه» است. این کرم درصورت عدم هرگونه محافظتی، سبب کاهش حداکثر 25 درصدی عملکرد مزارع پنبه خواهد بود. البته با تلاش‌های شبانه‌روزی متخصصان کشور در چند سال گذشته و استفاده از روش‌های تلفیقی - مانند استفاده از زنبور «تریکوگراما» و سایر روش‌های مبارزه بیولوژیک- هم‌اکنون تا حد چشمگیری از خسارت این کرم قوزه به مزارع پنبه جلوگیری شده است.
کشت گونه‌های دستکاری شده ژنتیکی- که به کرم قوزه پنبه مقاوم می‌شوند- در شرایط خاص بین 15 تا 25 درصد به رشد تولید کمک می‌کند، ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشت که محصول پنبه تراریخته از کیفیتی بسیار نازل برخوردار است و بازارپسندی اندکی دارد؛ کارخانجات نساجی همواره ترجیح می‌دهند از پنبه غیرتراریخته که از کیفیتی به‌ مراتب بهتر از پنبه تراریخته برخوردار است استفاده کنند، ضمن اینکه سلامت این نوع پنبه در استفاده آنها در سطح پوست نیز هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
بخش اول:‌ برای کشت پنبه تراریخته
 هیچ مجوزی صادر نشده، اما...!
مسئولان وزارتخانه‌های جهاد ‌کشاورزی، بهداشت و سازمان حفاظت محیط زیست مکرراً اعلام کرده‌اند که تاکنون هیچ مجوزی برای تجاری‌سازی محصولات تراریخته صادر نشده است.
در زمان ارائه لایحه برنامه ششم، دولت برای «تجاری‌سازی برنج و پنبه تراریخته» به‌میزان حداقل یک میلیون هکتار، عزم خود را جزم کرده بود. این لایحه به‌دلیل اشکالات متعدد شکلی و محتوایی رد شد تا برای اولین بار طی 70 سال برنامه‌ریزی توسعه در کشور، یک برنامه توسط مجلس رد شود.
درمورد «تجاری‌سازی برنج» و مضرات قابل توجه آن بر سلامتی و محیط زیست گزارش‌های متعددی در رسانه‌ها منتشر شده، اما درمورد اشکالات «تجاری‌سازی پنبه تراریخته» حساسیت کمتری وجود داشته و وضعیت آن در ایران و همچنین کشورهای مشابه کمتر بررسی شده است. در ادامه به بررسی شرایط پنبه در ایران و همچنین تجربه دهه گذشته کشور پاکستان در کشت پنبه تراریخته خواهیم پرداخت. با توجه به برنامه‌ریزی مسئولان کشاورزی ایران در تولید انبوه و تجاری این محصول، لازم است ضمن بررسی دلایل شکست محصولات تراریخته در کشورهای دیگر، از شتابزدگی در تولید محصولات دستکاری ‌شده ژنتیکی پرهیز شود.
بخش دوم: پنبه تراریخته در پاکستان یک تجربه تلخ
پاکستان، چهارمین تولیدکننده پنبه جهان است. 10 درصد از تولید ناخالص داخلی و 55 درصد از درآمدهای ارزی این کشور به کشت و فرآوری این محصول اختصاص دارد. در پاکستان «صنعت نساجی» مهمترین صنعت به‌شمار می‌رود و به‌دلیل وجود 400 کارخانه نساجی- که شدیداً به پنبه وابسته است- کشت پنبه به مهمترین محصول کشاورزی این کشور تبدیل شده است. همچنین پاکستان بزرگترین صادرکننده نخ پنبه جهان به شمار می‌آید.
از سوی دیگر عملکرد تولید پنبه در پاکستان بسیار پایین- به‌طور متوسط 570 کیلوگرم در هکتار- است. این میزان در مقایسه با کشورهای چین، آمریکا و هند عملکرد نامطلوبی است و بر اثر آفت‌زدگی فراوان پنبه رخ می‌دهد. در این میان 20 تا 30 درصد کاهش عملکرد پنبه در این کشور مربوط به خسارت یک نوع آفت به‌نام «بالپولکداران» است.
در سال‌های ابتدایی هزاره سوم، سازمان تحقیقات کشاورزی پاکستان- با وجود راه‌حل‌های مختلف برای جلوگیری از خسارت این آفات- تأکید کرد استفاده همگانی و تجاری از «بذرهای پنبه دستکاری ‌شده ژنتیکی» تنها راه موفقیت برای مقابله با این مشکل است. بر این اساس سیاست‌های تجاری‌سازی پنبه دستکاری‌شده ژنتیکی (تراریخته) از سال 2005 در پاکستان گسترش پیدا کرد؛ به‌گونه‌ای که طی پنج سال 70 درصد زمین‌های زیر کشت پنبه در پاکستان، به تولید پنبه تراریخته اختصاص یافت. برنامه‌ریزی و چشم‌انداز برای افزایش تولید پنبه در پاکستان، طی یک بازه 10‌ساله (2015 - 2005) افزایش از سالانه 15 میلیون عدل به 20 میلیون عدل بود.
‌فرجام تلخ انتخاب پنبه تراریخته
پس از گذشت یک دهه از تولید تجاری پنبه تراریخته در پاکستان، گزارش‌های منتشر شده از شکست قطعی طرح کشت پنبه تراریخته در این کشور حکایت دارد؛ به‌گونه‌ای که نه‌تنها افق مورد انتظار تأمین نشد، بلکه میزان تولید پنبه طی این مدت- با چهار میلیون عدل کاهش نسبت به شروع طرح - به 11 میلیون عدل رسید. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد علاوه بر تأمین نشدن اهداف پیش‌بینی ‌شده، استفاده از پنبه تراریخته در درازمدت سبب بروز معضلاتی نیز شده است. برای مثال دانشمندان پاکستانی اعلام کردند در سال 2014، در پنج منطقه استان پنجاب، بیش از 88 درصد مزارع پنبه به آفت «زنگ پنبه» و بیش از 70 درصد مزارع به آفت «برگ‌خوار» آلوده‌ است.
با توجه به نتایج این بررسی، تعادل اکولوژیک و نیز موجودات زنده در مزارع این کشور به‌هم خورده است. یکی از مهم ترین مشکلات ایجاد شده بعد از استفاده از بذرهای تراریخته، تغییر نوع آفات مهاجم پنبه، از «برگ‌خواران» به «آفات مکنده» است، به این ترتیب که قبل از کشت پنبه‌های تراریخته، آفات برگ‌خوار در رقابت با دیگر آفات به‌عنوان آفت غالب پنبه مطرح بودند، اما کنترل جمعیت این آفت با استفاده از گیاهان تراریخته، فرصت را برای شیوع آفات دیگر- به‌ویژه آفات مکنده - فراهم کرده است. از آنجا که تغییر آفات مهاجم، در مقایسه با تغییرات طبیعی، در بازه زمانی بسیار کوتاه‌تری رخ داده، احتمال بروز خسارت‌های جبران‌ناپذیر دیگری نیز وجود دارد. در شرایط افزایش ناگهانی یک آفت، طبیعت فرصت لازم برای افزایش جمعیت شکارچی طبیعی آن را ندارد و احتمال شیوع گسترده و خسارت جبران‌ناپذیر افزایش می‌یابد.خسارات وارد شده به مزارع پنبه پاکستان به‌گونه‌ای بوده که در حال حاضر دولت، کشاورزان را از کشت 19 گونه پنبه دستکاری ‌شده ژنتیکی (تراریخته) در پنجاب منع کرده است.
کارشناسان پاکستانی معتقدند 10 سال پیش به‌جای تولید تجاری عجولانه پنبه تراریخته، باید برای افزایش دانش کشاورزان و ترویج روش‌های کشاورزی طبیعی اقدامات مؤثری صورت می‌گرفت.
بخش سوم: گزارش یک همایش مشکوک؛ تجاری‌سازی پنبه تراریخته در ایران
معاون اداره کل پنبه، دانه‌های روغنی و نباتات صنعتی وزارت جهادکشاورزی از کاهش 17درصدی سطح زیر کشت پنبه در سال‌ جاری خبر داده است. با توجه به وضعیت نامطلوب تولید پنبه در ایران، این نگرانی وجود دارد که سیاستگذاران کشورمان- برای افزایش تولید این محصول استراتژیک- در دام استفاده از تراریخته‌ها بیفتند، برای مثال علی‌رغم تأکید تمامی نهادهای نظارتی- شامل وزارت بهداشت، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیط زیست- روزنامه «تعادل» در تاریخ 25 اردیبهشت از رونمایی تولید تجاری محصول پنبه در دورترین منطقه کشور از پایتخت (سواحل مکران) در یک همایش خبر داد.
در نتایج و مصوبات این همایش که در تاریخ 22 و 23 اردیبهشت سال جاری- با نادیده گرفتن عدم وجود مجوز برای «تجاری‌سازی پنبه تراریخته»- در دانشگاه سیستان و بلوچستان برگزار شد، موارد خلاف قانون و مشکوک بسیاری به چشم می‌خورد. این همایش که با هدایت و رهبری «بهزاد قره‌یاضی» دانش‌آموخته راکفلر برگزار شد در سایت وزارت علوم هم بازتاب داشت.  
دو اشکال بزرگ در برگزاری این همایش به چشم می‌خورد:
الف) مهم ترین مشکل نتایج حاصل از این همایش «مغایرت آشکار با قوانین کشور»- از جمله قانون ایمنی زیستی جمهوری اسلامی ایران- است. این قانون تأکید می‌کند که برای هرنوع رهاسازی باید ملاحظات کشاورزی، سلامتی و زیست ‌محیطی توسط ستادی متشکل از وزارتخانه‌های بهداشت، جهاد‌ کشاورزی و سازمان محیط زیست و با ریاست معاون اول رئیس‌جمهور سنجیده شود. حال چرا با وجود تأکید سه نهاد نظارتی بر عدم وجود مجوز، چنین همایشی در دورترین نقطه کشور برگزار می‌شود؟ چه نهادی به برگزارکنندگان این همایش اجازه داده که بدون توجه به نهادهای نظارتی- رأساً - از تجاری‌سازی پنبه تراریخته رونمایی کرده و کشت پنبه تراریخته را آزاد کنند؟ با توجه به عدم اطمینان از سلامت این محصولات، کدام نهاد نسبت به مخاطرات این محصولات برای سلامت انسان‌ها و محیط زیست پاسخگو خواهد بود؟
ب) در افتتاحیه این همایش پیامی از سوی رئیس‌جمهور محترم قرائت شد. محتوا و ادبیات به‌کار رفته در این پیام جای تأمل دارد، برای مثال در این پیام آمده است: «نگاهی کوتاه به تاریخ انقلاب صنعتی در اروپا و تاریخ صنعتی شدن در کشورهای پیشرفته نشان می‌دهد که در مقاطعی از زمان دانشمندان و پژوهشگرانی با از خود گذشتگی و شجاعت توانسته‌اند ضمن مقابله با فناوری هراسی، کشور خود و بلکه جهانیان را از مواهب دانش و تخصص و یافته‌های علمی خود بهره‌مند کنند. در عرصه‌های زیستی هم همین‌گونه بوده است. انقلاب سبز نیز مرهون تلاش جمعی دانشمندان بسیاری بوده است».
در همین پاراگراف کوتاه دو اشکال جدی وجود دارد:
1. به کار بردن واژه «فناوری‌هراس» برای دانشمندان و نهادهای ناظر (از جمله سازمان حفاظت محیط زیست) که نسبت به «تجاری‌سازی بدون مجوز و بدون ارزیابی خطر محصولات تراریخته» معترضند از سوی رئیس‌جمهور محل سوال است.
2. اشکال بزرگ تر، نام بردن از «انقلاب سبز» به‌عنوان یک دستاورد بزرگ است. «انقلاب سبز» یک پروژه بین‌المللی کشاورزی بود که رأساً توسط راکفلر در مناطق متعددی از دنیا پیاده‌سازی شد. کشورهای آفریقایی، مکزیک، هند، پاکستان، ژاپن و شوروی سابق از قربانیان اصلی این سیاست هستند. حتی «نورمن بورلاگ» پدر انقلاب سبز نیز یک شخصیت شناخته شده و دست راست بنیاد صهیونیستی راکفلر در اجرای انقلاب سبز بوده است. بعد از گذشت نیم قرن و روشن شدن اهداف، این انقلاب در سراسر دنیا با مقاومت‌های گسترده رو‌به‌رو شد و در نتیجه این بنیاد از دهه اول هزاره سوم این قبیل فعالیت‌ها را به بنیادها و نهادهای دیگر- مانند بنیاد بیل و ملیندا گیتس- واگذار کرده است.
تجلیل دکتر روحانی از این جریان جای بسی تعجب است. گرچه به نظر می‌رسد این پیام رئیس‌جمهور محترم به یک همایش خاص توسط یکی از متولیان اصلی این همایش و با سوء استفاده از عدم اشراف تخصصی رئیس‌جمهور محترم به جریانات پشت‌پرده تراریخته تدوین شده است.
اصطلاح «فناوری‌هراس»
 از کجا آمده است؟
با کمی جست‌وجو در فضای مجازی با کلیدواژه‌های «بهزاد قره‌یاضی» + «فناوری‌هراس»، «دانش‌ستیز» یا «فناوری‌ستیز» صدها مورد یافت می‌شود که این مقام بلندپایه دولتی (یکی از دو نفر اصلی همایش) دانشمندان «مخالف تجاری‌سازی تراریخته‌ها» را با عنوان‌های مذکور خطاب کرده است. اما نکته جالب توجه، کلیدواژه‌های به‌کار رفته در پیام رئیس‌جمهور است که نشان می‌دهد به نظر این پیام به‌دست این «مقام بلندپایه دولتی دانش‌آموخته راکفلر» تنظیم شده است.
این اقدامات مسبوق به سابقه است. پیش از این نیز بهزاد قره‌یاضی در چندین نوبت- بدون اعتنا به قوانین داخلی کشور- تولید تجاری محصولات تراریخته را نوید داده بود.
بخش چهارم: جریان‌شناسی ارتباط پنبه در ایران و پاکستان با «بنیاد راکفلر»
واردکننده و رهبر جریان تراریخته‌ها در ایران بی‌شک «بهزاد قره‌یاضی» است. وی حدود سه دهه قبل با حمایت عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی وقت، برای آموزش بیوتکنولوژی به «فیلیپین» و به مؤسسه‌ای متعلق به بنیاد راکفلر، فرستاده شد. سپس دانشنامه دکترای خود را آشکارا با تأمین مالی این بنیاد تدوین کرد.
قره‌یاضی از سال گذشته با حکم وزیر جهاد کشاورزی، عضو «کمیته صدور مجوز برای رهاسازی محصولات تراریخته» نیز هست. همچنین وی با حکم محمدباقر نوبخت، مسئول تدوین بودجه پژوهشی کل کشور در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی است و بودجه مراکز مختلف پژوهشی کشور به تصمیمات جریان منتسب به او وابسته است، ضمن اینکه بخش دانش و فناوری برنامه ششم را او تدوین کرده است.
فعالیت‌های تجاری
قره‌یاضی از سال‌ها پیش تاکنون به فعالیت‌های گسترده تجاری نیز مشغول است. حتی یکی از «شرکت‌های تجاری قره‌یاضی و شرکا» با «آدرس قانونی پژوهشگاه ژنتیک!!» به فعالیت‌های تجاری پرداخته است. تعدادی از شرکت‌هایی که نام  قره‌یاضی در بین اعضای آنها ثبت شده از این قرار است:
1- شرکت زیست‌فناوران پردیس 2- شرکت زیست‌سامانه غرب آسیا 3- شرکت زیست‌گوهر نامدار پژواک 4- شرکت زیست‌فناور گستران رازی 5- شرکت زیست‌پژوهان نانو پارس.
آیا موضوع فقط یک دانشنامه است؟
اما موضوع ارتباط قره‌یاضی و جریان مورد نظر با بنیاد راکفلر به حمایت مالی از یک دانشنامه ساده ختم نمی‌شود؛ قره‌یاضی را می‌توان «دانش‌آموخته راکفلر در زمینه دستکاری ژنتیکی» دانست. وی به فیلیپین فرستاده شد و در سال‌های ابتدایی دهه 70 شمسی در «مؤسسه بین‌المللی تحقیقات برنج» (IRRI) در «لس‌بانوس فیلیپین» فنون دستکاری ژنتیک را آموزش دید.
مؤسسه بین‌المللی تحقیقات برنج کجاست؟
جالب است بدانید این مؤسسه بین‌المللی، حدود نیم قرن پیش توسط بنیاد راکفلر و با مشارکت بنیاد فورد، برای آموزش نخبگان علمی کشورها و صدور فناوری‌های خاص از جمله دستکاری ژنتیک به کشورهای دیگر تأسیس شده است.
مراجعه به صفحه روزشمار «ایری» به‌روشنی مالکیت بنیاد راکفلر بر این مؤسسه را نشان می‌دهد. در این تاریخچه، درباره تأسیس این مؤسسه می‌خوانیم: «نمایندگان بنیادهای راکفلر و فورد در مورد امکان‌سنجی ایجاد IRRI و محل احتمالی آن در دانشگاه کالج فیلیپین کشاورزی، و قابلیت توسعه و تبدیل شدن آن به دانشگاه فیلیپین در لس‌بانوس بحث کردند».
این تاریخچه در تاریخ 15 نوامبر 2013 به حواشی بازدید «برجسته‌ترین فرد خانواده راکفلر» از این مؤسسه می‌پردازد. در این تاریخچه می‌خوانیم: «دیوید راکفلر جونیور، ملوان آمریکایی، خیّر، و شرکت‌کننده فعال مسائل غیرانتفاعی و زیست‌محیطی، از مؤسسه بازدید کرد. او عضو برجسته نسل چهارم راکفلرها موسوم به «عموزاده»هاست. ایری به ‌عنوان یکی از موفقیت‌های بزرگ بنیاد راکفلر درنظر گرفته می‌شود.»
کمیته‌ای بدون حضور یک مخالف
محمدرضا اسکندری، وزیر جهاد کشاورزی در دولت نهم این جریان را به‌خوبی می‌شناسد. او در زمینه روند صدور مجوز و ارتباط محققان دولتی با شرکت‌های خصوصی، گفت: «در کمال تعجب افرادی که قصد تولید و انبوه‌سازی محصولات تراریخته را دارند، با بودجه پژوهشی کشور، شرکت دانش‌بنیان تأسیس کرده‌اند و خودشان نیز عضو کمیته نظارت بر تراریخته و مجوز واردات محصولات تراریخته‌اند،اما هیچ فردی از مخالفان تراریخته را نمی‌بینیم که در کمیته صدور مجوز واردات حضور داشته باشد».
وزیر اسبق جهاد در زمینه ارتباط راکفلر با تولید تراریخته‌ها تصریح کرد: «بزرگترین کارتل تولید محصولات تراریخته دنیا  (راکفلر) یک کارتل اقتصادی صهیونیستی است».
بخش پنجم: پشت‌پرده پنبه تراریخته
 در پاکستان و ایران
پیگیری طرح شکست خورده پنبه تراریخته در پاکستان را فردی به‌نام «یوسف ظفر» به‌عهده دارد. شرایط سیاسی و نفوذ یوسف ظفر در ساختارهای دولتی کشور پاکستان، شباهت‌های کم‌نظیری با شرایط همزاد ایرانی‌اش «بهزاد قره‌یاضی» دارد. یوسف ظفر نیز پس از دانش‌آموختگی و همکاری گسترده با راکفلر سلسله مراتب قدرت را تا مسئولیت در «سازمان انرژی اتمی پاکستان» طی کرد.
او همچنین در مراکز تحقیقاتی زیست‌فناوری آمریکا مشغول به فعالیت است و حتی در همین زمینه از راکفلر و یونسکو جایزه مشترکی را دریافت کرده است.
یوسف ظفر بی‌تردید یکی از نفرات اصلی است که سرگذشت تأسف‌بار پنبه تراریخته در پاکستان را رقم زده است. در پاکستان مشهور است که 90 درصد مقالات مرتبط با آفات پنبه تراریخته دنیا حاصل مطالعات او و تیم مرتبط با اوست!
2 نکته مهم
1.تبعات بلندمدت محصولات تراریخته بر سلامتی مردم و محیط زیست هنوز در هاله‌ای از ابهام است؛ ضمن اینکه واردات خاموش و بی‌ضابطه این محصولات (خاصه روغن‌های مایع تراریخته) نیز سال‌هاست بر سفره‌های مردم وارد شده و سلامتشان را تهدید می‌کند. چندی پیش اعلام شد که مبادی گمرکی حتی از آزمایشگاه‌های تشخیص تراریختگی بی‌بهره‌اند. گرچه ممکن است سال‌ها بعد این محصولات حتی مفید هم تشخیص داده شوند، اما آیا ورود بی‌ضابطه، بدون کنترل و بدون ارزیابی خطر این محصولات با شرایط فعلی عقلانی است؟
2 . در سطور فوق، از جریانی رونمایی شد که ریشه در آن‌سوی مرزها دارد، جریانی که با استقرار در مراکز تصمیم‌ساز، چتر نفوذ خود را حتی در برنامه‌های بالادستی و افراد رده‌بالای دولتی گسترده است. این جریان در جایی که بتواند حتی اسناد بالادستی را به ‌نفع مطامع تجاری و امنیتی خود و اجانب تغییر می‌دهد و در صورت عدم امکان، تولید تجاری و آلوده‌سازی مزارع کشور را برای محصولاتی که سلامت آنها هنوز مشخص نیست در دستور کار قرار داده است. این جریان فشار زیادی را بر دانشمندان تراز اول عرصه بیوتکنولوژی و رسانه‌های منتقد وارد می‌کند. این جریان همچنین با صرف هزینه‌های هنگفت در عرصه رسانه‌های کشور و در همایش‌ها و نشست‌های سیاسی حضور دارد.
نکته پایانی
پیش از این رئیس سازمان پدافند غیرعامل با هشدار نسبت به کشت و مصرف محصولات تراریخته در کشور، گفته بود: «امکان حملات بیولوژیک به کشور از طریق محصولات تراریخته وجود دارد؛ مطالعات نشان می‌دهد که بخشی از غذاها دست‌کاری ژنتیکی شده (تراریخته) مانند برنج، ذرت، گندم و ... که به ‌نوعی دستکاری‌ شده، می‌توانند نرخ باروری را کاهش دهند و اهداف آمریکا و صهیونیست‌ها در خصوص کاهش جمعیت مسلمانان جهان را تأمین کند.»